مسئولیت جناح‌ها در دوران پساترامپ

اقتصاد ايران طي 3 سال گذشته زير بار شديدترين تحريم‌ها قرار داشت و بي‌سابقه‌ترين فشارها را به خود ديد ولي با همه اظهارنظرها و برخي از پيش‌بيني‌ها تاب‌آوري نسبي از خود نشان داد و از هم فرونپاشيد. درواقع مقاومتي که به‌هرحال نشان داده شد گرچه همراه فشار خردکننده خصوصا بر اقشار ضعيف جامعه بود ولي خود يک موفقيت است و مي‌تواند سکوي پرشي براي بخش‌هاي مختلف اقتصادي باشد. با شکست سنگين ترامپ در انتخابات که در پي آن شکست فشار حداکثري را هم در پي دارد، از هم‌اکنون آثار آن در بازار ارز و سکه ديده مي‌شود و با تثبيت دولت جديد آمريکا و قوت گرفتن رفع تحريم‌ها، سقوط آزاد نرخ دلار دور از ذهن نيست و در اين صورت ترمز تورم تا حدودي کشيده خواهد شد. مسلما در کنار آن تاب‌آوري و اين گشايش مردم تاحدودي از زير بار فشار سخت چند سال اخير بيرون خواهند آمد و اگر بخت يار باشد و مديريت قاطع و واقع‌بينانه‌اي صورت گيرد و خريد و توليد واکسن کرونا با موفقيت عملي و واکسيناسيون عمومي انجام شود کرونا آرام خواهد شد و همه چيز براي يک حرکت و رونق اقتصادي مهيا خواهد بود. البته مسلما اين حق تک‌تک ايرانيان است که از معيشت بي‌دغدغه‌اي برخوردار باشند و سقوط ارزش پول ملي هر آن جان و تنشان را نلرزاند و افزون بر آن واقعا زمان گشايش در زندگي مردم فرارسيده است و بايد با تمام توان و تدبير آن را فراهم آورد. در اين ميان واقعا بعيد نيست که اختلافات داخلي و خصوصا ترجيح منافع جناحي و شخصي بر منافع ملي فرصت احتمالي مذکور را دور از دسترس قرار دهد يا اگر فرصت فراهم شد از آن استفاده نشود و بر باد رود. سخنان آقاي حدادعادل آنجا که به هم‌جناحي‌هاي خود نسبت به احتمال پايين آمدن نرخ دلار هشدار مي‌دهد واقعا جاي تامل دارد. هرچند وي پايين آمدن نرخ ارز را به آزاد کردن احتمالي آن يا معادلات پولي ‌و ‌مالي نسبت مي‌دهد ولي گويي سقوط ارزش دلار را يک تهديد مي‌داند و ضعف احتمالي جناح متبوع خود و جلب نظر مردم به‌سوي ديگر را فقط از اين طريق ارزيابي مي‌کند! متاسفانه ما ايرانيان در فرصت‌سوزي مشهور عام و خاص شده‌ايم و برجام يکي از بهترين نمونه‌هاي آن است. اگر ما در داخل کشور نسبت به رفع تحريم‌ها وحدت‌نظر داشتيم و هيچ‌کس نسبت به اين فشار حداکثري سهل‌انگاري نمي‌کرد و صدا و عمل واحدي از کليت نظام صادر مي‌شد. امکان استفاده و حتي تثبيت برجام قبل از خروج ترامپ وجود داشت. حداقل آنکه بهره‌مندي حداکثري و ابتدايي صورت مي‌گرفت و تخاصم اقتصادي آقاي ترامپ خيلي ديرتر موثر مي‌شد و تحميل آسيب‌ها به اقشار مختلف کمتر تحقق مي‌يافت. درهرحال مناسبات جهاني در دوران پساترامپ احتمالا دچار تغييرات زيادي خواهد شد و کشورها براي تحصيل هر چه بيشتر منافع ملي خود تلاش خواهند کرد که نفع خويش در اين تغييرات را جست‌وجو کنند و به‌دست آورند. ما که بيش از هر کشوري طي 3 سال گذشته آسيب‌ديده تروريسم اقتصادي آمريکا بوده‌ايم، بيش از هر کشور ديگري بايد براي کسب منافع ملي خود کوشش کنيم. کوشش در اين موضوع استراتژيک و تاثيرگذاري مثبت در مناسبات بين‌المللي البته معطوف به تجميع اراده‌هاي داخلي است؛ اراده‌اي که اگر تحقق يابد در رفع مشکلات و معضلات خسارت‌بار و ريشه‌اي موثر خواهد بود و در اين وادي اينکه چه کسي يا کدام جناح سکان اجرائي کشور را به‌دست آورد فرع بر آن است. به نظر مي‌رسد اگر بازهم به هر دليل فرصت‌سوزي‌هاي گذشته تکرار شود، اولا شايد ديگر امکان جبران آن فراهم نشود و در ثاني مردم که حاضر و ناظر اعمال سياسيون هستند از آن درنگذرند. ديگر بعيد است که مردم طاقت و حوصله بربادرفتن ظرفيت‌هاي را داشته باشند. تکرار فشارهاي اقتصادي 3سال گذشته و غفلت از زمينه‌سازي‌ها واقعا به‌هيچ‌وجه و تحت هيچ شرايطي پذيرفتني نيست و بازگرداندن يک ملت به اوضاع سخت کنوني با هر توجيهي که صورت گيرد جفايي تاريخي خواهد بود.