واقعاً پله را با مسی مقایسه می‌کنید؟

گزارش بارنی رونای      حالا این کار عجیب به نظر می‌رسد اما تولد 50سالگی پله با مسابقه‌ای با حضور ستارگان جشن گرفته شد؛ دیداری که در سراسر دنیا پخش شد. پیش از آغاز بازی، یک کیک بزرگ را به سن‌سیرو بردند که روی آن چهره پله نقش بسته بود که لباس سفید پله‌ای پوشیده و دستش را مشت کرده و یک گروه کر پله‌ای هم آواز «تولدت مبارک» را سر دادند. سیطره پله بر فوتبال دنیا در آسمان پیچید. در آن هنگام، یک دنیای کامل حول پله شکل گرفته بود. دقت کرده‌اید که من زیاد از کلمه «پله» استفاده کرده‌ام؟ این مفهومی در روانشناسی است که اسمش «اشباع معنایی» است که در آن وقتی یک کلمه بارها تکرار می‌شود، معنی‌اش را از دست می‌دهد. در دهه 1960، پژوهشگران اجتماعی با کت و شلوار قهوه‌ای، آزمایش‌هایی را انجام می‌دادند که در آنها، افراد کلمه «پنجره» را صدها بار تکرار می‌کردند و این موضوع ضبط می‌شد که آنها چه زمانی به این تردید می‌کنند که اساساً کلمه‌ای به عنوان «پنجره» داریم و آیا پنجره در دنیای واقعی وجود دارد یا نه. این همان اتفاقی است که برای پله افتاده است. تا حالا چند بار این ترکیب حروف را شنیده‌اید؟ این کلمه دلالت بر چه چیزی دارد؟ بر یک پیراهن طلایی. یک مدل مو. چمن مکزیکی که زیر نور آفتاب رنگش پریده است. یک روش خاص دویدن. مردی در لباس سفید که در یک ورزشگاه بیسبال، به سمت مردم دست تکان می‌دهد. در طول زمان، این پرسونای پله شکل گرفته و تبدیل به چهره‌ای در فرهنگ عامه قرن بیستم شده که در آن رونالد مک‌دونالد، دارث ویدر، ساختمان امپایر استیت و پله حضور دارند؛ موزه‌ای که به شکل فزاینده‌ای دور به نظر می‌رسد و به گذشته پیوسته است. در سال 1970، پله حتی به عنوان مشهورترین چهره دنیا انتخاب شد. او همچنین با اندی وارهول رفیق شد که افتخار «کارهای پوچ و بی‌معنی مبتنی بر شهرت» به نام او ثبت شده بود. او حتماً عاشق حس عاری از طعنه پله از جایگاهش شده بود. وارهول پیش‌بینی کرد که پله برای 15 قرن شهرت خواهد داشت. این هفته باز هم نام پله در خبرها آمد اما نه با احساسی خوب. در هفته کریسمس، لیونل مسی 644امین گل خود برای بارسلونا را به ثمر رساند و به این ترتیب از آمار گل‌هایی که ادعا می‌شود پله برای سانتوس زده فراتر رفت. او رکورد بیشترین گل باشگاهی را از پله ربود. نه، صبر کنید! پنج روز بعد سانتوس جواب مسی را داد. آن کیک غول‌پیکر را به قنادی برگردانید. به نظر باشگاه سانتوس، تعداد گل‌های پله 1091 عدد است و گل‌هایی که پله در تک‌بازی‌های تورهای دهه 1960 زده هم حساب است. این موضوع البته که باعث بحث و جدل شد. پله بزرگ همیشه از منافعش محافظت می‌کند. از سوی دیگر، برای افرادی که آنقدر جوان هستند که آن دوران را به خاطر ندارند، طبیعی است که بخواهند این ادعاها را به کناری بنهند تا خودشان هم سهمی در تاریخ داشته باشند. اینکه طرفداران مسی در اینترنت افراد را دست بیندازند احتمالاً پایانی محتوم برای همه قهرمانان است. پادشاهان، فراعنه، چهره‌های فیفا. در نهایت همه ما مضحکه کاربران اینترنتی می‌شویم. اما یک موضوع دیگر در اینجا مطرح است. این نگرانی وجود دارد که پله به شکلی نامنصفانه کوچک شمرده شود و ارزش‌های او از دست برود. وقتی دیه‌گو مارادونا در ماه نوامبر درگذشت، این موضوع تا حدی حس شد چون نمی‌شود دو نفر همزمان خوب باشند و چون ما مارادونا را به دلیل ذات شورشی‌اش دوست داشتیم، برخی شروع به حمله به پله کردند. این بازی حاصل جمع صفر داشت و وقتی از مارادونا ستایش می‌شد، پله باید زیر سؤال می‌رفت. همراهی او با فیفا هم باعث شده بود که هدف آسانی برای منتقدان باشد. مارادونا در طول زندگی‌اش به این ماجرا دامن زده بود. او پله را تمسخر کرده بود و گفته بود که او آدم فیفا است و باعث افتخار فوتبال نیست. البته مارادونا با وجود همه درخشش‌هایش، حرف‌های چرند زیادی می‌زد. پله دوپینگ نکرد، تقلب نکرد، به سمت افراد شلیک نکرد و با قاتلان نگشت. مسخره کردن رکورد گل‌های پله و گفتن اینکه موفقیت‌هایش از آن توطئه‌های دهه 60 میلادی بوده، نسخه بامزه‌تر این انتقادات است اما برخی چیزها هستند که باید در این فرآیند سالم بمانند. اول از همه، در میان این همه هیاهوی شرکت‌ها و رسانه‌ها، باید گفت که پله یک گل وحشی بود، یک چهره انقلابی راستین. مقایسه‌ها معمولاً بی‌معنا هستند اما می‌توانند جالب باشند. مسی و نسل او در کنار پله، مانند شکوفه‌های گلخانه‌ای هستند که در دنیایی پرورش یافته‌اند که همه چیزشان مدیریت‌شده است. لیونل مسی استعدادی ماوراءالطبیعه دارد که کاملاً به منصه ظهور رسیده است. او یک نابغه تمام‌عیار ورزش است اما واقعیت این است که حالا بهترین زمان برای آن است که نابغه فوتبال باشید. بهترین شرایط برای شما مهیا است و دمای گلخانه در حالت ایده‌آل تنظیم شده است. پدیدار شدن بازیکنی مثل مسی اجتناب‌ناپذیر بود. اما ممکن بود بازیکنی مانند پله نداشته باشیم. او در شرایطی متولد شد که در ورزش برزیل، نژادپرستی بیداد می‌کرد. او با پای برهنه بازی می‌کرد. او برای گذران زندگی کفش واکس می‌زد و بادام زمینی دزدیده‌شده می‌فروخت. تنها استعداد بود که این پسر اهل میناس گراییس را راهنمایی می‌کرد و باعث شد او اولین فوق‌ستاره ورزشی سیاهپوست دنیا شود. او منبع الهام بسیاری شد. پله در 17سالگی فاتح جام جهانی شد. او مانند فردی از آینده بود که اوضاع را به شکلی متفاوت می‌دید و هوای متفاوتی را استنشاق می‌کرد. اینکه او چطور درخشید را نمی‌توان با نسل جدید فوتبال مقایسه کرد. از سوی دیگر، دیدارهای دوستانه سانتوس معادل لیگ قهرمانان فعلی بود. آنها می‌خواستند با نشان دادن پله به دنیا، به درآمد  برسند. آیا به ثمر رساندن هت‌تریک مقابل اتلتیکو مادرید در یک دیدار در توری در سال 1966 سخت‌تر است یا برابر ویکتوریا پلزن در دیداری خانگی و بی‌اهمیت در سال 2011؟ کسی چه می‌داند. چیزی که مشخص است این است که پله این بازی را اختراع کرد. او بود که ایده فوق‌ستاره ورزشی شدن را به دنیا نشان داد، آن هم به روشی که در حال حاضر تکرارناپذیر است. کیک‌های غول‌پیکر و کلاه‌های مکزیکی را فراموش کنید. آن پله واقعی موهبتی برای همه ما است و کسی به گرد پایش نمی‌رسد. منبع: گاردین