رئیسی و سیاست منطقه‌ای میدانی!

صابر گلعنبری تحلیلگر مسائل بین‌الملل بالاخره دوران ریاست‌جمهوری حسن روحانی به اتمام رسید و ابراهیم رئیسی کار خود را آغاز کرد. هم‌اکنون ناظران خارجی منتظر رویکرد رئیس‌جمهوری جدید در پیگیری سیاست خارجی ثابت جمهوری اسلامی ایران هستند. خود رئیسی سه روز پس از اعلام نتایج انتخابات و در اولین کنفرانس خبری خود چارچوب کلی سیاست خارجی دولتش را اعلام کرد و در مراسم تحلیف نیز با تفصیلی بیشتر به تشریح آن پرداخت. رئیسی در سخنان خود بر حل بحران‌های منطقه و مشکلات منطقه از طریق گفت‌وگو تاکید و اعلام کرده که اولویت سیاست خارجی دولتش بهبود روابط با همسایگان است. اینجا ذکر این نکته مهم است که ایران در روابط خارجی خود با دو سطح بحران مواجه است که به اشکال مختلفی با هم گره خورده و از یکدیگر تاثیر می‌پذیرند؛ نخست تنش‌ها و بحران‌های منطقه و دیگری بحران‌های بین‌المللی با غرب و به خصوص آمریکا. دولت روحانی معتقد بود حل بحران‌های خارجی از سطوح بین‌المللی آن امکان‌پذیر است که در آن صورت حل بحران در روابط منطقه‌ای تحصیل حاصل است؛ اما این گزاره به مرور وقت ناصوابی خود را نشان داد و دیدیم که همین تداوم تنش و بحران در روابط منطقه‌ای چه تاثیری بر خروج آمریکا از برجام و تشدید سیاست فشار حداکثری گذاشت. اما در مقابل گویا دولت جدید در صرافت «حل و فصل» بحران‌های خارجی از خاستگاهی منطقه‌ای است؛ به این معنا که این امر از سطوح منطقه‌ای بحران‌های خارجی شروع شود تا سطوح بین‌المللی آنها را در برابر امر واقع اجتناب‌ناپذیری قرار دهد. البته گویا این باور از آنجا ناشی می‌شود که حل‌و‌فصل بحران‌های بین‌المللی (با غرب) امکان‌پذیر نیست و همین موجب تقویت نگاه منطقه‌ای و شروع از سطح منطقه‌ای بحران‌های خارجی شده است. البته نگارنده بر این باور است که روابط تاثیر و تاثری دو سطح بحران‌ها می‌طلبد که به صورت همزمان و به موازات هم حل بحران‌ در روابط منطقه‌ای و بین‌المللی پیگیری شود. به هر حال، خود مکانیسم «حل و فصل» منطقه‌ای هم ملزومات خاص خود را دارد؛ اینکه دو طرف یا طرف‌های مختلف اراده‌ای کافی برای این کار داشته داشتند و به درک و فهم مشترکی رسیده باشند که تداوم این بحران‌ها به نفع هیچ‌طرفی نیست و همه متضرر خواهند بود؛ اما تا زمانی که این درک وجود نداشته باشد و همه به‌نوعی کورسوی امیدی به ضربه فنی حریف چه از طریق فشار حداکثری آمریکا و اجماع بین‌المللی چه از طریق نیروهای میدانی و نیابتی داشته باشند، زیاد نمی‌توان امیدوار به حل تنش و بحران در منطقه بود. اما چشم‌انداز سیاست منطقه‌ای و در قابی بزرگ‌تر سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دوره رئیسی از دریچه تصاویری که از مراسم تحلیف به جهان مخابره شد، قابل‌رویت است. در این مراسم شاهد حضور بی‌سابقه رهبران گروه‌های همسو با ایران در میادین و حوزه‌های نزاع و نبرد در منطقه بودیم؛ از رهبران حزب‌ا... و حماس گرفته تا انصار‌ا... یمن و حشدالشعبی عراق. در مراسم تحلیف‌های پیشین شاهد چنین حضوری هماهنگ و متعدد از گروه‌های متحد با ایران نبوده‌ایم. جالب اینجاست که این رهبران در صف نخست و نماینده اتحادیه اروپا در صف دوم قرار داشت. همین تصویر خود گویای دو نکته کلیدی است؛ نخست اینکه سیاست خارجی دولت جدید به جای مسائل بین‌المللی و مذاکره با آمریکا و اروپا بر سیاست منطقه‌ای متمرکز خواهد بود و اولی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و دوم اینکه سیاست منطقه‌ای دولت جدید کاملا میدانی خواهد بود. از این رو، طرح گزاره گفت‌وگو از طرف رئیسی برای کاهش تنش و حل مشکلات منطقه‌ای و همزمان با آن مخابره تصویر مشارکت بی‌سابقه رهبران متحدین منطقه‌ای جمهوری اسلامی بر این نکته تاکید دارد که اولا تهران از موضع میدان و واقعیت‌های میدانی گفت‌وگو خواهد کرد و ثانیا در گفت‌وگوهای احتمالی قرار نیست از این گروه‌های متحد خود دست بکشد و ثالثا می‌خواهد این مذاکرات منتج به رسمیت‌یافتن و شناسایی منافع جمهوری اسلامی در سطح منطقه و حوزه‌های محل فعالیت این گروه‌ها شود. این هم چیزی نیست که مورد‌پسند طرف‌های منطقه‌ای و متحدان بین‌المللی آنها باشد که خواسته اصلی آنها دست کشیدن ایران از حمایت از این گروه‌ها و سازمان‌ها در هر گفت‌وگویی احتمالی؛ چه در سطح منطقه‌ای و چه در سطح بین‌المللی است. از این رو، واقعیت تلخ این است که دورنمای چندانی برای حل‌و‌فصل مشکلات منطقه از طریق گفت‌وگو حداقل در کوتاه‌مدت قابل‌تصور نیست.