آدرس غلط؛ جدایـــی فــــراز!

یادداشت حمیدرضا عرب    برای واکاوی آنچه باعث شکست استقلال مقابل ذوب‌آهن شد باید سراغ آدرس‌های حقیقی رفت و دست روی نقطه‌ای گذاشت که افت فنی استقلال از آنجا آغاز شد. بعد از شکست شبانه به ذوب‌آهن، برخی جدایی فراز کمالوند از دایره مردان فنی استقلال و ناکارآمدی تفکرات مجیدی را دلیلی بر این نتیجه می‌دانند و بر این باورند که جدایی این عضو فنی موجبات شکست مقابل ذوب‌آهن را فراهم آورد، اما این تحلیل با نگاهی به آنچه در لیگ قهرمانان آسیا بر استقلال گذشت باطل می‌شود. استقلال همان روزها که فراز کمالوند نیز در قامت یکی از مردان فنی در دایره مربیان فعالیت می‌کرد نیز با کاهش هماهنگی و افت فنی مواجه بود. برای اثبات این ادعا باید نگاهی انداخت به عملکرد استقلال بعد از شکست دور رفت در لیگ قهرمانان آسیا مقابل الدحیل قطر. استقلال بعد از دو پیروزی بزرگ مقابل الاهلی عربستان و الشرطه که با به ثمر رساندن 8 گل همراه بود، در بازی سوم لیگ قهرمانان آسیا مقابل الدحیل شکست خورد. آن شکست گرچه با اندکی هماهنگی ممکن بود لااقل با تساوی تمام شود، اما اولین نشانه‌های افت استقلال از همانجا برابرمان قرار گرفت. استقلال در دومین بازی پی‌درپی مقابل الدحیل نیز تا آستانه باختی دیگر پیش رفت و در حالی که نتیجه را 2 بر یک از حریف خود عقب بود در نهایت موفق شد این بازی را به تساوی بکشاند. آن تساوی البته از بعد نتیجه‌گیری برای استقلال بسیار مفید بود چون آبی‌ها را همچنان در کورس نگه داشت. تیمی که مجیدی بعد از آن تساوی مقابل الاهلی عربستان قرار داد نیز آثاری از عقب‌رفت و کاهش ضرب‌آهنگ هجومی را در خود داشت. استقلال به‌رغم آنکه توانست در نهایت یک امتیاز دیگر نیز از بازی دوم مقابل الاهلی دشت کند اما در آن میدان نیز عملکرد درخشانی نداشت و حتی به گواه آمار در چند موقعیت با کمک تیر دروازه از شکست گریخت وگرنه ممکن بود در آن میدان نیز به همان یک امتیاز باارزش دست نیابد. گرچه بعد از آن تساوی که منجر به 8 امتیازی شدن استقلالی‌ها شد، برخی کارشناسان با تعبیر یک بازی حساب‌شده از سوی استقلال به تحلیل این نمایش پرداختند، اما واقعیت چیز دیگری بود و استقلال از درجه فنی تفاوت‌های آشکاری با آغاز تورنمنت داشت. حتی در شب پیروزی مقابل الشرطه نیز به‌وضوح دیده شد که استقلال تا چه اندازه از درجه فنی سقوط کرده است. گواه این ادعا وضعیت تاکتیکی استقلال در نیمه دوم بازی با الشرطه بود که  کاملاً توپ و میدان را به حریف عراقی خود سپرد تا فقط به سه امتیاز این بازی دست یابد و به لطف تساوی الدحیل مقابل الاهلی و شکستی که الشرطه در بازی قبل به الدحیل تحمیل کرده بوده به‌عنوان تیم اول از گروه صعود کند. آمارهای نگران‌کننده استقلال بخصوص در سه بازی آخر لیگ قهرمانان آسیا (بخوانید بازی‌های برگشت) پشت صعود از گروه پنهان ماند تا از آنچه زیر پوست استقلال در حال حرکت است غافل شویم. شاید تعبیر حامیان نمایش استقلال این بود که افسار تیم به‌خوبی در دست سرمربی‌اش است و می‌تواند بازگشت مقتدرانه‌ای به لیگ داشته باشد و حتی برای رسیدن به جام قهرمانی نیز هر هفته شانس خود را افزایش دهد اما نتیجه‌ای که در بازی با ذوب‌آهن رقم خورد روشن کرد باید افت عملکرد این تیم از همان لیگ قهرمانان آسیا جدی گرفته می‌شد؛ اقدامی که نه از سوی فرهاد مجیدی انجام شد و نه فراز کمالوند که تا پایان لیگ قهرمانان آسیا روی نیمکت استقلال بود و در نهایت این وضعیت به لیگ برتر نیز کشیده شد. در حقیقت مسأله امروز استقلال در بخش فنی تنها فرهاد مجیدی را دربر نمی‌گیرد و جدایی فراز کمالوند نیز شاید به تعبیر برخی یکی از دلایل شکست مقابل ذوب‌آهن باشد، اما همه دلایل نیست. هرچند وجود دستیار توانمند همواره برای یک سرمربی موهبتی بزرگ محسوب می‌شود و فرهاد مجیدی نیز باید به‌سرعت در راستای انتخاب یک گزینه مطمئن اقدام کند، اما پرواضح است که مشکلات استقلال از آسیا شروع شده بود که بی‌توجهی به آن سبب شد استقلال در بازی‌های لیگ برتر نیز با گرفتاری مواجه شود و نتواند نتیجه لازم را به چنگ آورد و باختی عجیب را رقم بزند؛ شکستی که حالا بیش از همه پرسپولیس و سپاهان را خوشنود و آنها را آسوده‌خیال در جایگاه بالاتری نسبت به یکی از مدعیان همیشگی لیگ قرار داده است. حال اگر استقلال موفق می‌شد با تدبیر بیشتر از سد ذوب‌آهن بگذرد تردید نکنید که اقبال رسیدن به جام قهرمانی لیگ برتر نیز در اردوگاه آبی فزونی می‌گرفت اما عایدی این بازی چیزی جز باخت و از کف رفتن سه امتیاز مهم نبود. یقیناً در خلق این نتیجه فقط مربیان استقلال مقصر نیستند. فرهاد مجیدی که بعد از بازی در نشست خبری قدری هم دست‌و‌پای خود را گم کرده بود، با همان مشکلاتی مواجه شده که در هفته‌های پایانی دوران مربیگری فکری نیز در استقلال وجود داشت؛ مسأله بی‌انگیزگی که انگار در میان بازیکنان اپیدمی است!