مباهله؛ سند عظمت اهل‌بیت (ع)

امروز، 24 ذی‌الحجه، طبق روایات مشهور، سالروز سه واقعه بزرگ تاریخی است؛ نخست روز مباهله پیامبرخدا(ص) با مسیحیان نجران، دوم سالروز نزول آیه تطهیر در شأن پیامبراکرم، امیرمؤمنان، فاطمه زهرا و حسنین علیهم‌السلام و سوم، سالروز نزول آیه ولایت درحق امام علی(ع) و پس از وقوع ماجرای بخشیدن انگشتر به فردی نیازمند از سوی آن حضرت است. بی‌تردید، هرکدام از این وقایع، شرحی مفصل می‌خواهد که در این مختصر نمی‌گنجد و به همین دلیل، ما به ناچار، به روایت کردن ماجرای یکی از این مناسبت‌ها، بسنده می‌کنیم. آن‌چه در پی می‌آید، فرازهایی از کتاب «فروغ ابدیت» نوشته آیت‌ا... جعفر سبحانی است که در آن واقعه مباهله شرح داده شده‌ است: «سرگذشت مباهله پیامبر اسلام، با هیئت نمایندگی(نجران) از حوادث جالب و تکان دهنده و شگفت‎انگیز تاریخ اسلام است. زمخشری می‎گوید: وقت مباهله فرا رسید، قبلا پیامبر(ص) و هیئت نمایندگی(نجران) توافق کرده بودند که مراسم مباهله در محلّی خارج از شهر مدینه، در دامنه صحرا انجام بگیرد. پیامبر از میان مسلمانان و بستگان خود، فقط چهار نفر را برگزید که در این حادثه تاریخی شرکت کنند. این چهار تن، جز علی بن ابی‎طالب علیه السّلام و فاطمه(س) دختر پیامبر و حسن و حسین(ع) کس دیگری نبود؛ زیرا در میان تمام مسلمانان، نفوسی پاک‌تر و ایمانی استوارتر از ایمان این چهار تن، وجود نداشت. سران هیئت نمایندگی مسیحیان نجران، پیش از آن‎که با پیامبر روبه‌رو شوند به یکدیگر می‌گفتند: هرگاه دیدید که (محمد) افسران و سربازان خود را به میدان مباهله آورد و شکوه مادی و قدرت ظاهری خود را نشان ما داد در این صورت وی یک فرد غیرصادق است و اعتمادی به نبوت خود ندارد، ولی اگر با فرزندان و جگرگوشه‌های خود به (مباهله) بیاید و با یک وضع وارسته از هر نوع جلال و جبروت مادی، رو به درگاه الهی بگذارد؛ پیداست که پیامبری راستگو است و به قدری به خود ایمان و اعتقاد دارد که نه تنها حاضر است خود را در معرض نابودی قرار دهد، بلکه با جرئت هرچه تمام‌تر، حاضر است عزیزترین و گرامی‌ترین افراد نزد خود را در معرض فنا و نابودی واقع سازد. سران هیئت نمایندگی در این گفت‌وگو بودند، ناگهان چهره نورانی پیامبر با چهار تن دیگر نمایان گردید. همگی با حالت بهت‎زده و تحیر به چهره یکدیگر نگاه کردند و از این‌که او جگرگوشه‎های معصوم و بی‌گناه و یگانه دختر و یادگار خود را به صحنه مباهله آورده‌است، انگشت تعجب به دندان گرفتند. اسقف نجران گفت: من چهره‌هایی را می‌بینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهی بخواهند که بزرگ‎ترین کوه‌ها را از جای بکند، فوراً دعای آنان مستجاب می‌شود. بنابراین، هرگز صحیح نیست ما با این چهره‌های نورانی و با این افراد بافضیلت، مباهله کنیم؛ زیرا بعید نیست که همه ما نابود شویم و ممکن است دامنه عذاب گسترش پیدا کند و همه مسیحیان جهان را بگیرد و در روی زمین یک مسیحی باقی نماند.»