داستان برجام؛ انتهای تعامل

الف. دهقان‪-‬ داستان سیاست ترامپ با بایدن از زمین تا آسمان که نه! ولی تا یک متر بالاتر از زمین توفیر دارد. تنها مسئله این است تیم بایدن از دست اندرکاران برجام بود اما تیم ترامپ، نبود.
نسبت بایدن نه نسبت دولت اوباما و نه نسبت ترامپ با برجام است. دولت بایدن یک پله از دولت اوباما در جریان برجام جلوتر است. عوامل موثر دولت بایدن عوامل شکل دهی برجام از طرف ایالات متحده بوده‌اند؛ لذا حسب ظاهر، توقع کنش‌گری فعالانه‌ای می‌رفت. لیکن شاهد چالشی برای ورود مجدد به برجام هستند. بایدن بداند چالش‌ها اگر به دست زمان سپرده شوند، کمرنگ نمی‌شود یا خود به خود حل نمی‌شوند بلکه به یک ابر چالش تبدیل می‌شود لذا حقیقت اینگونه است که راه ورود آمریکا در دست جمهوری اسلامی ایران است و این همان چالشی است که آمریکا را به دور باطل دچار کرده است و گاهی به لفظی! گاهی به تلاشی و حتماً فرار رو به جلو با مختصات ایران فعلی جواب نخواهد داد. اما بایدن بداند «برجام» نهایت تعاملی بود که جمهوری اسلامی ایران بدان تن داد. قبلاً هم عرض کردم؛ راهبرد خارجی هر دولت در جمهوری اسلامی ایران، اگر در همان دولت به نتیجه نرسید منتفی می‌شود. لذا در این خصوص صبر نظام برابر با طول مدت دولت مطبوع و فعال در موضوع است. حال در ماه دوم دولت بایدن شاهد وقایعی در کشور، منطقه و فرامنطقه هستیم؛ ابتدا مختصری در این باره عرض کنم لیکن شرایط مسائل و راهبرد‌های برون رفت آمریکا از چالش برجام را ذکر کنم.
اولاً، بایدن بداند نظام جمهوری اسلامی ایران در هر شرایطی نسبت آمریکا با رژیم صهیونیستی و کشورهای هم پیمان عربی را می‌داند. دیروز می‌دانست امروز نیز می‌داند؛ همچنین نسبت ایران و خط مقاومت کاملاً مشهود است؛ سرویس‌های اطلاعاتی معاند دست به کار شده‌اند که بتوانند در ایران با پول و تجهیز گروهک‌های حقیر ایجاد
نا امنی یا حداقل احساس ایجاد نا امنی بوجود بیاورند. یا با فعالسازی داعش، تکرار همان


اشتباهی ست که یکبار در شکل‌گیری داعش در منطقه انجام دادید. لذا بایدن بداند در چهار سالی که در راس سیاست نبوده «خط امنیت منطقه از تهران مدیریت می‌شود» این ادعا نیست این واقعیت است و چشمانتان را باز کنید و ببینید؛ فک کنم همین حقیقت برای تغییر چنین راهبرد فشلی مکفی ست.
ثانیاً، بایدن باز هم بداند نقش کشور‌های اروپایی در چهار سال ترامپ و نحوه کنشگری در برجام با ایران مشخص شد و البته که مشخص بوده‌اند و شاید کلمه زیباتر نتوان برای آن پیدا کنم، انگلیس، فرانسه و آلمان «عروسک‌های بازیچه آمریکا» هستند. هر کنشی چه در شورای حکام و در هر سازمانی این سه کشور انجام دهند بازی بایدن است. این اتفاق‌ها جدیدی نیستند. بایدن این کشور‌های بازیچه را بیش از این برای چالش که فعلاً ورود به برجام هست خرج نکند و تحقیر نکند؛ آن‌ها به خودی خود برای جمهوری اسلامی ایران دارای هیچ جایگاهی نیستند!
ثالثاً، بایدن بداند در حماقت‌های ترامپ برای نظام و مردم، حقیقت‌هایی روشن شد و آن مسئله‌ای است که آمریکا هر چه می‌توانست کرد و منتهای فشار حداکثری بر روی جمهوری اسلامی ایران وارد کرد. پس چیزی بیشتر از این با هر اسمی: فشار حداکثری، فشار هوشمندانه و... واضح بگویم، برای این نقطه از دنیا جواب نخواهد داد.
پس بایدن بفهمد روش مواجهه با ایران چیست؟
اولاً، عذر خواهی از مردم و نظام کند و در مقام جبران خسارت‌های مادی و معنوی خروج از برجام دست به کار شود.
ثانیاً، از موضعی برابر با ورود بی‌قید و شرط به برجام و لغو تمام چهار دسته تحریم‌ها
فی الجمله: تحریم‌ها ذیل برجام، تحریم‌ها ی بخش اقتصادی، تحریم‌های اشخاص و شرکت ها، همچنین تحریم‌های بانکی که ترامپ وضع کرد سریع‌تر برداشته شود.
ثالثاً، قدرت نظام جمهوری اسلامی ایران را قبول و تغییر نحوه رفتار اساسی با ایران را پیش بگیرد. منطقاً حکومتی که ۴۲ سال توانسته از همه گردنه‌ها سخت عبور کند،
کار کشته شده است و این وعده‌ی صبری که خداوند در برابر مشکلات با شیرینی پیروزی داده است. مخاطبان عزیز، آمریکا همانطور که در واگذاری جایگاه تولید ناخالص جهانی به چین تنزل پیدا کرده است در آینده شاهد سقوط سلسله‌وار قدرت نظامی و نهایتاً منجر به سقوط سیاسی در جهان خواهد رسید. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد! لیکن داستان برجام که بنده تفسیر به انتهای تعامل نظام با غرب میکنم به خودی خود تا به الان تاثیر خود را در آینده تحول نظام جمهوری اسلامی ایران گذاشته است، آینده‌ای روشن و دارای جایگاهی مقبول نزد منطقه و دنیا خواهد بود.