فرصت‌ها ی جهانی را دریابیم

جلال جلالی‌زاده نماینده اسبق مجلس «فرصت زیادی برای بازگشت دولت بایدن به برجام باقی نمانده ...» و«کاش در ایران می‌فهمیدیم که راست و چپ همه در کشتی ایرانی نشسته‌ایم که در طوفان سهمگین حوادث با همبستگی می‌تواند به سمت آینده بهتر برود»، تازه‌ترین اظهارات دکتر ظریف است که حول و حوش دو مقوله و محور مطرح می‌شود؛ نخست اینکه چون دکتر ظریف مطمئن است اگر دولت بعدی در ایران، اصولگرا و تندرو باشد، حاضر به مذاکره نیست و موجب شکاف و فاصله بیشتر بین ایران و آمریکا و تندترشدن فضای دیپلماسی بین دو کشور می‌شود. به هر صورت خطرات بیشتری برای ایران و آمریکا پیش می‌آید و منافع آمریکا نیز به خطر می‌افتد بنابراین بهتر است آمریکا با دولت روحانی وارد مذاکره شود که همین موضوع یک پیش‌زمینه و مقدمه دارد که اولا خود دولت روحانی باید شجاعانه و بی‌باکانه و بدون ترس از حواشی، اتهام و تهمت وارد مذاکره شود و همانند یک دولت مستقل فرض کند که خودش تصمیم می‌گیرد و نه دیگران. اما تا حالا دکتر روحانی و ظریف نشان داده‌اند که منتظر حمایت دیگران هستند یا از دیگران ترس دارند و جرات پیشقدم شدن ندارند! در مذاکره و برقراری رابطه، هیچ‌وقت یک طرف نمی‌تواند تصمیم‌گیرنده باشد و طرفین مذاکره باید با هم قدم بردارند و شجاعانه تصمیم بگیرند و این مساله را برای همیشه حل کنند اما متاسفانه همیشه شاهد بودیم که ملاحظه‌کاری و محافظه‌کاری به ضرر کشورمان تمام شده و دست آخر هم هیچ فایده‌ای نداشته است. موضوع دوم هم به درستی از طرف دکتر ظریف بیان شده که کسانی فکر می‌کنند هرقدر در برابر کشورهای دیگر بایستند و تندروی به خرج دهند و فضای عمومی دنیا را ضد ایران تحریک کنند، انقلابی شناخته می‌شوند که یک حسن و ویژگی خاص است! درحالی‌که دوران تندروی و دشمن‌تراشی گذشته و امروز زمان و گفت‌وگو و نهادینه کردن روابط دیپلماسی قوی است. به هر صورت اگر نظام به خطر بیفتد نه خبری از اصلاح‌طلب خواهد شد و نه اصولگرا و مطمئن باشید که براندازان همه را با یک چشم نگاه می‌کنند. اصولگراها فکر نکنند با تندروی می‌توانند جامعه را کنترل کنند، غافل از اینکه فضای جامعه چیز دیگری می‌گوید. تندروهای اصولگرا یا از واقعیت دور شدند یا چنین می‌پندارند چون قدرت پشت سرشان است، جرات اینکه مشکلات جامعه مطرح شود، وجود ندارد. درحالی‌که در جامعه ما مسائل زیر پوستی است و مشکلات جوانان، دانشجویان، بیکاران بیداد می‌کند. خیل عظیمی حتی از اصلاح‌طلبان هم بریده‌اند. در این میان برخی به گونه‌ای از اصلاح‌طلبان حمایت می‌کنند که فکر می‌کنند آنها می‌توانند مفاسد را ریشه‌کن کرده و باب مذاکره را با کشورهای خارجی باز کنند و وضعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را بهبود بخشند اما وقتی می‌بینند کاری از دست آنها هم برنمی‌آید، دلسرد می‌شوند و احساس ناامیدی می‌کنند. به نظر می‌رسد تندروها و اصولگرایان باید این نکته را درک کنند که احساس خطر و ایجاد مشکل برای همه است و قطعا مخالفان نظام نه به اصولگرایان و نه به اصلاح‌طلبان رحم می‌کنند.