خیانت اردوغان به مسلمانان ترکیه(یادداشت روز)

سیاست خارجی ترکیه در دوره نزدیک به 20 ساله «رجب طیب اردوغان» را می‌توان با واژگان «بی‌ثباتی» و «نوسان زیاد» توضیح داد. در این دوره روابط خارجی ترکیه از تلاش برای صفر کردن اختلاف با همسایگان و جلوگیری از حل و فصل درگیری‌های منطقه‌ای در نوسان بوده است. در این دوران، ترکیه با کمتر همسایه‌ای در «روابط پایدار» قرار داشته و سیاستی متداوم را دنبال نموده است. هم اینک روابط ترکیه با اکثر همسایگان خود در وضعیت قرمز یا زرد قرار دارد. در این میان رابطه با ایران تقریباً در وضعیت «استثناء» قرار داشته است و دو کشور در تلاش بوده‌اند روابط دوستانه و پایداری داشته باشند. اظهارات دو روز پیش رجب طیب اردوغان در جریان رژه نیروهای نظامی جمهوری آذربایجان درباره مناطق متصل به «ارس»، این تنها همسایه‌ دارای روابط دوستانه را نیز ناراحت کرد. تو گویی در قاموس او داشتن روابط معقول و دوستانه با همسایگان جایگاهی ندارد!
ترکیه به لحاظ جغرافیایی بین کشورهایی قرار دارد که اکثر آن‌ها یا در وضعیت قطع ارتباط با آنکارا قرار دارند و یا در وضعیت پرنوسان در روابط با این کشور قرار دارند؛ بلغارستان، یونان، قبرس، سوریه، عراق، ارمنستان، آذربایجان و ایران. در بین این همسایگان روابط یونان، قبرس، سوریه، عراق و ارمنستان با ترکیه در وضعیت قرمز یا نزدیک به قرمز قرار دارد و رابطه بلغارستان با ترکیه در وضعیت زرد قرار گرفته است. این کشور در جریان انتخابات سال 1396 آنکارا را متهم کرد که در انتخابات و روند سیاسی بلغارستان مداخله می‌کند. از آن طرف ترکیه چندان پنهان نمی‌کند که به مناطق شمالی خود بعنوان حوزه نفوذ خود نگریسته و سیاست‌های مستقل از آنکارای آنان را برنمی‌تابد. در این میان جمهوری دو پارچه آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران در این دوران روابط دوستانه‌ای با ترکیه داشته‌اند که درباره جمهوری اسلامی عمدتاً تحت تأثیر علاقه ایران به دولت تحت حمایت اسلام‌گرایان در این کشور بوده است.
روابط ایران و ترکیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شرایط پرنوسانی را تجربه کرد تا اینکه با روی کار آمدن حزب «عدلت و توسعه» در سال 1381 به ثبات نسبی رسید، این روابط با کودتای سال 1359 نظامیان به فرماندهی کنعان اورن در وضعیت پرابهام قرار گرفت ولی چندی بعد بدنبال پیروزی حزب مام میهن در انتخابات و انتخاب «تورگوت اوزال» به نخست‌وزیری در سال 1362 در وضعیت مناسبی قرار گرفت و این دوران حدود ده سال دوام آورد اما پس از آن روابط دو کشور یک دوره پرتنش را در فاصله سال‌های 1373 تا 1379 تجربه کرد تا جایی که رئیس‌جمهور وقت ترکیه سلیمان دمیرل رسماً از آشوب‌های چند روزه 1378 در تهران جانبداری کرد. با قدرت گرفتن اسلام‌گراها در ترکیه که اولین نشانه‌های آن پیروزی نسبی حزب رفاه به رهبری مرحوم نجم‌الدین اربکان در سال 1375 بود، فضای حاکم بر مناسبات میان مردم ایران و ترکیه به سمت بهبود رفت اما این روابط در سطح دولت‌ها همچنان توأم با تنش بود و دولت‌های مسعود ییلماز و بولنت اجویت به آن دامن می‌زدند و روابط رسمی به سردی گرائید اما جنبش اسلام‌گرایی روند صعودی خود را در جامعه ترکیه طی می‌کرد و از این رو حزب «عدالت و توسعه» به رهبری عبدالله گل که مدعی اسلام‌گرایی و میراث‌داری مرحوم اربکان بود، در انتخابات سال 1381 به پیروزی قاطعی دست یافت و در انتخابات‌های بعدی این پیروزی را تکرار کرد.
حزب عدالت و توسعه و شخص رجب طیب اردوغان با انرژی‌ اسلام‌گراها قدرت را به دست گرفت. در آن زمان و هم‌اینک نیز اسلام‌گرایی در ترکیه و در منطقه حرف اول را می‌زد و می‌زند و این حزب با همین داعیه آراء مردم ترکیه را گرفته است اما آنچه در این دوره نزدیک به 20 سال روی داده به جای اسلام‌گرایی، تأکید دولت آنکارا بر نوعی ناسیونالیسم افراط‌گرایانه پان‌ترکی بوده است. در واقع اردوغان با خیانت به مردم مسلمان ترکیه و خیانت به آرمان‌های اسلامی، نوعی ایدئولوژی ستیز با مسلمانان و ستیز با کشورهای منطقه را در پیش گرفته است.


در ترکیه بیش از هر کشور دیگری از اسلام‌گرایی و خیزش‌های اسلام‌گرایانه در منطقه حمایت شده است تا جایی که اخیراً یک مؤسسه اسرائیلی نوشت در نظرسنجی از 12 کشور اسلامی، مردم ترکیه، مقام اول را در مخالفت با عادی‌سازی روابط با اسرائیل دارند. این مؤسسه وابسته به وزارت امور زیربنایی این رژیم نوشت 99 درصد مردم در ترکیه، پذیرش زندگی عادی با اسرائیل را «خیانت» می‌دانند. کما اینکه در دوران جنگ‌های 33 روزه، 22 روزه، 51 روزه، 11 روزه و سه روزه رژیم صهیونیستی علیه مردم لبنان و فلسطین، موج اعتراضات مردمی و اعلام حمایت از حزب‌الله و جنبش‌های فلسطینی جهاد و حماس در ترکیه از هر جای دیگر قدرتمندتر بوده است. اما در همه این دوران اردوغان علیرغم آنکه با رونمایی اسلام‌گرایانه از حزب خود به پیروزی رسیده اما حاضر به قطع رابطه با رژیم اسرائیل نشده و این روابط حتی در سطح نظامی علیرغم ژست‌هایی که اردوغان در اجلاس داووس و... گرفت، بین آنکارا و تل‌آویو برقرار است و این همکاری حتی در جریان جنگ اخیر 45 روزه میان آذربایجان و ارمنستان شکل عملیاتی هم به خود گرفت.
رجب طیب اردوغان در طول دو دهه اخیر و بخصوص در این ده سال که منطقه درگیر بحران پیچیده امنیتی شد و درگیری خونینی در کشورهای سوریه،‌عراق و لبنان پیش آمد، رویه‌ای آشوب‌گرایانه داشته است. ترکیه در جریان بحران امنیتی سالهای 1390 تا 1397 سوریه به مهمترین حامی تسلیحاتی گروه‌های تروریستی تبدیل شد تا جایی که کامیون‌های پر از تسلیحات روزانه از طریق اتوبان به حلب، حما، حمص و ادلب به سمت تروریست‌های جبهه النصره و داعش در حرکت بودند. بنابراین می‌توان گفت علی‌رغم نقش پررنگی که آمریکا، اروپا، عربستان، قطر، امارات و... در بحران امنیتی سوریه داشته‌اند، نقش ترکیه از هر جهت منحصر به فرد بوده است. همین الان ترکیه اصلی‌ترین عامل در تداوم بحران امنیتی در سوریه است. چرا که ارتش ترکیه از یک‌سو مانع اصلی عملیات ارتش سوریه در آزادسازی بقایای استان ادلب از سیطره جبهه‌النصره می‌باشد و از سوی دیگر با اشغال بخش‌هایی از شمال سوریه به تجزیه‌طلبان قوت قلب می‌دهد. این رفتار ترکیه با همسایه عرب خود خسارات فراوانی را نه فقط برای سوریه حتی برای ترکیه در پی داشته به‌گونه‌ای که ارتش ترکیه تلفات زیادی متحمل گردیده است.
روابط ترکیه و عراق هم بر مبنای توسعه تنش قرار داشته است. حضور نظامیان ترکیه در بخش وسیعی از غرب عراق - حدفاصل سنجار تا بعشیقه در نزدیکی کرکوک - به بهانه نفوذ نیروهای پ.ک.ک در این مناطق، علی‌رغم اعتراضات پی‌درپی ارتش و دولت عراق صورت گرفته است. رفتار ترکیه در غرب عراق تا آنجا با ناراحتی عراقی‌ها توأم شده که بعضی از رهبران عراقی می‌گویند تعداد نیروهای مداخله‌گر نظامی ترکیه در عراق بیش از تعداد نیروهای اشغالگر آمریکایی و غیرقابل تحمل‌تر از آنها است.
بر اساس آنچه گفته شد، مدت‌هاست که دولت رجب طیب اردوغان حتی از «رنگ» اسلام‌گرایی تهی گردیده و به رژیمی توسعه‌طلب، مهاجم و شوونیستی تبدیل گردیده است. «ترکستان» کلیدواژه‌ای است که اردوغان تلاش دارد وارد ادبیات عمومی مردم مسلمان این کشور و مردم ترک‌زبان در کشورهای شرق و غرب دریای خزر کند و این در حالی است که این ادبیات به جای دعوت به نوعی همگرایی ناسیونالیستی، از تلاش ترکیه برای سیطره به ملت‌های ترک‌زبان یا ترک‌تبار حکایت می‌کند و در اینجا سوال اساسی این است که آیا منطقه و این کشورها «هژمونی اردوغانی» را می‌پذیرند؟
اردوغان در جریان جنگ اخیر آذربایجان و ارمنستان تلاش کرد تا یک گام به سمت شکل‌دهی به ترکستان مدنظر خود بردارد بر این اساس علی‌رغم نیاز منطقه به آرامش به جنگ در بین دو کشور دامن زد و با گسیل انواعی از تجهیزات نظامی و مشارکت مستقیم در جنگ علیه ارمنستان، تلاش کرد تا معادله منطقه را به نفع ترکیه تغییر دهد که معنای آن کنار زدن نقش منطقه‌ای دو کشور روسیه و ایران بود. اما این سیاست با همه هزینه‌ای که برای ترکیه و شخص رجب طیب اردوغان داشت به جایی نرسید و جنگ نتوانست ترکیه را به آب‌های خزر رساند. توافق سه‌جانبه مسکو، باکو و ایروان که بیستم آبان‌ماه به امضا رسید، نقشی برای ترکیه قایل نشد و آسیبی به مرزهای جنوبی ارمنستان با ایران وارد نکرد بنابراین اردوغان کماکان پشت دروازه باقی ماند و حتی نتوانست از کریدوری که به‌طور غیرقطعی از آن در این توافقنامه نام برده شده سهمی پیدا کند.
از اظهارات دو روز پیش رجب طیب اردوغان در جریان مراسم رژه نظامیان آذربایجان که به مناسبت پیروزی در جنگ اخیر قره‌باغ در باکو برگزار گردید، برمی‌آید که ترکیه مسئول این ناکامی را ایران می‌داند و این در حالی است که نه‌تنها ایران که هیچ کشوری در منطقه حتی کشورهای ترک‌تبار شمال ایران، ایجاد یک امپراتوری تجزیه‌گرا و مداخله‌گر را تحمل نمی‌کنند و خواب اردوغان نمی‌تواند تعبیری داشته باشد.
ایران البته برای مردم مسلمان و اسلام‌گرای ترکیه احترام فراوانی قایل است. کما اینکه روابط بین دو ملت مسلمان از هر دو ملت دیگر صمیمانه‌تر است و مایل نیست روابط تهران آنکارا هم دچار نوسان و عقبگرد شود چرا که می‌داند چنین رخدادی به نفع دشمنان مشترک دو ملت است. ادب کردن اردوغان هم یک موضوع داخلی است و مردم ترکیه می‌دانند چگونه از اسلام‌گرایی در برابر انحرافات قوم‌گرایانه محافظت نمایند. همان‌گونه که ترکیه در یک حزب خلاصه نمی‌شود، اسلام‌گرایی نیز به اشخاص وابسته نیست. اردوغان در اظهارات دو روز پیش ابتدا خود را با ملت ترکیه رویارو کرد؛ ملتی که با اسلام‌گرایی به سینه ایدئولوژی‌های شیطانی دست رد زده است.

سعدالله زارعی