عدالت دال مرکزی گفتمان دولت سیزدهم

سخنان رئیس‌جمهور منتخب در مناظره‌ها و سخنرانی‌های مختلف نشان می‌دهد که برجسته‌ترین و پر تکرار‌ترین ادبیات مفهومی و گفتاری رئیس‌جمهور منتخب یا دال گفتمانی ایشان در رقابت‌های انتخاباتی «عدالت» بوده است.
تردیدی نیست که اهتمام به گسترش عدل، از مهم‌ترین مأموریت‌های انبیای الهی بوده و بشر در تمام ادوار زندگی خود، در تکاپوی تحقق عدالت کوشیده است. این امر اختصاص به جامعه خاصی ندارد و در تمام ادوار و در همه جای این کره خاکی، متأسفانه انسان‌هایی از دسترسی به حقوق خود محروم بوده‌اند و با وجود تلاش‌های مصلحان اجتماعی و انسان‌های حق‌طلب، هنوز عدالت به معنای واقعی در جهان رخ زیبای خود را نشان نداده است و تا زمانی که انتظار‌ها به ظهور منجی عالم هستی روشن نشده است، عدالت کامل تحقق نخواهد یافت.
این سخن به معنای، منوط کردن تحقق عدالت به ظهور مهدی موعود (عج) نیست، بلکه انسان‌های حق‌طلب و منتظران واقعی، با تلاش برای گسترش عدالت، زمینه را برای تحقق عدالت کامل فراهم می‌کنند، لذا هر اندازه که جامعه جهانی بتواند به عدالت نزدیک‌تر شود، حرکت به سمت سعادت بشر را تسریع کرده است.
از این رو، شعار عدالت محوری در منظر پیروان اهل بیت علیه السلام به ویژه ما ایرانیان در وهله اول نوید نزدیک شدن به سعادت بشری و ظهور منجی است که جان و روح مشتاقان را به نشاط دیدارش خرسند سازد و از طرف دیگر، وظیفه‌ای است که منتظران واقعی بر دوش می‌کشند، لذا از یک جهت می‌توان رأی مردم به آیت‌الله رئیسی را، رأی به گفتمان عدالت ارزیابی کرد.


از سوی دیگر باید گفت که لازمه اجرای عدالت، شناسایی مصادیق بی‌عدالتی است، چرا که تا مسئله شناخته نشود، امکان حل آن نیز امری تقریباً غیر ممکن است؛ لذا از مفهوم مخالف گفتمان عدالت دکتر رئیسی که اتفاقاً پیش از این مسئولیت دستگاه قضا را که وظیفه ذاتی آن احقاق حق و اجرای عدالت است، بر عهده داشت، می‌توان فهمید که جامعه ما و به ویژه جامعه جهانی در شرایط فعلی از بی عدالتی در رنج و سختی است.
از آنجا که هدف این یادداشت، کمک به دولت برای تحقق گفتمان عدالت محوری ریاست محترم جمهوری است، در ادامه سعی می‌کنیم با برشماری برخی از مصادیق، تا جایی که امکان دارد، دولت را در تحقق شعار و گفتمان خود یاری کنیم.
۱- عدالت اجتماعی: رصد و بررسی شرایط عمومی جامعه ایران، متأسفانه طی سال‌های اخیر نشانگر افزایش فاصله طبقاتی میان مردم و افزایش فقر در دهک‌های پائینی و افزایش ثروت در دهک‌های بالا است. این مسئله را بار‌ها از سال‌های گذشته کارشناسان مختلف به مناسبت‌های مختلف به عنوان یک معضل بزرگ مطرح کرده‌اند و یکی از تأکیدات همیشگی رهبر معظم انقلاب نیز، تحقق عدالت اجتماعی به عنوان یکی از اهداف مهم انقلاب اسلامی است که از مصادیق مسیریابی به سمت تمدن نوین اسلامی نیز تلقی می‌گردد؛ لذا برای تحقق عدالت در جامعه، اولین گام موضوع عدالت اجتماعی است که می‌توان آن را از طریق اصلاح قوانین، متعادل کردن پرداخت ها، ایجاد فرصت‌های برابر برای همه اقشار، توجه ویژه به اشتغال مولد و توزیع عادلانه بودجه در کشور شروع کرد. اگرچه انتظار جامعه حل این معضل در یک بازه زمانی کوتاه نیست، ولی چنانچه ریل‌گذاری و روند‌ها برای حل این معضل درست ایجاد و هدایت شوند، مردم نیز با باور به این اقدامات با دولت همراه شده، به تسریع آن کمک خواهند کرد و انتظار داریم شاهد تحقق این هدف بزرگ و آرمان انقلاب اسلامی باشیم.
۲-عدالت علمی و آموزشی: جای ابراز تأسف است که بررسی روند نظام آموزشی در کشور نشان می‌دهد که این مسیر نه تنها در جهت نزدیک شدن به عدالت در جامعه اسلامی نیست، بلکه در حال فاصله گرفتن از عدالت آموزشی، که نتیجه مستقیم آن عدالت علمی است، می‌باشیم. در حال حاضر در جامعه ما امکان برخورداری اقشار مرفه از آموزش با کیفیت‌تر بسیار بیشتر از فرزندان اقشار متوسط و آسیب پذیر است. این مسئله از یکسو کشور را در طولانی مدت، از امکان بهره‌گیری از استعداد‌های جوانان آینده ساز که در مناطق فقیر زندگی می‌کنند، محروم می‌کند و از طرف دیگر، باعث ظهور مسئولان و متخصصان نازپرورده در مناصب مختلف می‌شود که نه تنها دیگر اعتقادی به عدالت ندارند، بلکه خواسته یا ناخواسته، کشور را در مسیر دوری از عدالت حرکت می‌دهند.
به جرئت می‌توان گفت که آینده کشور و تحقق عدالت در سایر حوزه‌ها، از جمله عدالت اجتماعی، در گرو حل این معضل است. اگر دولت سیزدهم بتواند عدالت آموزشی و علمی را در کشور با سرعت قابل قبول حل نمایند، فرزندان آینده مناطق محروم، با همت خود، به توزیع عادلانه ثروت و دانش و امکانات در تمام مناطق کشور اقدام خواهند کرد. البته بحث عدالت علمی نیازمند نگرش دقیق‌تری از عدالت آموزشی است که ابعاد مختلفی دارد و نیازمند کاوش و بازمهندسی بهتری در جامعه است.
۳-عدالت فرهنگی: یکی دیگر از حوزه‌های مصداق یابی برای عدالت در جامعه ایران و جهان، عدالت فرهنگی است. عدالت فرهنگی نیز ابعاد مختلفی دارد. از ایجاد فرصت‌های برابر فرهنگی برای همه ملت تا توزیع برابر امکانات و محصولات فرهنگی در جامعه را شامل می‌شود. واکاوی بی عدالتی‌های فرهنگی که به صورت فردی، جریانی و سیستمی در کشور حاکم شده و عملاَ جمهوری اسلامی که می‌تواند الگوی فرهنگی در منطقه و جهان باشد و از پویایی جهانی برخوردار گردد، خودش نیز دچار آسیب‌های فراوانی شده است. امروزه یکی از دغدغه‌های بزرگان کشور، روند هویت و فرهنگ در جامعه است که نیازمند توجه عاجل و بیشتری است. فرهنگ و توسعه فرهنگی در تحقق اهداف بایسته گام دوم انقلاب نیز نقش اساسی و مهمی ایفا می‌نماید.
۴-عدالت در عرصه روابط بین الملل: جهان کنونی از ترور، نابرابری در روابط، شمال جنوب شدن جهان و جنگ و خونریزی و بی عدالتی در عرصه‌های مختلف در سختی و عذاب است. ملت‌های جهان آمادگی آن را دارند که در عرصه بین الملل به هر ندای صلح طلبانه، پاسخ شایسته دهند. لذا، ایران اسلامی در کنار تعقیب منافع ملی خود در عرصه بین‌المللی، با زیرساخت اندیشه‌های صلح عادلانه و اسلامی خود می‌تواند گره گشای بسیاری از مسائل جهانی باشد و گفتمان صلح عادلانه به عنوان پیش نیاز اندیشه‌های صلح‌طلبانه ما در روابط بین‌الملل باشد. ایران اسلامی می‌تواند با جهانی‌سازی گفتمان صلح عادلانه از طریق جلب نظر نخبگان و افکار عمومی جهانی، در مسیر تحقق عدالت در عرصه‌های مختلف بین الملل، خود را به عنوان یک نظریه پرداز قاعده ساز معرفی و از این گفتمان به عنوان یک برگ برنده در اختیار خود استفاده کند و با پیگیری آن به طرق مختلف و از طریق سازمان‌های بین‌المللی، نقش مهمی در جهان تشنه عدالت داشته باشد. این رسالتی است که ما شیعیان با فراهم‌سازی زمینه ظهور عدالت گستر هستی، بزرگ‌ترین خدمت ممکن را به جهانیان عرضه خواهیم کرد و راهی برای سعادت بشر و پیش روی آن‌ها قرار می‌دهیم تا ضمن پاسخ مناسب به افکار عمومی در جمهوری اسلامی ایران، پرچمدار صلح و عدالت و کرامت انسانی و سعادت بشری باشیم. البته گفتمان عدالت در نظام اسلامی و دولت سیزدهم ابعاد وسیع‌تر و دقیق تری دارد، که نیازمند توجه جدی و کارشناسی در ابعاد مختلف همراه با صرف زمان مناسب است. امید که در آینده این گفتمان تصویر عمومی دولت اسلامی را به خود اختصاص دهد.