باب دیپلماسی را نمی‌توان بست

ابوالقاسم رئوفیان‪-‬ پس از ترور شهید محسن فخری زاده مباحث مختلفی درباره دلایل آن و همچنین اقداماتی که پس از این ترور باید انجام شود از افراد و گروه‌های مختلفی بیان شده است. یکی از ادعاهایی که مطرح شد ارتباط این ترور با فرآیند مذاکرات و همچنین توافق هسته‌ای بود. در این زمینه لازم است حامیان چنین دیدگاهی
برای ادعای خود اسناد و دلایلی مستند را ارائه کنند. با توجه به اینکه طرح چنین موضوعاتی می‌تواند افکار عمومی را متوجه خود کند ارائه مدارک امری لازم است. در واقع پرسش اساسی که مطرح می‌شود این است که چرا باید مذاکرات برجامی به شهادت شهید فخری زاده مرتبط باشد؟ درحالی که در سال‌های 88 تا 90 حدودا هر شش ماه یک ترور هسته‌ای را شاهد بودیم. شهید علی محمدی به عنوان نخستین مورد از این دست ترورها شش سال قبل از مذاکرات برجام بود. یک سال بعد نیز شهید شهریاری سپس شهید رضایی نژاد و احمدی روشن به دلیل ترور جان خود را از دست دادند و نه تنها ایران بلکه دانشمندان فیزیک هسته‌ای در سراسر جهان را متاثر کردند. بنابراین در مورد اخیر نیز مدعیان آدرس غلط به مردم می‌دهند و مدارکی برای طرح ادعای خود دال بر ارتباط شهادت شهید فخری زاده با مذاکرات برجامی ندارند. نباید اذهان مردم را از مسیر درست منحرف کرد و به سمت تامین منافع کاسبکاران سوق داد. آنچه اکنون دیده می‌شود این است که مخالفان برجامی این بار نیز فرصتی یافته‌اند تا بر طبل مخالفت با توافق هسته‌ای بکوبند. نگارنده نیز معتقد است نمی‌توان مذاکرات یا برجام را به عنوان فاکتور مهمی از علل وقوع ترور دانست چرا که همانطور که ذکر شد پیش از این نیز یک دهه پیش شاهد ترور برخی از دانشمندان هسته‌ای کشورمان بودیم. از سوی دیگر ایران همواره نشان داده که آماده گفتگو و مذاکره از موضعی برابر خواهد بود و به طور کلی نمی‌توان باب مذاکره را بست چرا که گفتگو به عنوان یک اصل در دیپلماسی برای تامین منافع ملی و مصالح کشور امری پذیرفته شده است بنابراین نگاهی که به دنبال قطع کامل مسیر گفتگو باشد مردود است. اما از سوی دیگر این موضوع منافی لزوم پاسخ به ترور نیست، در واقع انتقام اصلی است که باید حتی نسبت به از دست دادن شهروندان عادی نیز مدنظر قرار گیرد و طبیعی است فقدان اندیشمندان مصیبتی بالاتر و نیازمند پاسخی قوی‌تر است. ترور اخیر در واقع موجب خشنودی دشمنان کشور و در عین حال مصیبت دوستان ایران در سراسر جهان شد. بدیهی است زمانی که سخن از انتقام است به معنی گام نهادن در مسیر غیراخلاقی طرف مقابل و ترور دانشمندان آنها نیست بلکه ایران مصمم به انتقام از عاملان و آمران ترور اخیر خواهد بود، خواه آمریکا باشد یا اسرائیل، باید جزئیات شناسایی شده و واکنش در زمان مناسب در دستور کار قرار گیرد. اما در این میان نباید این واقعیت را فراموش کرد که به اصطلاح پیشگیری مهمتر از درمان است. ایران باید در حفاظت از دانشمندان و ابر دانشمندان خود با جدیت و توان بیشتری اقدام کند و به عبارتی لایه‌های حفاظتی را افزایش دهد. مسئولان سیاسی مختلفی هم اکنون در کشور از لایحه‌های مختلف حفاظتی برخوردارند، طبیعی است که نمی‌توان گفت از آنها حفاظت نشود، هرکدام دارای مناصب مهمی هستند اما به یقین باید گفت حفاظت از دانشمندان باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.