هیجان‌گرایی، معضل مدیریت کلان

با حادثه ای که اخیرا برای ساختمان پلاسکو رخ داد و ریزش ناگهانی این ساختمان بر اثر آتش‌سوزی،تمرکز بسیاری به این موضوع معطوف شده که چگونه بدون اینکه اقدامات پیشگیرانه از قبل انجام شود چنین وضعیتی ایجاد شد و چرا مدیران به ویژه درحوزه شهری نتوانستند مانع از این حادثه شوند؟به نظر می‌رسد سیستم مدیریتی ما درسطح کلان و مدیریت عالی متوجه نوعی هیجان است. درحالی که مدیریت در این سطح باید به دور از هیجان به شکلی عقلانی و منطقی انجام شود، اما حادثه پلاسکو نشان داد به چنین رویه‌هایی درکشور توجه نمی‌شود وحوادث روزمره تصمیمات و سیاستگذاری‌های مدیران را با خود به این سو و آن سو می‌کشد. بدیهی است تقدیر و تشکر از ایثارگران زحمتکش و شهیدان آتش‌نشان بر همگان از جمله دولت و شهرداری لازم بوده، همان‌گونه که تقدیر از جانبازان و ایثارگران دفاع مقدس واجب است، اما این موضوع نباید تحت‌الشعاع قرارگیرد که مدیریت کلان باید به دور از هیجانات عمل کند. همان‌طور که در چند سال گذشته شنیده شده هشدارهای ایمنی بسیاری از جمله احتمال خطر زمین لرزه یا ریزش ساختمان‌ها درشهر تهران داده شده، اما هیچ اقدام یا تمهید خاصی از سوی شهرداری، دولت یا مجلس در این زمینه انجام نگرفت. اینکه اکنون در هر محفل و مجلسی از آتش نشانان تقدیر شود مشکلی را حل نمی‌کند،آن هم درحالی که آتش‌نشانان ما با معضلاتی همچون در اختیار نداشتن تجهیزات کامل روبه‌رو هستند و امکانات مناسب برای آنها مهیا نشده. حل چنین موضوعاتی اولویت بیشتری دارد. اعلام هزار میلیارد تومان برای تجهیزات آتش نشانان از سوی شهرداری یک مساله هیجانی است و نشان می‌دهد نوعی مدیریت هیجانی بر وضعیت تهران حاکم است. ضروری است در آینده اقداماتی پیشگیرانه در دستور کار قرار گیرد و از احتمال وقوع چنین حوادثی غفلت نشود؛ مسیری که نیازمند همکاری همه دستگاه‌ها از جمله شهرداری، دولت و مجلس است. احزاب و گروه‌ها هم می‌توانند در این میان به عنوان واسط مردم و مسئولان نقش آفرین باشند. اگرچه شهرداری در تهران در این مورد باید مدیریت صحیحی انجام می‌داد،اما باید توجه کرد چه میزان از این حادثه به شهرداری باز می‌گردد. به نظر می‌رسد بی‌برنامگی در یک سطح وسیع وجود دارد و همه دستگاه‌ها و سیستم‌ها همچون آموزش و پرورش، مطبوعات، و... باید یک آموزش همگانی را در دستور کار خود قرار دهند تا چنین بی‌برنامگی‌هایی را در کشور شاهد نباشیم. باید آموزش‌هایی انجام شود تا مدیران بدانند بخشی از سرمایه‌ها باید صرف پیشگیری از حوادث شوند. به عنوان نمونه وجود خیابان یا لاین‌هایی برای خودروهای امدادگر یکی از زیرساخت‌هایی است تا در هنگام مواجهه با حوداث این‌چنینی امدادگران بتوانند به سرعت خود را به محل حادثه برسانند. درنهایت به نظرمی‌رسد نباید چنین موضوعاتی را به شکل صفر یا صد دید، بلکه نیازمند برنامه ریزی وکمک‌های همه جانبه از سوی نهادها و دستگاه‌های مختلف نظیر دولت، مجلس، شهرداری و مطبوعات و رسانه‌هاست. * فعال سیاسی اصلاح‌­طلب