از تحولات منطقه عقب نمانيم!

مرتضی مکی تحلیلگر مسائل بین‌الملل پیشروی‌های سریع نیروهای طالبان در افغانستان را باید در مجموعه متغیرهایی که موجــب چنین تحولی شد، دید و نمی‌توان فقط به یک متغیر بسنده کرد که این پشیروی فقط به دلیل توافقات آمریکا با طالبان بوده و یا بی‌انگیزگی ارتش افغانستان در مقابله با پیشروی‌های طالبان و یا فساد گسترده‌ای که طی چند سال گذشته در تمام نهادهای افغانستان رخنه کرده بود و عملا موجب یک بی‌اعتمادی گسترده نسبت به دولت در میان مردم افغانستان شده است. اینها همه مجموعه متغیرهایی است که به عنوان دلایل پیشرفت نیروهای طالبان در افغانستان برشمرده می‌شود. اما مهمتر از این پیشروی‌ها نوع رفتار و واکنش‌های نیروهای طالبان در شهرهای تحت تصرف بوده که سعی کردند بر خلاف 20 سال پیش رفتار دموکراتیک‌تر و بشردوستانه‌تری نسبت به اقوام و مذاهب مختلف افغانستان بخصوص شیعیان داشته باشند. به هر حال این الان مهمترین موضوعی است که در صدر محافل سیاسی و رسانه‌ای جهان حاکم است که چه دلایل و انگیزه‌هایی باعث شده که نیروهای طالبان چنین رویکردی اتخاذ کنند. آیا این رویکرد پایه‌دار هست یا موقتی است یا اینکه یک اقدام تاکتیکی است که نیروهای طالبان می‌خواهند ابتدا قدرت خود را تحکیم ببخشند و بعد مواضع سنتی خود را پیش ببرند. اینها سوالاتی که درخصوص تحولات افغانستان پس از تصرف کامل این کشور به دست طالبان مطرح است. اینکه جمهوری اسلامی ایران در قبال این تحولات چه رویکردی اتخاذ می‌کند یکی از موضوعات کلیدی است که ایران را با این وضعیت پیچیده و مبهم مواجه کرده. قطعا جمهوری اسلامی ایران نمی‌تواند به‌راحتی از ابزار شناسایی دولت افغانستان به خاطر رویکرد جدید طالبان استفاده کند، چراکه ابهامات زیادی درخصوص رویدادهای آینده افغانستان حاکم است که زمان آن را مشخص خواهد کرد. اما چند مولفه مهم در مورد تحولات افغانستان وجود دارد. اینکه برنده این تحولات چه کشورهایی هستند. شاید پاکستان و عربستان برندگان اصلی این تحولات باشند وسعی خواهند کرد که از این فرصت حداکثر استفاده را کنند. به هر حال گفته می‌شود که عربستان می‌خواهد افغانستان را یمنِ عربستان برای ایران بکند. موضعی که روس‌ها و چینی‌ها اتخاذ کردند که سعی می‌کنند از خروج مفتضحانه نیروهای آمریکایی از افغانستان حداکثر بهره‌برداری سیاسی و تبلیغاتی را بکنند. اما این مواضع می‌تواند بسیار هزینه‌آور برای این کشورها داشته باشد، زیرا هنوز رویکردهای میان‌مدت و بلندمدت نیروهای طالبان مشخص نیست و اگر نتواند آنچنان که می‌گوید عمل کند و افغانستان تبدیل به پایگاهی برای جریان‌ها و گروه‌های تروریستی شود قطعا همه بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای افغانستان از تهدیدات تروریستی در این کشور به دور نخواهند بود. اما جمهوری اسلامی ایران با توجه به اینکه هزار کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد، بیش از سایر بازیگران منطقه‌ای افغانستان می‌تواند از وقایع این کشور بهره‌برداری سیاسی بکند و یا اینکه با تهدیدات تروریستی جدیدی مواجه شود. درحقیقت، دوراندیشی به دور از حساسیت و هیجانات مذهبی را می‌طلبد و باید انتظار داشته باشیم که با احتیاط و محافظه‌کاری زیادی روند تحولات در افغانستان را پی بگیریم و به دلیل نامشخص بودن فضای سیاسی افغانستان باید مدت دیگری صبر کرد و پس از آن نقش فعالی را در روند تحولات منطقه ایفا کرد. اما چند نکته بدیهی است که طالبان کل افغانستان را در دست گرفته و مردم این کشور از فضای ناامنی در دو دهه گذشته بسیار ناخرسند هستند و به همین دلیل طالبان را پذیرفتند و اینها مولفه‌هایی است که باید در اتخاذ سیاست خارجی ایران نسبت به افغانستان مدنظر قرار بگیرد.