ضرورت آینده‌نگری و خروج از انزوا

با توجه به تحولات سیاسی در ایالات متحده آمریکا، انتقال قدرت و تغییر اساسی موضع تیم سیاسی  جدید در موضوعات بین‌المللی و منطقه‌ای، یکی از موضوعات اساسی معاهده برجام و رابطه بین ایران و آمریکا در آینده است. این موضوع به طور جدی توسط گروه‌های ذی نفع در داخل ایران و کشورهای منطقه و رسانه‌ها و گروه‌ها زیر ذره بین قرار گرفته است. در روزهای اخیر نمایندگان مجلس با تصویب قانون طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها دولت را ملزم کرده‌اند چنانچه دولت‌های طرف برجام تا دوماه آینده نتوانند به تعهدات خود عمل کنند دولت ایران از پایبندی به تعهدات در رعایت پروتکل الحاقی و میزان غنی‌سازی خارج شود. مردم ایران در این چند سال شرایط سخت و طاقت فرسایی را تجربه کرده‌اند و بیم‌ها و امیدهایی برای آینده ایران و خارج شدن از این انزوا و شرایط فلاکت بار وجود دارد. ترور شهید فخری‌زاده و دخالت‌های دولت‌های منطقه‌ای در این ماجرا، همچنین وضعیت آنارشیک نظام بین‌المللی و بد عهدی‌های دولت آمریکا تصمیم‌گیری را سخت و پیچیده‌تر کرده است. در میان بیم از تشدید درگیری و کشمکش بین گروه‌ها در درون و دشمنی و خسارت‌هایی که از برون بر ایران وارد مى‌شود این پرسش مطرح مى‌شود که تصمیم‌گیری و سیاستگذاری نخبگان سیاسی در این شرایط چه اندازه مثمر ثمر خواهد بود و چگونه مى‌شود هوشمندانه از بن بست انزوا و تحریم و مجادله دائمی با برخی دولت‌ها خارج شد و در این بین چه میزان به منافع ملی، توسعه و آینده ایران اهمیت داده می‌شود؟
اولین برداشتی که از تصمیم اخیر مجلس در خروج از تعهدات برداشت می‌شود این است که باتوجه به سابقه بد عهدی‌های طرف غربی و دشمنی هم پیمانان منطقه‌ای شان دولت ایران باید بطور جدی و سختگیرانه در موضوع برقراری مجدد توافق برجام وارد شود و امتیازات بیشتری از طرف مقابل بگیرد و این دوگانگی یا نارضایتی دولت در مقابل تصمیم مجلس سناریوی درونی حاکمیت است تا در دیپلماسی و مذاکره احتمالی با دولت جدید آمریکا با چنین شگردی دست بالا را داشته باشد و این رویه در روابط بین‌الملل و در دیپلماسی بین کشورها مرسوم و عادی است.
برداشت دوم از این ماجرا به جنگ قدرت در داخل بر می‌گردد، جناح اصولگرا در پی قدرت افزایی و در اختیار گرفتن همه نهادهای انتصابی و انتخابی و هژمونی بر سه قوه است. لذا با مداخله در مسیر گفت‌وگوی دولت با طرفین برجام و به تعویق انداختن مذاکره سعی دارد فرصت مجدد رفع تحریم‌ها را از دولت بگیرد و با ناکارآمد نشان دادن دولت روحانی در رفع تحریم در زمان باقی مانده، دولت اصولگرای آینده را پیروز مذاکره و دیپلماسی معرفی کند. با این سناریو با افزایش محبوبیت چهره‌ها و نیروهای جوان اصولگرا جایگاه گروه‌های اعتدالی و اصلاح طلبان در نزد افکار عمومی مخدوش خواهد شد. 
فراتر از این دو برداشت بدترین شرایط این است که افراد و گروه‌های رادیکال با تفکر جنگ و مبارزه دائم با قدرت‌های استکباری به طور کلی قصد خروج کامل از توافق برجام را داشته باشند و با این اقدام مجلس، روزنه و راههای ارتباطی که در این سال‌ها برای خروج از انزوا و خود تحریمی و تعامل دوسویه با دنیا گشوده شد و با خود محوری و وحشیگری ترامپ گسسته شد به طور کلی برچیده شود و کشور ایران را به سوی کره شمالی شدن بکشانند. 
کشور ایران با تمدن چند هزار ساله مهد حکمت و خرد و سرزمین صلح و دوستی است و در تحولات تاریخی و جهانی تاثیرگذاری و تاثیرپذیری داشته است. در این دوران کسی نباید این بزرگی و شکوه گذشته را به فقر و فلاکت دائمی و انزوای جهانی تبدیل کند. همگان باید از منافع موقت و جزیی خود بگذرند و آینده، منفعت عمومی و ملی و پایداری و نشاط مردم ایران را مد نظر داشته باشند.