چند نامزد، ده‌ها برنامه، کدام پشتوانه؟!

تکاندن سفره‌ی غذا روی فرش در فیلم تبلیغاتی یکی از نامزدهای محترم ریاست جمهوری، ضمن اینکه بیننده را به یاد مردی می‌اندازد که سال‌ها قبل، علف‌های هرز را به نماد ریشه‌کن کردن فساد و رانت از باغچه می‌چید؛ نکته دیگری را هم گوشزد می‌کند که می‌تواند نگران‌کننده باشد. در واقع بی‌دقتی و کیفیت
کم برخی از تولیدات رسانه‌ای کاندیداها بیش‌از آنکه طنز و تمسخرآمیز باشد، نگران‌کننده است. سطح کیفی پایین و وجود نقص در آثار تولیدی، اگر چه در حوزه تبلیغات، ممکن است خسارت بار باشد و زحمات نامزد و تیمش را با چالش مواجه کند اما چندان نمی‌توان آن را به بی‌دقتی و کم توجهی نامزد که در این برهه از زمان، درگیری‌ها و آشفتگی‌های فکری زیادی دارد ارتباط داد و بر او خرده گرفت؛ لکن می‌توان در دقت مشاوران نامزد و تخصص تولیدکنندگان آثار رسانه‌ای آن نامزد تردید نمود و اتفاقاً از همین دریچه است که نگران‌کننده می‌شود و جای تامل و درنگ دارد!
طبق قاعده یکی از نکاتی که نامزدهای انتخاباتی تلاش می‌کنند محور بیانات و مانورهای تبلیغاتی خود قرار دهند داشتن یک برنامه‌ی جامع علمی و اجرایی است که بر پایه آن بتوانند مشکلات مختلف کشور را حل و فصل نمایند؛ برنامه‌ای که مدعی هستند به پشتوانه سال‌ها تجربه و تلاش فکری و پژوهشی کارشناسان زبده و متخصص هر حوزه، تدوین شده است. بدون اینکه بخواهیم بنیه کارشناسی کشور را که طی دهه‌های اخیر به دلایل متعدد ازجمله: سهمیه‌بندی‌های مختلف و کاهش کیفیت آموزش، تنگ نظری‌های سیاسی و حذف نیروی انسانی غیرهمفکر، کمبود منابع مالی، سطحی شدن پژوهش‌ها و... تحلیل رفته است را در این نوشتار مورد تاکید قرار دهیم این نکته به ذهن می‌رسد که اگر برنامه‌های پیشنهادی نامزدها که با اطمینان، راه حل تمام مشکلات کشور می‌خوانند همچون تولیدات رسانه‌ای آن‌ها با بی‌دقتی توسط متخصصینی کم بنیه، تدوین شده باشد چه اتفاقی رخ خواهد داد. در طول سال‌ها و دهه‌های گذشته، کم نبوده است طرح‌ها و برنامه‌هایی که یا صرفاً شعار و آرزو بوده‌اند یا نتایجی کم‌حاصل و گاه مخرب به همراه آورده است. اوضاع حال حاضر کشور، آینه‌ی تمام نمای برنامه‌های ده‌ساله و بیست‌ساله و گام‌های چندگانه گذشته است و برداشت امروز، محصول کاشت بذرهای پوک و کهنه‌ی دیروز!
هر چند نامزدهای موجود با اطمینان و پرصلابت از برنامه‌های خود سخن می‌گویند و تدوین آن را حاصل بررسی‌های گسترده و اِشراف کامل بر علل بروز و موانع رفع مشکلات می‌دانند اما با چه اعتمادی می‌توان ادعاهای مطرح شده را عملیاتی دانست.


از زاویه‌ای دیگر باید از نامزدهای جریانی که مدعی جهش شاخص‌های اقتصادی، مبتنی بر تحول در بدنه دولت و ریشه کن کردن فساد و گسترش عدالت هستند پرسید که می‌خواهند با کار و تلاش کدام نیروی انسانی، این آرزوهای دوست داشتنی را تحقق بخشند؟ با نیروهایی که طی چند دهه به ویژه دو دهه اخیر به دلیل کج اندیشی و سیاست‌گذاری‌های غلطِ جذب، همچنین رانت و فساد و بی‌عدالتی گسترده، بی‌انگیزه، کم بنیه، ریاکار و مهم‌تر از همه، منفعت طلب شده است؟!
از یکی دو نامزد دیگر هم که خود را منتسب به جریانی می‌دانند که مدعی تحول در ساختارهای سیاسی، اصلاح قواعد تکثرگریز و ظلم‌پرور همچنین شتابدهی رشد اقتصادی کشور مبتنی بر تنش‌زدایی و جذب سرمایه‌های مالی و انسانی هستند باید سوال کرد که با کدام قدرت؟ آن هم در دورانی که تمام اهرم‌های قدرت در دست جریان و تفکری است که به سختی صدا و سیمایتان را تحمل می‌کند! با کدام قدرت تیم دولتتان را از وزیر و مدیرکل تا سطوح پایین تر، ارنج خواهید کرد که بتوانید حداقل بخشی از آرزوهای وعده داده شده را تحقق بخشید؟ رئیس دولت تدبیر و امید که از قدرت چانه‌زنی به مراتب بالاتری برخوردار بود در دورانی که حداقل چهار سال آن را همراهانی در مجلس داشت چه حاصل نمود و چه حجمی از مطالبات حامیان اصلاح‌طلب خود را جامه عمل پوشاند؟
یاری یزدان، همراه راه‌مان باد...