جهش تولید فراموش شد؟!

فاطمه علیزادنیا: شاید انتظار می‌رفت در پی جنایت 13دی‌ماه 98 فرودگاه بغداد، شعار سال ۹۹ از سوی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، مثلا انتقام تعیین شود اما طبق سنت نانوشته دهه اخیر، باز هم مساله اقتصاد و تولید در صدر دستورات و خواسته‌های‌شان قرار گرفت. شعار سال نه «تولید افزون» که «جهش تولید» نام گرفت؛ جهشی که در بازار آشفته کنونی، مستلزم تمهیداتی بود.  اما ناظر به عدم تلاش دولت برای تحقق شعار سال، توجه به چند نکته مهم و اساسی است.  یک‌ـ  در سخنرانی‌های سال ۹۹ رهبر حکیم انقلاب، جوانان بیش از پیش مورد خطاب قرار داده شدند. معظم‌له در دیدار اخیر خانواده شهید دکتر محسن فخری‌زاده، بار دیگر بر بروز جوانان مجاهد و انقلابی تاکید فرمودند. گاهی مطالباتی که از جوانان جهادی می‌شود، از مطالباتی که در جلسات با سران ۳ قوه هم مطرح می‌شود عمیق‌تر و جدی‌تر است. دلیل این استراتژی را شاید بتوان به تفکر و جهان‌بینی جوان مومن انقلابی مدنظر رهبر حکیم انقلاب ارتباط داد.  ایشان در پیام نوروزی‌شان بر حضور «مجموعه‌های جوان و مبتکر و پای کار و پرامید و پرنیرو و پرانگیزه و پراستعداد» در این میدان تاکید داشتند؛ این نشان می‌دهد برای تحقق شعار «جهش تولید» بیشتر به نیروهای جهادی و بخش خصوصی نیاز بود. صحبت از یک جهان‌بینی متفاوت است؛ تفکری که قائل به شعار «تفکر جهادی ما می‌توانیم» طی طریق می‌کند.   «تفکر جهادی» یعنی «حاکم شدن تفکر تخلف‌ناپذیر بودن وعده الهی» بر جامعه و لازمه اصلی حاکم شدن این تفکر «دیدن دشمنی دشمنان» و «قطع امید از بیگانگان» و «تکیه بر توانایی‌ها و ظرفیت‌های داخلی» است. این تفکر است که هرگونه تهدیدی را به فرصت تبدیل می‌کند. به بیان دیگر «جبهه نیروهای انقلاب از جایی تقویت و یاری می‌شوند که انتظارش را ندارند» و «به دشمن نیز از نقطه‌ای ضربه می‌زنیم که انتظارش را ندارد».  نام‌گذاری سال 99 با عنوان «جهش تولید»، به دلایل مختلف یک انتخاب هوشمندانه بود؛ از جمله اینکه اولا اولویت مجلس یازدهم را مشخص کرد و مجلس یازدهم باید با استفاده از وظایف قانونی خود بویژه بعد نظارتی، دولت را «از ریل وعده به ریل عمل» برمی‌گرداند که به‌رغم مخالفت‌های دولت و شخص رئیس‌جمهور، با طرح‌های خود تا حدی نیز توفیق یافت. دو‌ـ جهش تولید - حتی اگر در ۵۰ روز باقیمانده از سال، جدی‌تر گرفته شود- می‌تواند فرصت‌های از دست رفته اقتصاد ایران در سال‌های گذشته و ‌اشتغال آسیب‌دیده کشور به واسطه ناکارآمدی دولت را جبران و از عمیق‌تر شدن آثار رکود تورمی‌ اقتصاد کشور در سال آینده جلوگیری کند. کشور در جنگ تمام‌عیار اقتصادی است و شرایط امروز به چیزی بیشتر از آگاهی‌های صبح جمعه‌ای احتیاج دارد.  سه‌ـ جهش تولید می‌توانست - و هنوز هم می‌تواند- خسارت‌های اقتصادی و ضررهای توقف برخی کسب‌و‌کارها بر اثر شیوع کرونا را جبران کند؛ خسارت‌هایی که جبرا‌ن‌شان نه از پس وام‌های 12درصدی برمی‌آید و نه وام‌های قرض‌الحسنه یک میلیونی آنقدر برکت دارند که بتوانند ۱۱ ماه کسادی و فروش تقریبا صفر را جبران کنند.  چهار‌ـ جهش تولید با توجه به کاهش شدید درآمدهای نفتی، ظرفیت‌های واقعی کشور برای اقتصاد بدون نفت و ضرورت تحقق شعار «ما می‌توانیم» با اتکا به منابع داخلی را آشکارتر کرد و می‌توانست موجب فعال شدن بخش خصوصی و قطع وابستگی به خارج و گسترش صنایع تکمیلی و تبدیلی و جلوگیری از خام‌فروشی شود. معادن سنگ و فلزات گرانبها، بازار گیاهان دارویی بومی ایران و صدها بازار بکر دیگر که قربانی انحصار و تاکید بیش از اندازه بر مایع سیاه (نفت) شدند، پس از کاهش بی‌سابقه قیمت نفت فرصت عرض اندام پیدا کرده‌اند؛ بازارهایی که با درایت و کیاست لازم و مالیات‌‌ستانی درست و دقیق، می‌توانستند راه خوبی برای کسری فاجعه‌بار بودجه 99 شوند.  پنج‌ـ جهش تولید می‌توانست زمینه صادرات هر چه بیشتر کالاهای غیرنفتی و برطرف شدن مشکلات صادرات از مسیر 15 کشور همسایه با هدف کمک به نیازهای ارزی کشور و کنترل حجم بالای نقدینگی و کاهش ارزش پول ملی را در شرایط تحریم فراهم کند. در شرایط تحریم که ایران توانایی وصول نقدی مطالبات خود را از طرف‌های مورد معامله خریدار نفت ندارد، صادرات مواد غیرنفتی یا حتی اجتناب از خام‌فروشی نفت و معامله پایاپای می‌توانست روش موثری به جای مرثیه بر کسری بودجه 99 باشد.  برای تحقق نسبتا موفق جهش تولید، به ‌جای تکیه بر صندوق بین‌المللی پول بهتر بود بر ملت تکیه می‌شد نه اینکه در قالب پیام‌های متعدد شفاهی به رئیس‌جمهور جدید آمریکا باز دم از مذاکره زد و از آن دولت خبیث درخواست کمک کرد و با برجسته کردن تهدیدات و کمبودها، به آمریکا برای اعمال فشار بیشتر گرا داد. اینکه در مصاحبه با یک روزنامه برزیلی با برجسته کردن «تاثیرات تحریم‌ها بر بخش خصوصی و موانع صادرات»، بگوییم «منابعی برای سرمایه‌گذاری در اختیار نداریم»، در خوش‌بینانه‌ترین حالت اظهار عجزی ذلیلانه در برابر دشمن غدار است. البته اگر در ادبیات سیاسی و گفتمان فکری خود، قائل به مفهومی به اسم دشمن باشند! هنوز ۵۰ روز تا پایان سال باقی است و اگر دولت همین الان هم برنامه‌ریزی صحیحی برای تحول در اقتصاد مملکت با رویکرد جهش دادن به تولید کند، به اندازه ۵۰ روز کار درست در کارنامه 7 و نیم ساله ناموفق دولت به چشم خواهد خورد.