تغييرات طالبان در دو دهه

نعمت احمدی حقوقدان خروج آمریکاییـــان از افغانستان را چه پیروزی بدانیم و چه شکســت و عملکــرد روزهای منتهی به ضرب‌الاجل خروج سربازان آمریکایی را به فرار تعبیر کنیم یا نقل و انتقال سربازان آمریکایی و کسانی‌که در طول بیست سال اشغال افغانستان به آمریکاییان کمــک کردند، در صورت‌مسئله یعنی تسلط تقریبا کامل طالبان بر افغانستان تفاوتی حاصل نمی‌شود. با حمله گروه القاعده به برج‌های تجارت جهانی در نیویورک و ورق خوردن صفحه‌ای از تاریخ جنگ‌های مدرن امروزی آمریکا باز هم به صورت کلاسیک به افغانستان لشگرکشی کرد و کشــوری عقــب‌افتاده در منطقه‌ای حساس در کنار مــرزهای ســه کشوری که آمریکا با آنها روابط نه‌چنــدان حسنه‌ای دارد بلکه در مواردی خصوصا کشور ایران روابطش خصمانه است، چین از طریق باریکه کوهستانی به افغانستان وصل است. روسیه هرچند با فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروری دیگر مرز مشترکی با افغانستان ندارد اما دو کشور بازمانده از روسیه تزاری، تاجیکستان و ازبکستان با افغانستان هم مرزهستند و ایران با مرزهای طولانی خود ظرف این بیست سال به شریک اصلی تجاری افغانستان تبدیل شده بود. سقف صادرات ایران به افغانستان مرز 4 میلیارد دلار را پشت سر گذاشته بود و اتفاقا از آشفته‌بازار افغانستان، تجار ایرانی گوشه‌ای از سبد ارزی خود را از بازار افغانستان پر می‌کردند و تجارت بعضی از اقلام تولیدی در ایران بدون انجام تشریفات رسمی و متداول از طریق افغانستان صورت می‌گرفت. درسال‌های اخیر تجار افغانی به خریدار عمده بسیاری از محصولات خام ایرانی تبدیل شده بودند. زعفران، پسته و محصولاتی دیگر با تاسف از مرزهای ایران به صورت فله‌ای به افغانستان وارد می‌شد و تجار افغانی نقطه وصل تجاری ایرانی با هندی و پاکستانی و بعضا چینی بودند و تحریم‌های بانکی ظالمانه در روابط تجاری ایرانی و افغانی تاثیر کمتری داشت و رد و بدل شدن ارز خارج از تشریفات بانکی تا حدودی امکان‌پذیر بود. متاسفانه طی این سال‌ها نتوانستیم بازارچه‌های مشترکی در دو سوی مرز برای نوعی پینه‌وری که در مرزهای مشابه وجود دارد را رسمی کنیم. به سادگی تجار افغانی به تولیدکنندگان پسته مراجعه و تجارت دلاری ولو با مبالغ کم صورت می‌گرفت. زعفرانی که امروزه در جهان به نام زعفران افغانستان شهرت پیدا کرده است، زعفرانی است که با نوعی کوله‌بری به افغانستان فرستاده می‌شود. حال معلوم نیست مناسبات تجاری تجار ایرانی و افغانی به چه صورت خواهد بود . آینده را باید در نگاه دولتمردان پوشیده گروه طالبان جستجو کرد.  هبت‌ا... آخوندزاده، امیر جدید طالبان اهل ولایت قندهار و از پشتوزبانان است که از سال 2016 که ملااختر منصور در حمله پهبادی آمریکائیان کشته شد، 
رهبری این گروه را در افغانستان بدست گرفت. ملا هبت‌ا... آخوندزاده برخلاف ملامحمد عمر و حتی ملااختر منصور از سال 2016 کوشش کرد که طالبان منزوی و دور از مذاکره با دیگر کشورها را از مخفیگاه ذهنی خارج و با ایجاد دفاتر رسمی در کشورهای مختلف خصوصا قطر، چهره‌ای امروزی‌تر به طالبان دوره ملامحمد عمر بدهد. رقابت‌های درون‌گروهی دولت‌هایی که در افغانستان بعد از حمله آمریکا به طالبان در سال 2001 به کمک  آمریکا به وقوع پیوست، و افغانستان را ناامن کرد، بستر مناسبی فراهم آورد که جامعه سنتی- روستایی افغانستان را که نیاز به آرامش داشت زیر بیرق طالبان قرار دهد. افغانستان سابقه مبارزاتی با کشورهای اشغالگر را در حافظه تاریخی خود دارد. جنگ با انگلیس، مبارزه با شوروی و درگیری‌های کاملا سازمان‌یافته با آمریکا بعد از اشغال افغانستان جامعه خسته افغانستان را پیرامون این گروه که در مناطق تحت تصرف خود حداقل امنیت را برقرار کرده بودند را به طرف این گروه سوق داد. زمانی که در کابل بین اشرف محمد غنی و عبدا... عبدا... در تقسیم قدرت مبارزه و رقابت درگرفته بود و در کاخ‌های ساخته‌شده از پول‌های سرازیری غرب به افغانستان که باید خرج نوسازی این کشور به شدت عقب‌افتاده می‌شد، سرگرم حیف و میل کمک‌های آمریکا و دیگر کمک‌های بشردوستانه بودند. مدیران میانی و اداره‌کنندگان کشوری با وضع مالیات‌های جورواجورعرصه را بر مردم تنگ می‌کردند. طالبان در مناطق تصرفی کاری به کار مردم عادی نداشتند و امنیت ترسناکی برقرار بود. آنچه که از حقوق بشر با آزادی‌های فردی در شهرهای بزرگ مانند کابل و هرات و مزارشریف و دیگر مراکز ولایات مورد انتظار مردم بود، مسئله ولایات دورافتاده و مناطق روستایی خارج از شهرها نبود. اینان متوقع بودند که امنیتی ولو ترسناک برقرار باشد تا زراعت و دام آنان مورد تعرض قرار نگیرد. مسئله‌ای که طالبان به خوبی آن را درک کرده بودند اما دولت به‌اصطلاح ملی افغانستان با انبوه تحصیکردگان غربی خود به این مهم توجه نمی‌کرد. از طرفی گروه‌های مختلف به اصطلاح جهادی از طالبان معتدل افغانستانی تحت زعامت ملا هبت‌ا... آخوندزاده تا گروه داعش خراسان برای برهم زدن نظم شهرهای بزرگ خصوصا کابل از حربه بمبگذاری‌های انتحاری سود می‌بردند و برای مستاصل کردن ارتش آمریکا به دیگر کشورهای غربی علاوه بر راکت پراکنی با بمب‌های کنار جاده‌ای، خواب را از چشمان آمریکاییان ربوده بودند تا جایی که هر دو حزب آمریکا، جمهوریخواه و دموکرات دنبال خروج از افغانستان و رها کردن این کشور و افتادن آن ولو در دامان روسیه، چین و ایران بودند. تحلیلگران هوادار غرب بر این باورند که افغانستان محل تلاقی و در نهایت جدال سه قدرت منطقه‌ای، ایران، چین و روسیه خواهد شد. ایران با توجه به فرهنگ مشترک و اینکه بخش وسیعی از ساکنان افغانستان را اقوامی تشکیل می‌دهند که از نظر مذهب و زبان اشتراکات تاریخی دارند. روسیه حیاط خلوت خود، آسیای مرکزی و مسلمانان آن را آبستن حوادث مختلف و تحرکات مذهبی در آینده می‌بیند که در نهایت به مسلمانان این کشور خصوصا تندروهای چچنی هم سرایت خواهد کرد. چین هم با جمعیت مسلمانان اویغور خود مسئله دارد. هرچند برخورد چین با مسلمانان ایغوری پشت دیوار پنهانکاری همیشگی دولت چین از قضاوت بین‌‎المللی دور مانده است اما کیست که اهمیت مرزهای هرچند کوتاه افغانستان و چین را نادیده بگیرد و تغییرات و تحرکات مذهبی این سوی دیوار را بی‌اهمیت در سرنوشت مسلمانان مورد ستم چینی در ایالت مسلمان‌نشین چین نداند. امیران امارت افغانستان سال 2001 با تجربه تلخی که ظرف بیست سال گذشته کسب کرده‌اند ونسل جدیدی که مزه قدرت را زیردندان‌های خود حس می‌کند، لمیدن بر مبل‌های گرانقیمت رهبران سابق افغانستان و سوار شدن بر اسباب بازی شهربازی کابل را به زندگی پرمرارت در کوهستان‌ها و طراحی بمبگذاری‌های انتحاری ترجیح می‌دهند و با تلفن‌های لمسی دوربین‌دار پیشرفته عکس سلفی خود و همراهانشان را به سراسر جهان مخابره می‌کنند. امارت اسلامی افغانستان مولوی هبت‌ا... آخوندزاده در ظاهر و حتی در باطن با امارت اسلامی ملامحمد عمر تفاوت دارد. آیا این تفاوت را در نحوه اداره افغانستان و تاثیر آن بر زندگی مردم مظلوم این کشور و ظاهر هرچند بی‌رنگ و روی حقوق اولیه مردم افغانستان و رعایت حس همجواری با کشورهای همسایه را هم خواهیم دید؟ باید منتظرماند...