آقای رئیسی! نیاز به اصلاحات اساسی داریم

امید فراغت روزنامه‌نگار اکثریـت جامعه امــروز ایران به واسطـه فناوری و تکنولوژی در قالب داده‌های جهانی متاثر از ادبیات شهروند جهانی شده است و کسی نمی‌تواند واقعیت موجود را کتمان کند و یا به تعبیری آن را نادیده بگیرد. پیامِ انتخابات ریاست‌جمهوری و شورای شهر ۱۴۰۰ واضح و روشن است بر همین اساس عدد مشارکت و عدد عدم مشارکت مردم خود گواه واقعیت‌های پیدا و پنهان است. اگر تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران، واقعیت‌های موجود را درک نکنند در فرآیند زمان شاهد اتفاقات گوناگون خواهیم بود. نباید فضا به گونه‌ای شود که اکثریت جامعه احساس کنند مورد توجه نیستند! بی‌تفاوتی، دلسردی و سرخوردگی سمّ مهلکی‌است که اگر جامعه دچار چنین احساساتی شود ناخودآگاه در مقام واکنش قرار خواهد گرفت! جناب رئیسی فکر کنم شما هم بپذیرید که رئیس‌جمهور باید برآمده از اکثریت جامعه باشد، در چنین شرایطی ا‌ست که بین مردم و مسئولان خویشی و هم‌فهمی اتفاق خواهد افتاد در غیر این صورت جامعه و یا همان اکثریت مسیر خود را خواهد پیمود و مسئولان نیز مثل همیشه مسیر خود را خواهند رفت! سال‌هاست که مردم در حال پرداخت هزینه سیاست‌های‌  کلی نظام هستند، سیاست‌هایی که پیدا و پنهان آن بر همگان آشکار شده است و به تعبیری نتایج سیاست‌های کلی از دور و نزدیک قابل پیش‌بینی و مشخص است. جامعه امروز ایران می‌داند که سیاست‌های داخلی تابعی از سیاست‌های خارجی‌ست بنابراین تا هنگامی که در سیاست‌ خارجی به نظم و تعادل مشخصی نرسیم در فضای سیاست داخلی هم به نظم و تعادل نمی‌رسیم! بنابراین اگر به دنبال بازتولید و بازتعریف برخی معانی و مفاهیم سیاست‌های داخلی و خارجی نباشید کاری از پیش نخواهید بُرد! اکنون که ریش و قیچی دست‌ خودتان است نباید نسبت به اکثریت جامعه بی‌تفاوت باشید. ای کاش در همان سال ۱۳۹۶ رئیسی رئیس‌جمهور شده بود تا حداقل تکلیف مردم زودتر از این‌ها مشخص شده بود مردمی که هزینه‌های سنگینی به دلیل اختلافات سیاسی تصمیم‌سازان پرداخت کرده‌اند! متاسفانه سال‌هاست شرایط به گونه‌ای شده که اگر حرف درست و مسیر مناسب هم طراحی شود اما اگر از زبان موافقان نباشد آن حرف و مسیر به طور کامل اشتباه جلوه داده خواهد شد! امیدوارم اکنون که مسئولیت اجرایی دست خودتان است، دست به اصلاحات اساسی بزنید و توامان صدای اقلیت و اکثریت را بشنوید! مردم هم متوجه شده‌اند که در کشمکش‌های سیاسی و به تعبیری جنگ قدرت فقط آنان هستند که متضرر می‌شوند! و نکته مهم‌تر این‌که جامعه به درستی درک کرد تا هنگامی که دعواهای سیاسی چپ و راست برقرار باشد به هیچ عنوان آب خوش از گلوی‌شان پایین نخواهد رفت. حال که مردم متوجه شده‌اند تصمیم‌سازان هم کوتاه بیایند و دعواهای‌شان را به‌خاطر مردم کنار گذاشته و اجازه ندهند جامعه بیش از این دچار ناامیدی شود!