روزنامه آفتاب یزد
1399/12/13
اگر مردم بیایند، شانسی برای اصولگراها نمیبینم
سید عبدالواحد موسوی لاری عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز میگوید: من معتقدم آنچه در اسفند ۹۸ اتفاق افتاد متوجه اصلاحطلبان نبود و متوجه کل مدیریت کشور بود. یعنی قهر مردم از صندوقهای رای ربطی به اصلاحطلبان نداشت. اصلاحطلبان که کاندیدایی نداشتند تا کسی بگوید اینها از اصلاحطلبان قهر کرده اند. اصلاحطلبان، چون کاندیدا نداشتند، کاندیدایی هم معرفی نکردند و احزابی هم که از بین افراد ثبت نام شده عدهای را شب آخر انتخاب کردند، معلوم بود که تکلیفشان چیست. بنابراین قهری که صورت گرفته از کل مدیریت است و کل مدیریت باید دست به کار شود که این سرخوردگیمردم از بین برود.به گزارش جماران، بخشهایی از گفتگوی این فعال سیاسی اصلاحطلب را در ادامه میخوانید:
فکر میکنید که نهاد اجماع ساز اصلاحطلبان چقدر به شکلگیری اجماع بین اصلاحطلبان و دعوت مردم به حضور در انتخابات کمک کند؟ همچنین این تشکیلات جدید چقدر میتواند اشکالات تشکیلات قبل را برطرف کند؟
در عرصه سیاسی کشور، به صورت نوشته یا نانوشته، دو جریان حضور دارند؛ جریان اصلاحطلب و جریانی که به اصولگرا موسوم شده است. جریان اصولگرا هم به صورت نانوشته از سوی تعدادی از نهادها مثل صدا و سیما و امثال آنها حمایت و پشتیبانی میشوند. جریان اصلاحطلب تکیه گاهی جز مردم ندارد و درون نهادهای مختلف مرتبط با حاکمیت حامی جریان اصلاحات نمیبینیم و یا اگر هم باشد، بسیار کم است. اما به دلیل اینکه عامه مردم خواهان اصلاح امورهستند از جریان اصلاحات هم حمایت میکنند.
این پیوستگی بین اصلاحطلبان و عامه مردم از سال ۷۵ به این طرف بیشتر خودش را نشان داده است. بنابر این حمایت مردم به صورت قطعی پشت سر اصلاحطلبان هست؛ مشروط به اینکه اول درون خود اصلاحطلبان انسجام وجود داشته باشد و چند دستگی و پراکندگی وجود نداشته باشد و دوم اینکه در هر مقطع زمانی زبان مفاهمه با مردم را از دست ندهند، از مردم فاصله نگیرند، با مردم و نیازها و مطالبات مردم همراه باشند.
بخش اول مسئله، یعنی انسجام درونی، تلاشی بوده که توسط خیلی از چهرههای سیاسی درون و بیرون احزاب و تشکلها صورت گرفته که به این نهاد اجماع ساز منتهی شده است. در حقیقت این نهاد در برگیرنده احزاب اصلاحطلب به اضافه تعدادی از چهرههایی است که در بین اصلاحطلبان مقبولیتی دارند و به صفت شخصیت حقیقی شان مطرح هستند و این تشکل را پایه ریزی کرده اند.به نظر من این حداقل کاری بوده که میشده انجام بگیرد. به این معنا نیست که همه مشکلات با این نهاد حل میشود، ولی تلاش در جهت ایجاد انسجام و وحدت بین جریان اصلاحطلب گام بزرگی است. پس اصلاحطلبان یک قدم جلو رفتهاند و آن پاسخ به مطالبه مردم و هواداران که شما درون خودتان منسجم باشید که با این کار انتظار مردم از این طریق تا حدی برآورده شده است.
البته گام دوم که از آن مهمتر هست این است که اصلاحطلبان در مراحل بعدی همراه با توقعات مردم حرکت کنند. یعنی ببینند مسائل واقعی مردم چیست، آن مسائل را شناسایی و با زبانی که برای مردم قابل درک و فهم هست مطرح کنند و نهایتا همگام با مردم به سمت آینده بهتری
حرکت کنند.در هر حال من معتقدم که این تشکل اجماعی قدم مبارک و خوبی برای ادامه مسیر است. یعنی این شروع کار است و پایان کار نیست. از اینجا شروع میشود به سمت تحقق اهداف و آرمانهای مردمی که ان شاء الله دوستان ما در قالب این تشکل بتوانند تا حدودی برآورده کنند؛ مطمئن نیستم که همه آنها را میتوانند برآورده کنند، ولی بالاخره تا حدودی میتوانند به آن سمت حرکت کنند.
بعضی از جوانان اصلاحطلب انتقاد میکنند که کماکان افراد نسل اول و مسن در این تشکیلات محوریت دارند و آقای نبوی به عنوان یک فرد کهنسال هم رئیس این تشکل شده اند. این انتقاد را چقدر قبول دارید؟ یعنی باعث میشود که مطالبات نسلهای جدیدتر در تشکیلات اصلاحطلبان دیده نشود؟
تشکیلاتی که از آن اسم میبریم حدود ۴۶ عضو دارد که هم شخصیتهای حقیقی و هم حقوقی هستند. ۳۲ حزب نمایندگان خودشان را معرفی کرده اند. احزاب ما عمدتا با نمایندگانی از نیروهای جوان وارد عرصه میشوند و تعداد زیادی از نمایندگان احزاب نیروهای جوان هستند. از بین چهرههای مستقل یا غیر حزبی هم تعدادی از نیروهای جوان هستند و طبیعی است که ما آمیختگی تجربه و توان و نشاط را با هم میخواهیم. نمیشود بگوییم تشکلی راه میافتد و همه آنها نیروهای جوان و یا همه آنها نیروهای با تجربه مرتبط با نسلهای قبل باشند. باید ترکیبی از نسل جوان رو به آینده و نسل با تجربه مرتبط با گذشته در این ترکیب باشند.به نظر من این ایرادی نیست که به این تشکل وارد باشد. این تشکل ظرفی برای حضور تجربه دارها و انرژی دارها است و به نظر من خیلی این انتقاد وارد نیست.
به بحث انتخابات میرسیم. ما در این چهار سال شاهد دو اعتراض از جنس جدید یکی در دی ماه ۹۶ و دیگری در آبان ماه ۹۸ بودیم. همچنین تحریمهای آمریکا از ابتدای سال ۹۷ و فشار شدید و سنگین اقتصادی که به مردم وارد آورد و اتفاقات دیگری مثل مسئله جنگ روانی بیرونی که در ادامه سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران بود و قضیه هواپیمای اوکراینی نارضایتیهای فزایندهای را در جامعه به وجود آورده که حتی شرایط کشور را از آستانه انتخابات سالهای ۷۶ و ۹۲ هم متمایز میکند. اولا به عنوان وزیر کشور دولت اصلاحات و کسی که سالها در راس امور حضور داشتهاید تحلیلتان را از اوضاع کشور برای ما بفرمایید و دوم اینکه در فضای فعلی اصلاحطلبان در خصوص انتخابات چه کاری میتوانند انجام بدهند. به ویژه اینکه آقای روحانی در صحبتهای اخیر خود گفت دستهایی پشت پرده هست که میخواهد بگوید رئیس جمهور هیچ کاری نمیتواند
انجام بدهد.
از اول تا الآن یکی از ویژگیهای منحصر بفرد انقلاب اسلامی تکیه بر مردم بوده است. یعنی گروههای سیاسی قبل از انقلاب، چریک، مسلح و امثال اینها به صحنه آمدند و تقریبا بعد از کودتای سال ۳۲ در صحنه بودند و خیلی از گروهها از حزب توده گرفته تا مجاهدین خلق و اکثریت و اقلیت و خیلیهای دیگر به صحنه آمدند، ولی چیزی که توانست نظام ۲۵۰۰ ساله را متلاشی و جمهوری اسلامی را عرضه کند، حضور مردم با محوریت یک رهبر کاریزمای مورد قبول
عامه مردم بود.بنابر این همانطور که پیدایش نظام با اراده مردم بود، ستون فقرات حفظ این نظام هم حضور مردم است. هر جایی که مردم غیبت کنند نظام هم آسیب پذیر میشود. مردم جایی از صحنه غیبت میکنند که احساس کنند سخن آنها شنیده نمیشود ویا با سازوکارهایی دارند آنها را حذف میکنند. ما مدتها است که میگوییم این نوع رفتار انتخاباتی در شان جمهوری اسلامی نیست که یک گروه با استفاده از امکانات درون حاکمیت گروه دیگری را حذف کند. بگذارید همه در صحنه حضور داشته باشند و در جهت اعتلای نظام رقابت کنند.
nمردم ما در انتخابات اسفند ۹۸ حضور پیدا نکردند
این یک بخش قصه است که وقتی مردم احساس کنند برای انتخاب آنها احترام قائل نیستند و یک عدهای هرکسی را خواستند تایید و هرکسی را نخواستند رد میکنند و فضا را محدود میکنند به چیزی که خودشان میپسندند، مردم بیتفاوت میشوند. دوم اینکه فشارهای بیش از حد دشمنان اسلام و ایران به جمهوری اسلام، دولت و ملت کاملا مشهود است. مردم این را میبینند، اما انتظاری که از حکومت، دولت و دست اندرکاران امر دارند این است که مشکلات مردم را ببینند و برای آن چاره اندیشی کنند و اگر نمیتوانند راه حلی پیدا کنند لااقل با مردم همدردی کنند.من معتقدم که مجموعه این عوامل باعث شد که در اسفند سال گذشته مردم از صندوقهای رای فاصله بگیرند. این یک واقعیت است و هیچ کس در داخل و خارج از ایران نیست که این مسئله را قبول نداشته باشد که مردم ما در انتخابات اسفند ۹۸ حضور پیدا نکردند. ما الآن باید کاری کنیم که مردم حاضر شوند. برای اینکه مردم حاضر شوند باید ببینیم که انتقاد و اعتراض مردم و عامل سرخوردگی مردم چه چیزی بوده و آن عامل را برطرف کنیم و علت را از بین ببریم و زمینه حضور مردم را باز کنیم؛ مردم احساس نکنند باز انتخابات ریاست جمهوری شده و دو سه نفر را از یک گروه تایید میکنند و بعد هم بگویند انتخابات رقابتی بوده است. باید مردم احساس کنند همه سلایق موجود در جامعه که میخواهند زیر چتر قانون اساسی کار و فعالیت کنند بتوانند حضور پیدا کنند. کسانی که همین قانون اساسی را مبنا قرار میدهند نگویند این باشد و این نباشد؛ این خوب است و آن بد است.
nانتخابات ۱۴۰۰ آزمون بزرگی است
بنابر این تلقی خود من این است که انتخابات ۱۴۰۰ آزمون بزرگی برای دست اندرکاران است که چه جوری با مردم رفتار میکنند. مردم انتظار این را دارند که عرصه تصمیمگیری و حوزه اختیار آنها باز باشد و بتوانند از بین همه چهره و سلایق کسی که خودشان میپسندند را انتخاب کنند. این برای حکومت کار سختی نیست، ولی باید این کار را انجام بدهند. ریلی که در قالب نظارت استصوابی برای انتخابات گذاشته شده ریل معیوبی است. به نظر من حذف کردن عده زیادی از افراد برای اینکه عده دیگری بمانند، چیز خوبی نیست
خیلی این انتقاد از اصلاحطلبان شنیده میشود که مثلا در دو سه اتفاق اخیری که اسم بردم سکوت کردند و کنار مردم نایستادند، موضع درست نگرفتند و یا کنار حکومت ایستادند و چنین دوگانههایی ساخته میشود. دیدگاه شما راجع به این مسئله چیست؟
اصلاحطلب کسی است که میخواهد زیر چتر این نظام کار کند. اصلاحطلب یعنی کسی که قانون اساسی و نظام را قبول دارد و بعضی از رفتارها و روشها را نمیپسندد و در جهت اصلاح آن حرکت میکند. بنابر این اصلاحطلبان حتما با مردم بوده اند، اما مردم روشهای مختلفی برای بیان خواسته خود انتخاب میکنند. ممکن است بعضی از آن
روش ها، روشهایی نباشد که اصلاحطلبان قبول داشته باشند. بنابر این معنای بودن یا نبودن استفاده از روشهایی است که ممکن است کسی این روش و کسی آن روش را بپسندد.
nآنچه در اسفند ۹۸ اتفاق افتاد متوجه اصلاحطلبان نبود
با توجه به اینکه یاس از صندوق رای و همه مسائلی که گفتید وجود دارد، در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ فکر میکنید که اصلاحطلبان به فرض داشتن یک کاندیدای مطلوب اقبالی دارند که بتوانند مردم را پای صندوق دعوت کنند؟
من معتقدم آنچه در اسفند ۹۸ اتفاق افتاد متوجه اصلاحطلبان نبود و متوجه کل مدیریت کشور بود. یعنی قهر مردم از صندوقهای رای ربطی به اصلاحطلبان نداشت. اصلاحطلبان که کاندیدایی نداشتند تا کسی بگوید اینها از اصلاحطلبان قهر کرده اند. اصلاحطلبان، چون کاندیدا نداشتند، کاندیدایی هم معرفی نکردند و احزابی هم که از بین افراد ثبت نام شده عدهای را شب آخر انتخاب کردند، معلوم بود که تکلیفشان چیست. بنابر این قهری که صورت گرفته از کل مدیریت است و کل مدیریت باید دست به کار شود که این سرخوردگی مردم از بین برود. قدم اول این است که مردم احساس کنند مطلوب آنها همین صندوق رای است؛ حالا ممکن است به نفع آنها یا به ضررشان باشد. مردم احساس کنند که صندوق رای واقعا برای کل جریان حاکمیت مبنا است. دستگاه نظارت مثل شورای نگهبان و امثال اینها باید این را بپذیرند و بزرگان جامعه بپذیرند که مردم میخواهند رای آنها دیده شود. مردم میخواهند احساس کنند که رای آنها واقعی است.
الآن چشم انداز چنین چیزی را میبینید که نشانههایی دیده شود؟
من تا امروز با توجه به مجموعه گفتگوهایی که دارد صورت میگیرد چنین چیزی نمیبینم. یعنی هنوز هم فکر میکنم حال و هوای اسفند ۹۸ بر جریان انتخابات حاکم است. ما امیدواریم که دست اندرکاران امر پیام قهر مردم در اسفند ۹۸ را دریافت کرده باشند و زمینه آشتی را فراهم کنند.
nاصلاحطلبان نمیتوانند روی فردی مثل علی لاریجانی به تفاهم برسند
ممکن است اصلاحطلبان به سراغ یک گزینه ائتلافی مثل آقای ناطق نوری یا آقای لاریجانی بروند؟
من در جمع نهاد اجماع ساز نیستم. ولی تا جایی که با دوستان در تماس هستم، احساس اصلاحطلبان این است که باید در انتخابات ۱۴۰۰ با زبان مردم و با کاندیدایی از جنس اصلاحطلبان وارد عرصه شوند و بالاخره هم زبان مردم را بفهمند و هم کاندیدایی معرفی کنند که بتوانند با مردم صحبت کنند.
من شخصا معتقد نیستم که اصلاحطلبان میتوانند روی فردی مثل آقای علی لاریجانی به تفاهم برسند؛ خیلی بعید میدانم و چنین چیزی اصلا به ذهنم نمیآید که یک روزی اصلاحطلبان دور ایشان جمع شوند و از ایشان به عنوان کاندیدای خودشان استفاده کنند.
nبه هیچ نحو آقای ناطق به صحنه نمیآید
آقای ناطق چطور؟ آقای مرعشی صحبتی کرده و گفته اگر آقای ناطق بیاید بیبرو برگرد از او حمایت میکنیم.
اینها بحثهایی است که ایشان گفته و خود من هم فکر میکنم جنس آقای ناطق با جنس لاریجانی و امثال او متفاوت است. یعنی اگر آقای ناطق بیاید به احتمال زیاد زمینه اینکه جمع قابل توجهی از اصلاحطلبان از ایشان حمایت کنند، هست. اما این را باید به آن جمع و اراده خود آقای ناطق واگذار کنیم. فعلا تلقی من این است که به هیچ نحو آقای ناطق به صحنه نمیآید. ولی اگر آقای ناطق بیاید قاعدتا شرایط آقای ناطق در جمع اصلاحطلبان با امثال آقای لاریجانی
متفاوت است.
nالان زود است که بگوییم آقای ظریف، یا آقای فلانی خوب است
راجع به کاندیدای اختصاصی بخواهیم صحبت کنیم، فکر میکنید که آقای دکتر ظریف بتواند این کاندیدای اختصاصی باشد؟
به نظر من الآن نباید روی کاندیداها بحث کرد. من طرفدار این هستم که همه کسانی که در خودشان این توانایی را احساس میکنند باید عرصه مطرح کردن داشته باشند. آقای ظریف، آقای عارف آقای جهانگیری، آقای پزشکیان، آقای عباس آخوندی، آقای علی مطهری و خیلیهای دیگر بیایند و حرف هایشان را بزنند و اصلاحطلبان هم باید لحظات پایانی تصمیم بگیرند و الآن نگویند کاندیدای ما آقای الف یا آقای ب است. بگذارند اینها بیایند و با مردم مواجه شوند و کنش و واکنشی بین حرف ها، منش و برنامههای اینها و تلقی مردم به وجود بیاید و اصلاحطلبان از این بده بستان دیدگاههای مردمی و کاندیداها بتوانند به نتیجه برسند. به نظر من الآن زود است که بگوییم آقای ظریف، یا آقای فلانی خوب است.
شاید زمان این مسئله اوایل اردیبهشت مناسب باشد. آن زمان فضا روشن است و گرایش مردم تا حدودی مشخص شده، بگویند کاندیدای اختصاصی ما این است و بقیه هم از او حمایت کنند.
nاصولگرایان یک بار دیگر مثل سال ۷۵ دچار یک اشتباه شده اند
اوضاع اصولگرایان را چه طور میبینید؟ یعنی به نظر شما آنها چه کاندیدایی دارند که بتواند مورد اقبال قرار بگیرد؟ الآن بیشترین بحث روی آقای رئیسی است که تا این لحظه ظاهرا قصد حضور در انتخابات را ندارد. ممکن است بعدا این قصد را پیدا کند؟
به نظر من اصولگرایان یک بار دیگر مثل سال ۷۵ دچار یک اشتباه شده اند. در سال ۷۵ اصولگرایان فکر میکردند که آقای ناطق نوری رئیس جمهور است و حتی داشتند تلاش میکردند که برای کابینه هم نیرو به ایشان معرفی کنند. بعد شرایط به سمت دیگری ورق خورد. الآن هم به نظر من اصولگرایان با توجه به انتخابات ۹۸ باورشان این است که مردم پای صندوقهای رای نمیآیند و آنها هرکسی را که مطرح کنند برنده هستند.
تمام شرطبندی آنها روی نیامدن مردم است. اگر مردم نیایند حرف آنها درست است و هرکسی را آنها مطرح کنند میآید. ولی تلقی من این است که اطمینان به اینکه آینده متعلق به آنها است باعث تشتت در داخل خودشان شده است. همه فکر میکنند که اگر بمانند رای میآورند. چون رقیب که جریان اصلاحات است با قهر مردم شانسی ندارد و میماند همان ۱۵ درصدی که در مجلس دوازدهم رای دادند و هر کاندیدایی آنها داشته باشند را رای میدهند. این برداشت عمومی اصولگرایان است و همین هم باعث شده اختلافات آنها
دامنه دار شود.تا چندی پیش تلقی آنها این بود که آقای رئیسی رئیس قوه قضائیه است، آقای قالیباف هم رئیس دستگاه اجرایی و دولت میشود و یک کسی مشابه آقای قالیباف هم رئیس مجلس میگذارند و این سه قوه به اضافه سایر نهادها در اختیار آنها است و دیگر هیچ چیزی باقی نمیماند. اما به نظر من رفتار مجلس دوازدهم و نوع حضورش در متن جامعه و برنامه ریزیهایی که صورت گرفته، سفر روسیه با آن مشکلاتی که پیش آمد، تردیدهایی نسبت به آقای قالیباف درون جریان اصولگرا ایجاد شده و دنبال این هستند که یک فرد جایگزین بیاورند. آقای رئیسی هم باورش شده که آن فرد جایگزین به صورت قطع و بلامنازع ایشان است و لذا آقای رئیسی علی رغم اینکه علاقهمند بوده و هست که در صحنه حاضر شود، عاقلانه رفتار میکند و خیلی اشتیاق نشان نمیدهد.بنابر این به نظر من الآن جریان عاقل اصولگرا احساسشان این است که ریسک شرطبندی روی آقای قالیباف بالا است و باید به سراغ کسی بروند که ریسک کمتری دارد و آقای رئیسی میتواند آن فرد باشد. آقای رئیسی هم به نظر من تا اینجا خوب عمل کرده و خیلی میدان نداده تا اشتیاق آنها بیشتر شود. به جای اینکه آقای رئیسی اشتیاق نشان بدهد، هوادارها اشتیاق نشان بدهند. این هم روشی است که ایشان در پیش گرفته است.
در هر صورت همه مسائلی که آنها دارند بر میگردد به اینکه مردم به صحنه میآیند یا نمیآیند. اگر مردم به صحنه آمدند، من شانسی برای کاندیدای اصولگرا نمیبینم. ولی اگر مردم مثل ۹۸ عمل کردند هرکسی اصولگرایان روی او توافق کنند رای میآورد.
nضرغامی میداند من با ایشان هیچ وقت اصطکاک نداشته ام
در خصوص بحث آقای ضرغامی که در مورد القای حکم معاونت پارلمانی خودشان چیزی را نسبت داده بودند هم چون در جریان بودهاید میخواستیم توضیحات شما را بشنویم.
متاسفانه در ایام انتخابات هرکسی سعی میکند برگی را بیاورد و عرضه کند. آقای ضرغامی خودشان هم میداند من با ایشان هیچ وقت اصطکاک و درگیری نداشته ام.
متاسفانه ایشان مطلبی گفتهاند که هم ادبیاتش خوب نبود و هم اصل مسئله غیر از چیزی است که ایشان میگوید. اگر یادتان باشد، در روزهای پایانی کارزار انتخاباتی سال 76 فیلمی به نام «کارناوال شادی در عصر عاشورا» در جامعه دست به دست شد. فیلمی ساخته بودند که گویا طرفداران آقای خاتمی عصر روز عاشورا زدهاند و رقصیده اند. این فیلم در فضای عمومی علیه آقای خاتمی و تخریب چهره مذهبی آقای خاتمی منتشر شد. آقای خاتمی رای آورد و تمام شد. پیگیری شد که این فیلم را چه کسی ساخته و چه کسی عرضه کرده است. وزارت اطلاعات و دستگاههای مسئول پیگیری کردند. حوزه معاونت حقوقی رئیس جمهوری که بنده مسئولش بودم هم از طریق وکیل حقوقی پرونده را دنبال میکرد.افراد مختلفی در مظان اتهام قرار گرفتند که آقای ضرغامی هم یکی از آن افراد بود نمیخواهم بگویم حتما همین بود یا نبود ولی ایشان از متهمین
پرونده بود. پرونده باز بود و درست همان زمان که توسط وزارت اطلاعات و آقای دری دنبال میشد، آقای شمخانی این کار را انجام داد. دوستان ما میگفتند بگذارید تکلیف این پرونده روشن شود و بعد شما هر کاری خواستید انجام بدهید.
nانتصاب به معاونت پارلمانی؟
بله. نه من با ایشان مشکل داشتم و نه ایشان با من مشکل داشته است.
فیلم ساختگی با سناریوی معین و کارگردان مشخص بود و طبق تحقیقات وزارت اطلاعات انگشت اتهام به طرف ایشان و بعضی از زیر مجموعه ایشان هم بود و من هم هیچ وقت دنبال نکردم.
بالاخره جریان به این سمت رفت که یک روز خدمت رهبری جلسهای داشتیم و بعد از برگشتن در محوطه ریاست جمهوری به آقای دری گفتم این پرونده چه شد؟ گفت نظر آقا این بود که دنبال نشود و آقای خاتمی هم گذشت کردند. وقتی آقای خاتمی گذشت کردند و نظر بزرگان هم این بوده و آقای دری هم گفت که دیگر پرونده دنبال نمیشود، ما مشکلی نداشتیم و آقای ضرغامی هم معاون حقوقی شد دیگر بحثی نبود. نه بنده از آقای خاتمی تذکری گرفتم در خصوص ایشان و نه مسئله شخصی یا گروهی مطرح بود.
سایر اخبار این روزنامه
برجام قابل مذاکره مجدد نیست
انتهای ابتذال
در خصوص وضعیت حاکم بر صدور استانداردهای زیستمحیطی مدعی شد:
در جستجوی حمید مولانا
غربت تئاتر در «تئاتر شهر»
بن سلمان بدون مشورت با آمریکا مرتکب قتل خاشقجی شده است!؟
اگر مردم بیایند، شانسی برای اصولگراها نمیبینم
مسئولیت متقابل شهروندان و حکومت در انتخابات ۱۴۰۰
انتقال کرونا از طریق سطوح ضعیف است اما...
گردشگری در سالی که گذشت
داستان برجام؛ انتهای تعامل
مسئولان حواس شان به زندگی مردم باشد
ساماندهی معیشت مرزنشینان