تغییر محل‌کار؛ از خانه به راه‌پله


یوسف حیدری
گزارش نویس
«باور کنید کسی اندازه من برای تمام شدن کرونا و برگشتن به روزهای عادی زندگی لحظه شماری نمی‌کند. 10 ماه است نه‌ کار درست و حسابی دارم نه زندگی. دلم خوش بود هفته‌ای هفت روز برای نظافت به خانه‌های مردم می‌رفتم و خرج خودم و پنج نفر دیگر را درمی‌آوردم اما الان هفته‌ای یک تماس هم ندارم.»


اکرم 59 سال دارد و سرپرست خانوار است. بعد‌از مرگ همسرش برای تأمین زندگی خانواده دست به‌کار شد. جایی در حاشیه تهران زندگی می‌کند. دو هفته‌ای هست که به‌خاطر آرتروز گردن خانه‌نشین شده و عروس‌اش به‌جای او سرکار می‌رود. می‌گوید به‌خاطر آلرژی فصلی مجبور است از اسپری استفاده کند در غیر این صورت سرفه‌هایش باعث نگرانی خانواده‌هایی می‌شود که او را برای نظافت یا کار خدماتی به خانه‌شان دعوت می‌کنند.
«اوج‌گیری شیوع کرونا و بالا رفتن تعداد فوتی‌ها ما را بیشتر از قبل زمینگیر کرد. اسفند ماه پارسال که سرو کله کرونا پیدا شد همه برنامه‌های من به‌هم ریخت. اسفند هرسال بهترین ماه کار ماست، سفارش کار زیاد می‌شود و معمولاً خانواده‌ها عیدی و انعام هم می‌دهند. اما اسفند پارسال یکی دوتا بیشتر سفارش کار نداشتم. بعد‌از عید هم بعضی از آنهایی که می‌شناختند تماس می‌گرفتند که برای نظافت به خانه‌هایشان بروم. هر بار تلویزیون اعلام می‌کرد پیک کرونا است و مردم نباید از خانه‌ خارج شوند و دورهم جمع شوند دیگر کسی سراغی از ما نمی‌گرفت.»
اکرم دو هفته‌ای با مثبت شدن تست کرونای یکی از مشتری‌ها و از ترس اینکه مبادا مبتلا شده باشد و بقیه را هم مبتلا کند، خانه‌نشین شد: «ریه‌هایم مشکل دارند و خیلی مراقب هستم مبتلا نشوم. اما چه کار کنم؟ وقتی مجبور باشی کرایه خانه بدهی، پسرت را داماد کنی و خرج پنج نفر را بدهی، خطر کرونا را هم می‌پذیری. البته خیلی رعایت می‌کنم ولی کار کردن با مواد شوینده دیگر ریه‌ای برایم نگذاشته است. حساسیت پیدا کرده‌ام و مدام سرفه می‌کنم و مجبورم از اسپری ضد حساسیت استفاده کنم. تا قبل از کرونا به‌دلیل گرانی اسپری، کمتر استفاده می‌کردم اما این روزها مرتب استفاده می‌کنم چون اگر در خانه یکی از مشتری‌ها سرفه کنم تصور می‌کنند کرونا دارم.
دوماه قبل وقتی برای نظافت خانه یکی از آشناهای دور رفته بودم متوجه شدم زن و شوهر تب دارند. دو روز بعد وقتی برای احوالپرسی تماس گرفتم گفتند به کرونا مبتلا شده‌اند. با شنیدن کلمه کرونا تمام تنم لرزید. مجبور شدم خودم را در خانه قرنطینه کنم. دو هفته خانه ماندم و سرکار نرفتم. خوشبختانه مبتلا نشده بودم. الان هم دو هفته‌ای است به‌خاطر آرتروز گردن نمی‌توانم سر کار بروم و عروس‌ام جای من می‌رود. اگر نرود مشتری را از دست می‌دهم. باور کنید ما کارگران خدماتی که نه بیمه داریم نه حقوق ثابت، بیشتر از همه برای از بین رفتن کرونا دعا می‌کنیم. مثل خیلی‌ها دلمان برای دورهمی و خرید و رستوران رفتن تنگ نشده فقط دعا می‌کنیم تا اسفند شر این بیماری کنده شود که مردم با خیال آسوده به ما سفارش کار بدهند.»
خیلی از کارگران خدماتی که از شهرستان برای کار به تهران می‌آمدند، مخصوصاً اسفند که ماه خانه‌تکانی است، بعد از شیوع کرونا به خانه‌هایشان برگشتند. خوابگاه‌ها خالی و تعطیل شده و مدل کار و درخواست کارگر نسبت به گذشته فرق کرده است. سعیده مدیر یکی از شرکت‌های خدماتی در تهران است. 15 سالی است که برای کارهای خدماتی، نظافت یا پرستاری از سالمندان کارگر به خانه‌های مردم می‌فرستد ولی این روزها با کمبود کار و همین طور کارگر مواجه است:
«وضعیت ما در این 10 ماه نوسان زیادی داشت. اسفند پارسال وقتی ماجرای کرونا جدی شد خیلی‌ها که برای نظافت خانه‌هایشان کارگر خدماتی رزرو کرده بودند لغو کردند و ما ماندیم و کارگرانی که کار نداشتند. از 15اسفند  پارسال تا اوایل اردیبهشت امسال تعطیل کردیم. خیلی از کارگران ما شهرستانی هستند که مجبور شدند برگردند و خوابگاه‌ها هم تعطیل شد. از آن طرف خیلی از خانواده‌های کارگران اجازه ندادند همسر یا فرزندشان در این شرایط به سرکار برگردند. اردیبهشت اوضاع کمی بهتر شد چون از کارگران خدماتی برای ضدعفونی کردن خانه‌ها و مجتمع‌ها استفاده می‌کردند. برای نظافت خانه‌ها هم بیشتر کسانی که خانه جدید اجاره می‌کنند یا می‌خرند تماس می‌گیرند تا کارگران ما نظافت و ضدعفونی کنند. اما تقاضا برای نظافت خانه‌های مبله خیلی کم است و خانواده‌ها ترجیح می‌دهند خودشان نظافت کنند.
الان مردم تا زمانی که مجبور نباشند با ما تماس نمی‌گیرند و مدل کار هم با گذشته فرق کرده است. قبل از کرونا وقتی کارگر برای نظافت به خانه‌ مردم می‌رفت صاحبخانه معمولاً بالای سر کارگر بود و ناهار می‌داد و پذیرایی می‌کرد اما الان کسی بالای سر کارگر نیست و آخر سر کار را تحویل می‌گیرند.
در دوره پیک کرونا با بالا رفتن آمار فوتی‌ها تماس‌ها کم شد. اما بعد از پیک یکباره تماس‌ها خیلی زیاد شد و نتوانستیم جوابگوی همه درخواست‌ها باشیم. بعد که مراسم‌ جشن و عزا هم تعطیل شد درخواست برای کارگر پذیرایی به صفر رسید. خیلی‌ها ترجیح می‌دهند اگر مراسمی هم می‌گیرند خودشان پذیرایی کنند. دوهفته‌ای که تهران قرنطینه شد درخواست کارگر برای نظافت و نگهداری از سالمند خیلی کم شد اما بعد از قرنطینه انگار ترس مردم ریخت و خیلی تماس گرفتند. در این مدت هم با وجود اینکه کارگران ما پروتکل‌های بهداشتی را رعایت می‌کنند اما 6 نفرشان مبتلا شدند و تا یک ماه نتوانستیم آنها را برای کار بفرستیم.»
حامد مدیر یکی دیگر از شرکت‌های خدماتی معتقد است کسی که این روزها برای نظافت و پذیرایی کارگر می‌گیرد نگران کرونا نیست: «وضعیت شرکت‌های خدماتی را باید با مدت مشابه سال قبل مقایسه کنیم. قبل از شیوع کرونا تعداد تماس‎ها و درخواست برای کارگر زیاد بود و همین باعث شد شرکت‌های خدماتی زیادی تأسیس شود. بعد از کرونا یکی یکی ورشکست شدند و تعطیل کردند. ما هم به خاطر سابقه کار بالا و اعتبارمان تا الان دوام آورده‌ایم.
نسبت به سال گذشته زنگ‌خور ما کمتر شده و خیلی‌ها ترجیح می‌دهند خودشان خانه را نظافت کنند. کسی هم که کارگر می‌گیرد خیلی نگران کرونا نیست. در این مدت سفارش کار به تعداد کارگرانی که داریم نداشتیم و سعی می‌کنیم کار را بین آنها تقسیم کنیم. اوج کار ما تابستان و اسفند ماه است. در تابستان جابه‌جایی زیاد است اما تابستان امسال همزمان با پیک دوم کرونا خیلی‌ها ترجیح دادند خودشان خانه را تمیز کنند. درآمدهای ما خیلی ناچیز شده و امیدواریم اسفندماه شرایط بهتر شود.»
رضا قوانین سفت و سختی برای خودش دارد. می‌گوید برای نظافت به خانه‌ای که سالمند دارند، نمی‌رود چون اگر کرونا بگیرند او را مقصر می‌دانند: «20 سالی هست کارم نظافت خانه و تمیز کردن راه‌پله‌ مجتمع‌ها است. خیلی‌ها من را می‌شناسند و معمولاً برای کار به هم معرفی می‌کنند. تا قبل از کرونا هر روز کار داشتم و کرایه و خرجی خانه درمی‌آمد. الان خیلی از مشتری‌هایی که داشتم سفارش کار نمی‌دهند مگر در حد تمیز کردن راه‌پله. البته هنوز هم چند نفری هستند که برای نظافت و کارهای خدماتی به خانه‌هایشان می‌روم. آنهایی که شغل آزاد دارند به خاطر اینکه در این دوران کاسبی خوبی ندارند ترجیح می‌دهند برای نظافت خانه هزینه نکنند. باور کنید خیلی احتیاط می‌کنم و اگر جایی احساس کنم صاحبخانه علایم بیماری دارد وارد نمی‌شوم. یک بار وقتی مشغول تمیزکاری بودم دیدم صاحبخانه خیلی سرفه می‌کند و به‌همسرش می‌گوید تب دارم. من درجا کار را ول کردم و بدون گرفتن پول بیرون آمدم. به‌هرحال سلامتی از همه چیز مهمتر است. اینطوری می‌شود به فکر سلامتی دیگران هم بود.