سیاست‌های ارزی نادرست بانک مرکزی تا کجا ادامه خواهد یافت

نعمت فلیحی پیربستی ‪-‬ به عقیده ی نگارنده نرخ ارز یکی از متغیر‌های کلیدی اقتصاد کلان می‌باشد که بر سایر متغیر‌ها از جمله: صادرات و واردات، ورود و خروج سرمایه از کشور؛ سرمایه گذاری، رشد اقتصادی، سطح رفاه خانوار ها، تورم،هزینه‌های بنگاه‌های تولیدی و همچنین انتظار تورمی موثر است.
در طی دو سال گذشته نرخ ارز از حدود 3500تومان به حدو 30 هزارتومان افزایش یافته است، به عبارت دیگر در طی این دوره حدود 800 درصدرشد یافته است؛لکن در همین دوره نقدینگی کشور حدود 80 درصد رشد داشته که این مطلب نشان‌دهنده ی این است که همخوانی بین رشد نقدینگی و رشد قیمت ارزوجود ندارد.بدیهی است با رشد نقدینگی قیمت دیگر کالا نظیر ارز افزایش یابد ولی رشد قیمت ارز حدود ده برابر رشد نقدینگی بوده است.
حال سوال اینجاست که این نحوه ی مدیریت بازار ارز چه تاثیر بر اقتصاد کلان خواهد داشت؟
مزایا و معایب افزایش نرخ ارز چیست؟


آیا بانک مرکزی به عنوان اصلی‌ترین وظیفه ی خود یعنی کنترل و مدیریت و حفظ ارزش پول ملی موفق بوده است؟
آیا با شرایط فعلی اقتصاد ایران، به دلاری شدن اقتصاد نزدیک شده ایم؟
و کلیدی‌ترین سوال؛ چرا بانک مرکزی تمایلی به کاهش نرخ ارز ندارد؟
برای پاسخ به این سوالات ابتدا لازم است معایب و مزایای بالا بودن نرخ ارز را بررسی کنیم:
از نظر کارشناسان اقتصادی بالا بودن نرخ ارز دارای دو مزیت اصلی میباشد:
1)با افزایش نرخ ارز صادرات غیر نفتی افزایش می‌یابد
2)با بالابودن نرخ ارز درآمد دولت از فروش این کالا افزایش یافته فلذا کسری بودجه تا حدی جبران می‌شود.
لکن از نظر نگارنده هردو این دلایل در شرایط فعلی از اساس رد میشود چون در مورد اول، زمانی می‌توان به فکر افزایش صادرات بود که تولید داخل افزایش یابد، اما اگر با افزایش نرخ ارز بنگاه‌ها با مشکل تامین مواد اولیه و فرسودگی تکنولوژی مواجه شوند عملا افزایش صادرات منتفی خواهد بود،مگر اینکه کالا‌ها را از سر سفره ی مردم(مواد غذایی) به سمت صادرات سوق دهند.
در مورد نکته ی دوم نیز باید گفت که این درآمد چندان پایدار نیست.اگرچه دولت با افزایش نرخ ارز درآمد بالایی کسب می‌کند اما به دلیل افزایش هزینه‌های جاری و عمرانی دولت که به دلیل همان افزایش نرخ ارز می‌باشد کسری بودجه به همان سطح اولیه ولو بیشتر برمیگردد.
اما از این موضوع که بگذریم معایب افزایش نرخ ارز بسیار وسیع و نگران‌کننده است؛ پیامدهایی ویرانگر از جمله:
1) با افزایش نرخ ارز واردات کالاهای واسطه‌ای و سرمایه‌ای بالاتر رفته و تولید داخلی را متوقف و یا در حالت خوشبینانه کند خواهد کرد.
2) افزایش نرخ ارز، هزینه‌های تولید از جمله دستمزد‌ها را افزایش خواهد داد و منجر به رشد قیمت‌ها و تورم می‌گردد.
3) از آنجایی که در مورد قبل دیدیم افزایش نرخ ارز به افزایش قیمت‌ها می‌انجامد؛ فلذا سال به سال مردم و بنگاه‌های اقتصادی تمایل بیشتری پیدا میکنند که قیمت‌های داخلی را بر اساس دلار سنجش کنند. این حالت منجر به "دلاری شدن اقتصاد" میگردد که در سال جاری نیز این امر به شدت رواج یافت.
4) رفاه اقتصادی به دلیل افزایش شدید تورم بشدت کاهش می‌یابد و به عبارت دیگر سفره ی مردم کوچک‌تر خواهد شد.(اگرچه رفاه مولفه‌های دیگری نیز دارد لکن مصرف از مهم‌ترین آن می‌باشد)
5) افزایش نرخ ارز به عدم ثبات اقتصاد کلان و افزایش انتظارات تورمی منجر می‌شود.
6) افزایش نرخ ارز پس از شرایط فوق تورمی منجر به رکود گسترده در اقتصاد ایران میگردد.
7) افزایش نرخ ارز؛ سرمایه‌گذاری را کاهش می‌دهد و فعالیت‌های غیر مولد را در اقتصاد ایران افزایش داده و در نتیجه رفتار اقتصادی مردم به سمت واسطه گری خواهد رفت و این موضوع سرمایه‌گذاری را کاهش خواهد داد.
8) یکی از مهم‌ترین معایب رشد نرخ ارز؛ ایجاد حباب در بازار بورس و مسکن و طلا و... است که این موضوع در حال حاضر در اقتصاد ایران کاملا مشهود است که در نهایت سیگنال عدم امنیت اقتصادی را به سرمایه گذاران خواهد داد.
9) و در نهایت این افزایش نرخ ارز موجب بدتر شدن وضعیت توزیع درآمد خواهد شد که کفه ترازو را به سمت کسانی که دارایی‌های بیشتری دارند سنگین‌تر خواهد کرد. به اصطلاح ساده فقرا را فقیر‌تر و ثروتمندان را ثروتمند‌تر خواهد کرد که این موضوع رفته رفته به از بین رفتن قشر متوسط جامعه خواهد انجامید
که پیامد‌های اجتماعی بسیاری از جمله بالارفتن نرخ بزه کاری و فساد و فحشا و... درپی
خواهد داشت.
همانطور که ملاحظه می‌گردد معایب افزایش نرخ ارز به هیچ وجه قابل قیاس با مزایای افزایش نرخ ارز نیست و در نتیجه با ادامه ی تنزل ارزش پول ملی، اقتصاد ایران حداقل در یک دوره 5 ساله رکود تورمی وسیع غوطه ور خواهد شد.البته باید بپذیریم که تحولات بین‌المللی و تحریم درصدی از دلایل رکود اقتصادی ایران را شامل می‌شود (گرچه سهم عوامل داخلی در رکود هم قابل توجه است) ولی سوال اصلی اینجاست که چرا کاهش نرخ ارز پس از برجام و تحولات انتخابات 2020 آمریکا متوقف شد؟
چرا در ماه اخیر با تحولات انتخابات آمریکا نرخ ارز تا 22 هزار تومان کاهش ولی مجددا روند افزایشی داشت؟
این در حالی است که طبق برآورد‌های کارشناسان اقتصادی نرخ ارز میتوانست تا 14 هزارتومان کاهش یابد.
در اینجا لازم است اضافه نمایم که نرخ ارز تابعی از میزان عرضه و تقاضای ارز، نقدینگی، سهولت نقل و انتقال ارزی، انتظارات تورمی و تحولات بین‌المللی است.
با کاهش نرخ ارز می‌توانستیم مجددا رونق اقتصادی را به کشور بازگردانیم و با کاهش هزینه ی تولید، سطح قیمت‌ها کاهش می‌یافت؛لکن عملا بانک مرکزی با نحوه ی مدیریت خود اجازه ی کاهش بیشتر نرخ ارز را نداد.گفتنی‌است سقوط قیمت ارز با عرضه ی بیشتر ارز خانگی همراه بود و نرخ ارز به راحتی به سطح 14000 تومان قابل کاهش بود ولی نه تنها مسیر کاهش ادامه نیافت بلکه مجددا مسیر افزایشی را در پیش گرفت و بانک مرکزی اجازه ادامه روند کاهشی را نداده است.
بانک مرکزی در سال 93 و پس از تصویب برجام نیز چنین اقدامی کرد و مانع کاهش بیشتر نرخ ارز شد و همین سیاستگذاری اشتباه در سال 99 نیز توسط بانک مرکزی تکرار شد که پاسخ به این اقدام بانک مرکزی را باید از مسئولین فعلی این نهاد جویا شد.
با این حال به نظر می‌رسد که اقتصاد ایران تا ژانویه 2021 فرصت دارد که از تحولات بین‌المللی در راستای کاهش انتظارات تورمی سود ببرد و با کاهش نرخ ارز، فشار اقتصادی بر مردم و بنگاه‌ها را کاهش دهد.
البته به عنوان راهکار پیشنهاد می‌شود که کمیته‌ای بالاتر از سطح بانک مرکزی تشکیل شده و درباره نحوه تعیین نرخ ارز تصمیم‌گیری نماید و در غیر این صورت واگذاری مسئولیت تعیین نرخ ارز به بانک مرکزی عملا باعث سقوط ارزش پول ملی و کاهش شدید رشد اقتصادی خواهد شد.
پیشنهاد نگارنده، تشکیل کمیته‌ای اجرایی با حضور نمایندگان سازمان برنامه و بودجه، وزارت اقتصاد،شورای پول و اعتبار در کنار بانک مرکزی می‌باشد تا بتواند سیاست‌های صلاحدیدی و متناسب با نیاز‌های اقتصاد کلان کشور را اجرایی کند و در غیر این صورت رسیدن نرخ ارز به کانال‌های 40 و 50 هزارتومان دور از انتظار نیست.