افراطي‌ها از يكديگر سود مي‌برند

تا پيش از آنكه جنگ اخير ميان اسراييل و حماس با دسيسه بنيامين نتانياهو، نخست‌وزير اسراييل اتفاق بيفتد، تحولات داخلي در اسراييل اين‌گونه مي‌نمود كه يايير لاپيد و اعراب ائتلاف كنند و دولتي نسبتا ميانه‌رو در اسراييل تشكيل شود. اما پس از جنگ با حماس ورق برگشت و طي ائتلافي كه ميان راست‌هاي منتقد نتانياهو با يايير لاپيد به عنوان رييس حزب يش‌عتيد صورت گرفت، شرايط به گونه‌اي پيش رفت كه اكنون احتمال نخست‌وزيري نفتالي بنت مطرح شده است. او در برخي موارد حتي افراطي‌تر از نتانياهو مي‌‌انديشد؛ چنانكه باور دارد اسراييل بايد به شهرك‌سازي‌ها در كرانه باختري با سرعت عمل بيشتري ادامه دهد تا تمام كرانه باختري را به اسراييل منضم كند. همين رويكردهاي افراطي باعث مي‌شود اگر نگوييم دولت احتمالي نفتالي بنت تندروتر از دولت نتانياهو خواهد بود، مي‌توانيم تصريح كنيم كه اين دولت دست‌كم به اندازه دولت نتانياهو تندروي خواهد داشت. هدف ائتلاف كنوني كه در نتيجه تقويت شدن جريان راست راديكال در اسراييل شكل گرفته، نه ايجاد تغيير در سياست‌هاي كلان كه تنها كنار زدن نتانياهو به هر قيمتي است. اگر اين ائتلاف نتيجه‌بخش باشد و نفتالي بنت اداره دولت را بر عهده گيرد، تغييرات قابل توجهي در سياست اسراييل در موضوعات اساسي نظير مساله فلسطين و مساله ايران رخ نخواهد داد. جريان راست در اسراييل نگاهي نظير نگاه دولت نتانياهو به اين مسائل اساسي دارد و خواهان آن است كه سياست دولت جو بايدن، رييس‌جمهور ايالات متحده را در منطقه خاورميانه به شكست بكشاند. مجموعه اين عوامل نشان مي‌دهد تغييرات اخير در اسراييل به تغييرات جدي در سياست تل‌آويو در قبال فلسطين و منطقه منجر نخواهد شد و دولت آينده اسراييل نيز كماكان خواهد كوشيد با سياست دو دولتي مدنظر واشنگتن مقابله كند و مانع از آن شود كه ايده تشكيل دولت مستقل فلسطيني به نتيجه برسد. واقعيت آن است كه جنگ اخير اسراييل و حماس به تقويت افراط‌گرايان و جريان راست راديكال منجر شد و تشديد تنش‌ها ميان اعراب و يهوديان در اسراييل را به دنبال داشت و نتانياهو هرچند در آخر موفق نشد بازي را به نفع خود تمام كند اما دست‌كم توانست ائتلاف ميان جريان ميانه‌رو اسراييل با اعراب را به ناكامي بكشاند و بر جريان ميانه‌رو ائتلاف با راست افراطي را تحميل كند. يكي از نتايج گذار اسراييل به سوي راست‌گرايي افراطي، عميق‌تر شدن اختلافات و شكاف‌ها ميان تل‌آويو و واشنگتن است. جو بايدن رييس‌جمهور امريكا تلاش دارد از مشغوليت‌هاي ايالات متحده در خاورميانه بكاهد و تمركز سياست خارجي كشورش را روي موضوعاتي معطوف كند كه از نگاه آنها تهديدي بزرگ‌تر براي منافع ملي امريكا به حساب مي‌آيد. امريكا در راستاي اجراي اين سياست، در راستاي كاهش تنش‌هاي منطقه‌اي و از جمله احياي توافق هسته‌اي با ايران گام برخواهد داشت و اين از نگاه راست‌گرايان اسراييلي سياستي خطرناك است و با منافع اسراييل همسو نيست. اسراييل مايل است سياستي نظير سياست ترامپ در منطقه ادامه پيدا كند، ايران همچنان به عنوان يك تهديد امنيتي جدي عليه كشورهاي منطقه معرفي شود و در سايه به حداكثر رسيدن تنش‌ها تل‌آويو بتواند به عادي‌سازي روابط با اعراب و پيشبرد اهداف توسعه‌طلبانه‌اش بپردازد. از همين‌رو است كه نتانياهو مي‌گويد براي من برخورد با ايران مهم‌تر از رابطه با امريكاست.
هرچند كه در حال حاضر گمانه‌زني‌هاي زيادي پيرامون احتمال تغيير در سياست امريكا در قبال اسراييل به ويژه در پي رشد جريان ترقي‌خواه و تشديد اختلاف‌نظرها ميان واشنگتن و تل‌آويو مطرح مي‌شود اما مساله يهوديان يك مساله جدي براي سياست داخلي ايالات متحده است و حتي مي‌توان تاكيد كرد نگاه برخي جريان‌هاي سياسي در امريكا نظير محافظه‌كاران مذهبي و كليساي اوانجليست در خصوص تشكيل دولت يهود در سرزمين‌هاي اشغالي حتي از نگاه برخي يهوديان نيز تندتر است و در ميان دموكرات‌ها نيز هرچند انتقاداتي نسبت به عملكرد دولت اسراييل مطرح مي‌شود، اما واقعيت اين است كه تعداد منتقدان بسيار كمتر از تعداد حاميان تل‌آويو است. در جنگ اخير ميان غزه و اسراييل به خوبي شاهد بوديم كه بايدن به‌رغم تلاش‌هاي ديپلماتيكي كه به منظور پايان دادن به درگيري‌ها و برقراري آتش‌بس صورت مي‌داد، تلاش مي‌كرد تا آشكارا كنار اسراييل بايستد و از تل‌آويو حمايت كند. اين نشان مي‌دهد كه موضوع اسراييل موضوع ساده‌اي نيست و هرچند روند جديدي در روابط امريكا و اسراييل شكل گرفته و بايد ديد دولت جديد احتمالي اسراييل كه ممكن است دولتي راستگرا‌تر از دولت نتانياهو هم باشد، چگونه مي‌خواهد اين اختلافات و روند جديد را مديريت كند.
در دوره رياست‌جمهوري دونالد ترامپ، ايالات متحده دقيقا خواسته‌هاي اسراييل را در خاورميانه پياده مي‌كرد اما با پيروزي جو بايدن در انتخابات رياست‌جمهوري 2020 و روي كار آمدن دموكرات‌ها، كاخ سفيد درصدد تصحيح اين سياست اشتباه برآمد و هنوز مشخص نيست كه روند تصحيح سياست‌ها تا چه اندازه مي‌تواند موفق باشد. اگر شرايط به نحوي رقم مي‌خورد كه لاپيد مي‌توانست با ائتلاف با اعراب، دولت تشكيل دهد وضعيت بسيار متفاوت مي‌شد اما افراطي‌ها در اسراييل مانع شدند. در واقع بايد توجه كرد كه گروه‌هاي افراطي از يكديگر سود مي‌برند؛ وضعيت فعلي شبيه به يك زنجيره مي‌ماند، اگر يك گروه ميانه‌رو در اسراييل قدرت بگيرد، در فلسطين نيز نگاه‌هاي ميانه‌رو رشد مي‌كنند و در امريكا هم ميانه‌رو‌ها از چنين شرايط بهره‌مند خواهند شد اما زماني كه گروهي افراطي بر سر كار بيايد، سياست داخلي امريكا را تحت تاثير قرار مي‌دهد و به تبع آن با تشديد فشار بر فلسطيني‌ها و افزايش تنش و درگيري‌ها باعث مي‌شود فضاي سياست در فلسطين هم تغيير كند.
در ميان اين تحولات، «اسحاق هرتزوگ» رييس پيشين حزب كارگر اسراييل از سوي پارلمان به رياست اين رژيم برگزيده شد. تغيير رييس رژيم اسراييل تغيير محسوس و اثرگذاري به حساب نمي‌آيد؛ چراكه نقش او در ساختار سياسي اسراييل نقشي بيشتر تشريفاتي است و رييس‌جمهور تنها در برخي موارد خاص نظير اعلام حزب اكثريت در پارلمان مي‌تواند اثرگذار باشد و دامنه اين اثر به سياست خارجي نمي‌رسد. در اسراييل نخست‌وزير تاثيرگذارترين مقام است.