«سر کار گذاشتن یا ایجاد کار»

)تفاوت 4 از ۸( «سر کار گذاشتن یا ایجاد کار» محمدجواد آذري‌جهرمي انتخابات، فرصت گزینش راهِ پیش‌روی یک کشور است. فارغ از اینکه چه فردی و با چه گرایشی انتخاب می‌شود، در بسیاری از حوزه‌ها تصمیم‌های کلانی گرفته می‌شود که تا سال‌ها، ریل سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری در کشور را تعیین می‌کند. سه محور از تفاوت میان رویکرد «زنده‌ماندن» و «زندگی‌کردن» بررسی شد. امروز به چهارمین جنبه از این تفاوت‌ها، یعنی «اشتغال» خواهیم پرداخت. نرخ اشتغال را به‌راحتی می‌توان بالا برد. بله، به سادگی! مثلا تعریف شغل را تغییر دهید و بگویید هرکس در هفته یک ساعت کار کرد، شاغل است! یا مثلا بگوییم از دید ما، کار در منزل شغل است و آن را به جمعیت شاغل اضافه کنیم (شغل بدون بیمه و تضمین دستمزد هم جالب است). حتی راه‌های ساده‌تری هم دارد؛ مثلا به‌جای اینکه هفته‌ای یک بار خیابان‌ها را جارو کنیم، در روز، سه بار جارو کنیم. آن وقت می‌توانیم تعداد رفتگرها را سه‌برابر کنیم. البته این دو مورد نه یک شوخی بی‌مزه، بلكه حقیقت و تجربه‌ تلخِ طی‌شده در سال‌های گذشته بوده است! نرخ مشارکت جوانان در اقتصاد در ایران امروز کمتر از ۲۶ درصد است. در‌حالی‌که در کشوری مانند استرالیا ۶۸ درصد یا هلند ۷۰ درصد است و نرخ بی‌کاری جوانان نیز در همان حدود ۲۶ درصد. درحالی‌که در کشورهایی مانند آلمان پنج ‌درصد یا حتی مصر، این عدد ۱۹درصد است. به‌همین‌ترتیب نرخ تکفل ۲.۵۶. مشکل نرخ بی‌کاری در میان فارغ‌التحصیلان دانشگاهی البته بسیار بالاتر از متوسط است. ما تبدیل به جامعه‌ای شده‌ایم که ظرفیت مناسب برای جذب نیروهای توانمند و جوان را از دست داده‌ایم. حذفی خودخواسته از جوانان و تحصیل‌کردگان که در روند مهاجرت، افزایش استرس‌ها و افسردگی‌ها بروز یافته. البته می‌توانیم خوشحال باشیم که در این رویکرد، راه‌های دیگر آزمون نشده است! چالش اصلی سیاست اشتغال در ذهن سیاست‌گذاران است! وقتی شغل صرفا و صرفا به‌عنوان محل درآمد نگاه شود؛ همان جایی است که ما شروع می‌کنیم به «سرکار گذاشتن مردم» به‌جای «فرصت کاری ساختن». وقتی درآمد تنها ویژگی شغل باشد؛ یعنی ما شغل را ابزار «زنده‌ماندن» دانسته‌ایم. شغل اما بیش از کسب درآمد، فرصت «زندگی‌کردن» است. انسان‌ها پتانسیل‌ها و توانمندی‌هایشان در شغل است که بروز و ظهور می‌یابد. همان‌طور‌که در شغل است که می‌توانند رشد و توسعه یابند.
 در حقیقت، شغل یکی از سرچشمه‌های زندگی است؛ سرچشمه انرژی‌گرفتن، حال خوب داشتن و در تحقق یک امر جمعی مشارکت ورزیدن. اشتغال‌زایی یک‌شبه رقم نمی‌خورد. نمی‌شود روی سر مردم آرایشگری یاد گرفت؛ برای آزمون ایده‌های خامی که هیچ ردپایی نه در ایران دارند و نه در جهان. ایجاد شغل، یعنی ایجاد فرصت رشد، فرصت خودشناسی و فرصت استقلال. شاید بخشی از این قسمت‌ها را بتوان با پول، یارانه یا هر بسته کمک‌دولتی تهیه کرد؛ اما شغل فراتر از اینهاست. شغل تنها به معنای درآمدی برای «زنده‌ماندن» نیست؛ بلکه با شغل است که یک شهروند می‌تواند به خودش فرصت کسب تجربه یا فرصت بهتر دیدن جهان یا حتی شناختن خودش را بدهد. مردم به کار نیاز دارند؛ نه سر کار گذاشتن...