‌تفاوت احساس «تسلط‌» با واقعیت «حضور» در میدان‌!

‌تفاوت احساس «تسلط‌» با واقعیت «حضور» در میدان‌! مجید سجادی‌پناه- ‌استاد دانشگاه ‌وقتی ستاد اجرائی فرمان امام(ره)، بنیاد مستضعفان، ارتش، سپاه و نیروی انتظامی برای تقویت کادر درمان و خدمت‌رسانی به بیماران کرونایی همگی و در یک بازه زمان مشخص وارد سیستان‌وبلوچستان می‌شوند و باوجود اعزام معاون وزیر بهداشت این‌بار خود آقای نمکی نیز به‌عنوان وزیر آنها را همراهی می‌کند، بیانگر این واقعیت است که شخص مقام معظم رهبری برای حمایت از مردم محروم و شریف این استان تمام‌قد، در پس تمامی این اعزام‌ها ایستاده است. گزارش‌های مسئولان وزارت بهداشت در خصوص وجود 500 تخت خالی در آن استان و فوت تنها یک بیمار، آن هم پیرمردی که قبلا مریضی داشته است، در کنار گزارش‌های دادستان مبنی‌بر فوت 32 نفر در همان روز و همچنین گزارش‌های مجمع نمایندگان استان که حکایت از پرشدن سردخانه‌های برخی از شهرهای این استان داشت، با حضور میدانی وزیر در منطقه، تمامی این نوع گزارش‌ها راست‌آزمایی شد که متأسفانه مشاهدات عینی خود وزیر، گزارش‌هایی را که پرسنل وزارتخانه‌اش برای او تهیه کرده بودند، تأیید نکرد. بنابراین با کمال شجاعت دستور دادند با کسانی که در این زمینه اهمال‌کاری کردند سریعا برخورد قانونی شود. اعتقاد آقای نمکی به برخی از این گزارش‌های نادرست به حدی بود که به استناد آن با رسانه‌ها، منتقدان، نمایندگان مردم در مجلس درگیر شده و حتی در برخی مواقع حرمت نگه نمی‌داشت و به شدت با آنها برخورد می‌کرد. برخی از این برخوردها در طول تاریخ این کشور توسط مسئولان کم‌سابقه بوده است و حتی می‌تواند «شیرینی خدمات کادر درمان» را به کام مردم و حتی خود پزشکان و پرستاران تلخ کند. این نحوه گزارش‌های غلط که در نظام اداری به‌فور یافت می‌شود و متأسفانه مبنای تجریه تحلیل و نهایتا تصمیم‌گیری برخی مدیران قرار می‌گیرد، نگرانی زیادی را در بین مردم و نخبگان جامعه ایجاد کرده است. زیرا با تجزیه و تحلیل آنزیم‌های موجود در بیماری‌های مدیریتی‌ برخی از این مدیران که به آزمایشگاه ما معلمان دانشگاه آورده می‌شود، بارها مشاهده می‌کنیم که این عوارض بر اثر «اطلاعات مسمومی» است که نزدیکانشان تحت عنوان گزارش‌های میدانی از مدت‌ها قبل به این مدیران خورانده بودند. معمولا مدیران ارشدی که در نحوه مدیریت‌شان دچار افراط و تفریط هستند، زمانی که در مسیر حل «مسئله سازمانی» قرار می‌گیرند و با سرعت و به‌صورت نسنجیده و به استناد گزارش‌های تک‌بعدی به سوی آن مسئله حمله می‌کنند، درصورتی‌که اگر برحسب اتفاق به یک مانعی که فراروی آنها قرار گرفته باشد برخورد کنند به جای عبور از آن مانع، با همان سرعتی که شروع به رفتن کردند با همان سرعت به نقطه آغازین برمی‌گردند. دفاع جانانه وزیر از مسئولان وزارت بهداشت «قبل از حضور در میدان» و صدور دستور برخورد قانونی با آنها «بعد از حضور در میدان» دقیقا مؤید همین نوع سبک مدیریت است. یکی از تله‌هایی که معمولا وزرا در آن می‌افتند و به‌سختی از آن خارج می‌شوند، همین تله نزدیکان و مشاوران است که برای خوشایند ایشان، گزارش‌های تزئین‌شده و عاری از حقیقت را روی میز کار او می‌گذارند. به‌راستی چه کسی در گوش رئیس‌جمهور سابق گفت که در سازمان ملل، ‌‌هاله‌ای از نور او را فراگرفته است یا چه کسی به وزیر بهداشت فعلی گفته است که تو ‌مانند «سردار سازندگی» و «یا سردار دل‌ها»، می‌توانی «سردار عرصه کرونا» باشی؟! وقتی کلام وزیر بهداشت که باید بوی آرامش و امید به زندگی را بدهد، با کلماتی جنگی مانند مین، موشک نقطه‌زن و نیروی‌های واکنش‌سریع (به سبک نیروهای نظامی آمریکا در خلیج فارس)، سردار و... جایگزین می‌شود، می‌توان حدس زد که شاید به جای استفاده از مشاور پزشکی از مشاور نظامی در وزارتخانه استفاده می‌شود، که ادبیات‌ وزیر تحت تأثیر او این‌چنین تغییر پیدا کرده است! اما با تمام این نقدها، صداقت وزیری که مدعی است سیاست‌مدار نیست، ولی در عمل از تمام وزرای دولت جمهوری اسلامی -از آغاز تاکنون- سیاست‌مدارتر است، قابل تحسین است؛ چراکه بعد از مشاهده واقعیت‌ها آنها را کتمان نمی‌کند و بر زبان جاری کرده و گزارش‌های واقعی را در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دهد. حالا برادر بزرگوار، جناب آقای نمکی! یک ‌بار دیگر به همین سیاق استان سیستان و بلوچستان، در گزارش‌های غلطی که ممکن است در خصوص تولید واکسن داخلی به شما داده باشند نیز تشکیک کرده و تا دیر نشده است آن نوع گزارش‌ها را نیز راستی‌آزمایی کنید (زیرا وعده‌های اعلامی از سوی نزدیکان‌تان در خصوص تولید واکسن داخلی محقق نشده است) و همچنین برای نظر رئیس‌جمهور که فرمودند باید از هر طریقی که شده واکسن را از خارج وارد کنیم نیز احترام قائل شوید زیرا جایگاه سیاسی‌ او به وی اجازه نمی‌دهد که نحوه این ورود را بیشتر از این تشریح کند؛ بنابراین حرف خود به ایشان را مبنی‌بر اینکه هر ماست‌فروش و سیمان‌فروش نمی‌تواند واکسن وارد کند، شجاعانه پس بگیرید... 
زیرا همه می‌دانیم که ایران به دلیل مسائل جغرافیایی، اقتصادی و... بهشت قاچاقچیان بین‌المللی است. در سال 92 رقمی معادل 25 میلیارد دلار، یعنی چیزی نزدیک به یک‌سوم تجارت خارجی، کالا به این کشور قاچاق شده است. بنابراین اگر قاچاقچی را در پوشش همان ماست‌فروش یا سیمان‌فروش به تعبیر خودتان هدایت کنید، آنگاه خواهید دید که چگونه واکسن را مطابق پروتکل‌های بهداشتی دودستی تقدیم‌تان خواهند کرد و آنگاه پس از تولید واکسن داخلی و صادرات آنها می‌توانید این منابع مالی را در آینده جایگزین کنید.
 تنها تفاوت در صادرات و واردات این واکسن‌ها، زنده‌ماندن روزانه بیش از 200 نفر از مردم شریف ایران است و جلوگیری از این‌همه خسارت ملی ناشی از تعطیلات و... . ما همیشه از قاچاق در کشور ضربه خوردیم ولی حالا که می‌خواهیم با واکسن قاچاق سلامتی‌مان را تحت نظارت شما حفظ کنیم، متأسفانه از آن محروم شده‌ایم. 
به خاطر داشته باشید بهانه‌های واکسن آلوده و تقلبی را که عوارض و محصول ورود کالای قاچاق است، می‌توان با نظارت مؤثر و دقیق سازمان غذا و دارو خنثی کرد. هزینه دورزدن تحریم‌های نفتی (فساد اقتصادی) با آن همه سروصدا تنها دو میلیارد دلار «بابک زنجانی» بود که در مقابل ورود 618 میلیارد دلار پول حاصله از فروش نفت به کشور -به روایت اوپیک- بسیار ناچیز و قابل چشم‌پوشی است. پس اگر به قول خودتان آمدید که روی مین تکه‌تکه شوید، الان بهترین فرصت است که آبروی خود را با آوردن واکسن قاچاق فدای جان مردم ایران کنید. لازم به توضیح است که من کاسب تحریم نبوده و فقط یک معلم ساده دانشگاه هستم.