پرچم‌داری «حاجی عابدزاده» در ملی شدن صنعت نفت

جواد نوائیان رودسری – درست است که عموم مردم، حافظه تاریخی چندان خوبی ندارند؛ اما معنای این کاستی که ناشی از گرفتاری‌های روزمره است، این نیست که حافظه آن‎ها بالکل از تاریخ و شخصیت‌هایی که دوستشان دارند، تهی باشد. بعضی آدم‌ها با کارهایشان، با سلوک و رفتارشان، در حافظه تاریخی مردم می‌مانند؛ اصلا جزئی از هویت فرهنگی یک شهر یا حتی یک کشور می‌شوند و گرد فراموشی، نمی‌تواند حقیقت وجودی آن‏ها و خدماتشان را بپوشاند؛ همان‌طور که مرحوم حاج علی‌اصغر عابدزاده در تاریخ شهر مشهد ماندگار است و امروز نامش، همچون ستاره‌ای بر تارک این شهر کهن‎سال می‌درخشد و یادآوری خدمات و مجاهدت‌هایش، الگویی برای خدمت‌رسانی خالصانه است. مرحوم عابدزاده نه فقط در کسوت یک خادم‌القرآن و فعال فرهنگی، بلکه در قامت یک فعال سیاسی و حاضر در صحنه، زندگی پر فراز و نشیبی را طی کرد. برای طبقات مختلف مردم مشهد، از بازاری گرفته تا دانشگاهی، حاجی عابدزاده یک فصل مشترک و نقطه اتکای قوی بود. در این نوشتار برآنیم تا ضمن یادکردی از آن خادم نستوه قرآن، به نکاتی کمتر شنیده‎شده درباره شخصیت و مبارزات سیاسی وی نیز، بپردازیم. عابدزاده‌ای که می‌شناسیم آن‌چه درباره مرحوم عابدزاده در میان مردم مشهد شهرت دارد، بیشتر مربوط به تلاش‌های وی برای تأسیس مراکز فرهنگی و آموزشی در این شهر است؛ بناهای متعددی مانند مهدیه، فاطمیه، نقویه و... که افزون بر فعالیت‌های مذهبی، در بسیاری از آن‎ها مدارسی تشکیل شده‌بود که کار آموزش کودکان را برعهده داشت و آن‎ها در کنار علوم جدید، قرآن، برخی علوم دینی و زبان عربی را هم در این مدارس فرامی‌گرفتند. اهتمام وی به آموزش قرآن‎ کریم، خیلی زود زمینه را برای گسترش فعالیت‌های فرهنگی‌اش فراهم کرد. او را باید بدون هیچ‎شک و شبهه‌ای، مشهورترین فعال و خادم قرآنی تاریخ هزار و 200 ساله شهر مشهد بدانیم. مهدیه مرحوم عابدزاده که نخستین مهدیه تاریخ ایران محسوب می‌شود و برای مدتی، محل سکونت آن مرحوم هم بوده‌است، به واسطه جلسات آموزش قرآن کریم و  برگزاری جشن‌های شکوهمند نیمه شعبان، شهرت فوق‌العاده‌ای داشت و سبک و الگوی برگزاری این جشن‌ها، خیلی زود در سراسر ایران مورد استفاده قرار گرفت. مرحوم عابدزاده، بنیان‎گذار «انجمن پیروان قرآن» بود؛ انجمنی که با هدف ترویج فعالیت‌های قرآنی در مشهد و مبارزه با تفکرات انحرافی شکل گرفت و خیلی زود میزبان هزاران نفر از مردم مشهد و به ویژه جوانان این شهر، در 60 شعبه فعال خود شد. او به معنای کامل کلمه، یک مدیر فرهنگی بسیار توانمند بود؛ سخنرانی زبردست که می‌توانست معارف دینی و نکات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را، با زبانی ساده و قابل فهم برای عامه مردم توضیح دهد و لهجه شیرین مشهدی‌اش، باعث پیوندی عمیق میان وی و مخاطبانش شود.  ورود به عرصه مبارزه سیاسی طبق گزارشی که رکن دو لشکر خراسان در بهمن‌ماه سال 1333 درباره مرحوم عابدزاده تهیه کرده‌است، او «انجمن پیروان قرآن» را در سال 1319ش به وجود آورد. اگر این اطلاعات دقیق باشد، چنین فعالیتی، آن هم در فضای پراختناق دوره پهلوی اول و بحبوحه تکاپوهای دین‌زدایی در جامعه ایران، اقدامی شجاعانه و پرمخاطره بوده‌است. با این حال، اوج گرفتن فعالیت‌های این انجمن و حضور پررنگ آن در تحولات مشهد، از حدود سال 1322 آغاز شد. انجمن پیروان قرآن، زنجیره‌ای بسیار منسجم و به‏هم پیوسته از فعالان مذهبی بود که با مدیریت مرحوم عابدزاده، به‎تدریج فعالیت‌های خود را از برگزاری مراسم مذهبی صِرف فراتر برد و به عرصه تکاپوهای سیاسی پا گذاشت. به همین دلیل، تشکیلات انجمن پیروان قرآن، همواره با طرد و اتهام‌زنی روحانیون درباری مشهد روبه‌رو بود. در همان حال این تشکیلات، رفاقت خود را با جریان‌های سیاسی و مذهبی فعال دیگر مشهد، مانند گروه شاگردان استاد محمدتقی شریعتی حفظ می‌کرد و همین مسئله، باعث ایجاد یکپارچگی خاصی در فعالیت‌های سیاسی مذهبیون مشهد، در اواخر دهه 1320 و اوایل دهه 1330 شد. ورود مرحوم عابدزاده به عرصه فعالیت‌های سیاسی، با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در 29 اسفند 1329، شتاب مضاعفی پیدا کرد. او و اعضای انجمن، پس از خلع ید انگلیسی‌ها و اهتزاز پرچم ایران بر فراز پالایشگاه آبادان، گردهمایی بزرگی در میدان مرکزی شهر مشهد (شهدای امروزی) برگزار کردند که در آن دیگر گروه‌های ملی و مذهبی نیز، حضور به‎هم رساندند. در این گردهمایی، هزاران نفر از مردم مشهد حضور داشتند؛ تردیدی نیست که توانایی مدیریتی مرحوم عابدزاده در جذب مردم و نفوذ اجتماعی او در مشهد آن روز، در برگزاری باشکوه مراسم نقشی کلیدی داشت؛ مراسمی که در آن استاد محمدتقی شریعتی از فراز بالکن شهرداری مشهد برای مردم سخنرانی کرد. در آذرماه سال 1330، مرحوم عابدزاده به این نتیجه رسید که باید ائتلافی از نیروهای مبارز شهر مشهد برای حمایت از نهضت ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود. این اتفاق روز چهارم آذر، با اهتمام او و استاد محمدتقی شریعتی رخ داد و روزنامه خراسان، در روز پنجم آذرماه سال 1330، با انتشار مقاله‌ای با عنوان «ائتلاف جمعیت‌های مذهبی» خبر آن را به گوش مشهدی‌ها رساند. مهدیه عابدزاده مرکز استقرار دفتر اصلی این ائتلاف بود. فعالیت در زمان اوج‌گیری نهضت با نزدیک شدن زمان انتخابات مجلس شورای ملی دوره هفدهم، اصناف مختلف شهر مشهد از مرحوم عابدزاده خواستند تا نامزد وکالت مجلس شود، اما او به دلایلی نپذیرفت و به جای آن، در گردهمایی پرشکوه 20 دی 1330، به دفاع از حق مردم پرداخت و بر لزوم شرکت در انتخابات تأکید کرد. زنده‌یاد علامه محمدرضا حکیمی در کتاب «عقل سرخ» پس از ذکر خاطره این گردهمایی، می‌نویسد: «[مرحوم عابدزاده] قطعنامه میتینگ را مبنی بر پشتیبانی از دولت ملی آقای دکتر مصدق و منویات آیت‌ا... کاشانی و اجرای انتخابات آزاد و مبارزه با وکلای قلابی و تحمیلی قرائت و میتینگ با نظم و آرامش خاتمه یافت.»  دیدار با دکتر مصدق و آیت‌ا... کاشانی در جریان قیام 30 تیر سال 1331 و سقوط دولت قوام، مرحوم عابدزاده در مشهد یکی از رهبران مبارزه با قوام‌السلطنه بود. آن مرحوم بعد از پیروزی قیام 30 تیر، به نمایندگی از مردم مشهد راهی تهران شد و با دکتر مصدق و آیت‌ا... کاشانی دیدار کرد. در همین دیدار بود که درخواست‌های مشهدی‌ها را به نخست‌وزیر تسلیم کرد و خواستار تحقق آن‎ها شد. بازگشت مرحوم عابدزاده از این سفر، بسیار خاطره‌انگیز بود؛ روز سوم مردادماه سال 1331، صدها نفر از مردم مشهد که با خودروهای شخصی، کرایه و 20 دستگاه اتوبوس، خودشان را به خواجه اباصلت رسانده‌بودند، از حاجی عابدزاده استقبال کردند. نکته جالب توجه درباره فعالیت‌های سیاسی مرحوم عابدزاده طی این دوره، فراگیربودن نگاه وی به جریان‌های مختلف فعال در نهضت بود. او گرچه از دکتر مصدق حمایت می‌کرد، اما هنگامی که شهید نواب صفوی به مشهد آمد، از وی به گرمی استقبال و مجلس سخنرانی او را در مهدیه مشهد برگزار کرد؛ این در حالی بود که شهید نواب در آن زمان انتقادات فراوانی به روند فعالیت حکومت دکتر مصدق داشت. در همین سفر شهید نواب صفوی به مشهد بود که خبرنگار روزنامه خراسان در مهدیه با وی دیدار کرد و حاصل این گفت‌وگو، چند روز بعد در روزنامه خراسان منتشر شد. روزهای دشوار بعد از کودتا با وقوع کودتای 28 مرداد 1332، شرایط برای تمام کسانی که مدافع نهضت ملی شدن صنعت نفت بودند، سخت‌تر شد. مرحوم عابدزاده در مشهد، به عنوان یکی از رهبران اصلی نهضت، تحت نظر قرار گرفت و گزارش‌های روزانه فعالیت‌های او به تهران ارسال می‌شد. حساسیت رژیم پهلوی نسبت به فعالیت‌های مرحوم عابدزاده چنان بود که اطلاعات مربوط به او را مستقیماً به «دفتر مخصوص شاهنشاهی» ارسال می‌کردند و به اطلاع شاه می‌رساندند. دغدغه دستگاه امنیتی رژیم درباره مرحوم عابدزاده، با عضویت وی در نهضت مقاومت ملی بیشتر شد. گزارش‌های ساواک نشان می‌دهد که برنامه مدوّنی برای تخریب شخصیت وی در مشهد ترتیب داده شده‌بود که البته راه به جایی نبرد. بالاخره در تابستان سال 1336، دستور بازداشت مرحوم عابدزاده را صادر و او را همراه با افرادی مانند استاد محمدتقی شریعتی، دکتر علی شریعتی و تنی چند از فعالان سیاسی مشهد، بازداشت و روانه تهران کردند. بازداشت مرحوم عابدزاده، واکنش علما را برانگیخت؛ آیت‌ا... سیدعبدا... شیرازی، طی پیامی از نجف به دولت وقت، به شدت به این اقدام اعتراض کرد. کار به جایی رسید که رژیم به‎ناچار مرحوم عابدزاده را از زندان آزاد و به مسافرخانه «اعیان» در بازارچه مروی تهران منتقل کرد و او، شش‎ماه را تحت نظر در این محل گذراند، تا این‌که ساواک تحت شرایط خاص به وی اجازه داد که به مشهد بازگردد. مرحوم عابدزاده را با قطار به نیشابور انتقال دادند و بعد شبانه وارد مشهد کردند. مأموران مانع استقبال و مراجعه مردم به او شدند. مرحوم عابدزاده از این زمان،  در حالی که همواره تحت نظر بود، کارهای خود را به فعالیت‌های قرآنی و فرهنگی محدود کرد؛ اما با اوج گرفتن انقلاب اسلامی، به همراهی با آن پرداخت. او روز دهم دی‌ماه سال 1357 و پس از وصول خبر کشتار مردم در خیابان‌های مشهد، دچار سکته مغزی شد و در بستر افتاد؛ هشت‎سال بعد، در 1365، بر اثر عوارض ناشی از آن سکته مغزی، دارفانی را وداع گفت. او را در سرداب ساختمان مهدیه‌اش به خاک سپردند.