کسی که انقلابی‌گری را بهم ریختن اوضاع بداند، آنارشیست است

محمد رضا باهنر یکی از چهره های نام آشنای اصولگرایان که سابقه هفت دوره وکالت مردم
در مجلس شورای اسلامی را دارد در گفتگو با سایت خبری الف از الزامات وجود احزاب سیاسی در ایران، انتخابات ریاست جمهوری و... سخن
می گوید که در ادامه بخش های از این گفتگو را می خوانید:
=در کشور هایی که ادعای دموکراسی عمیقی دارند هیچ کشوری نیست که تغییر نظام را به اختیار مردم گذاشته باشد، من این را قاطعانه عرض می‌کنم، هیچ نظام مستقری در دنیا نیست که به مردمش اجازه تغییر نظام را بدهد. مثلا فرانسه در میان کشورهای اروپایی که سابقه دموکراسی بالایی هم دارد و هنوز هم مهد آزادی خواهی به حساب می آید. اما یکی از اصول قانون اساسی فرانسه به این مضمون است که نظام حاکم بر فرانسه نظام لائیک است و این نظام و اصل قانون اساسی با هیچ روش دموکراتیکی قابل تغییر نیست . یعنی مردم فرانسه نمی توانند به شکل قانونی نظام حاکم را عوض بکنند بلکه باید انقلاب بکنند . با رفراندوم و رای گیری هم نمی شود.


= برخی از حوزه های انتخاباتی را می شناسم که در طول ده دوره مجلس، ده نماینده مختلف را به مجلس فرستادند! یعنی هیچ دوره ای نماینده انتخابی خود را برای دور بعد نپسندیدند! چرا که مردم باید چند حزب را تجربه کنند . شاید یک دوره اشتباه کنند اما بعد از یک یا دو دوره مشخص می شود که کدام حزب مناسبتر است. اما الان مردم مجبور به تجربه افراد هستند.
=مردم در ضمیر ناخودآگاهشان مطالباتی دارند که هیچ زمانی از آنها گذشت نمی کنند.
=آزادی خواهی و عدالت خواهی گرایش هایی در کشور ما دارد اما فقط شعارها نیست که جواب
می دهد، مردم هم شعارها را می بینند هم صداقت و هم قدرت گویندگان. بنابراین مردم علاوه بر صداقت گویندگان به قدرت اجرایی آنها نیز توجه دارند. اما اصولا مردم از رفتارهای با ثبات بیشتر استقبال
می کنند تا رفتارهایی که بخواهد همه چیز را
به هم بریزد. بعضی تصور می‌کنند انقلابیگری یعنی
به هم ریختن اوضاع، دولت آقای احمدی نژاد بصورت موضعی منافع خوبی برای مردم داشت اما مردم از آن نوع رفتارها روی گردانند که ندانند وقتی صبح بیدار می شوند آیا قمیت ها همان است؟ آیا کار دارند؟ تحریم ها هستند یا اضافه شدند؟
= کسی که انقلابی‌گری را بهم ریختن اوضاع بداند آنارشیست است و کاملا با گفتمان انقلابی‌گری مغایرت دارد. برخی کشورها به بهانه انقلابی‌گری تا چندین سال اعتقادی به قانون نداشتند.
= من معتقد هستم که باید همه متحد شوند. در همین پیام اصلاح طلب ها و معتدلین را هم دعوت می‌کنم که به دنبال چند حزب چارچوب‌دار قدرتمند باشند و این جا بیفتد و بعد گفتمانی را که می‌خواهیم تعریف کنیم باید پاسخگوی نیازهای مردم باشد. ثانیاً در شعاری که مطرح می‌شود باید صداقت خودمان را بتوانیم ثابت کنیم و نکته سوم اینکه باید توانمندی خودمان را هم در بین مردم ثابت کنیم. اگر مردم این سه پارامتر را
در حزب تشخیص دهند تا ابد طرفدار آن حزب
خواهند بود. این گفتمان رای آور خواهد بود.
= مردم اگر به دلایل مختلف از باهنر خوششان نیامد نباید متهم‌شان کرد . نباید گفت که من نماد اسلام هستم و چون مردم مرا انتخاب نکردند پس از اسلام فاصله گرفته اند. البته دوز اسلامی مردم هم یک حدی دارد. ممکن است در کشورمان درصد زیادی انقلابی باشند، با همه وجود انقلاب را درک کنند و پای انقلاب ایستاده اند که
نمونه هایشان را هم زیاد دیده ایم؛ زمان انقلاب،
پس از پیروزی انقلاب و در زمان دفاع مقدس هم دیده ایم. امروز هم نسل سوم و چهارم انقلاب که نه حضور امام را تجربه کرده اند و نه روزهای نخست انقلاب را، ببینید چه می‌کنند. همین جوانان
مدافع حرم.
=عده ای اینگونه با تمام وجود انقلابی هستند و می‌خواهند اینگونه باشند و حاضرند همه زندگی خود راهم فدای اعتقادشان بکنند. اما آیا می شود ما از همه مردم این توقع را داشته باشیم؟ بسیاری از مردم متدین هستند اهل رعایت شریعت هستند، اما شاید ممکن است اینگونه نباشند که برای دینشان همه زندگی خود را بدهند.می‌خواهند یک زندگی معمولی رو به رشدی را هم داشته باشند و متدین هم باشند البته درکنارش مطالباتی مثل اشتغال و درآمد مناسب و رفاه را می‌خواهند اینها هیچکدامش حرام نیست و می‌تواند مطالبات واقعی
مردم باشد.
= اگر کسی توقع کند که نیمی از جامعه باید انقلابی باشد به این معنی که همه منافع خودشان را پای انقلاب بدهند توقع زیادی است حتی زمان جنگ هم اینگونه نبود. شاید فقط درصد کمی بودند که تمام زندگیشان را برای جنگ داده باشند بقیه هم پشتیبانی می کردند اما اینکه
100 درصد خانواده ها حاضر بودند که فرزندانشان را در
جبهه ها بگذارند نه اینگونه نبود .
=نباید تدین یا دوز اعتقادی مردم را به رای آنها به خودمان وصل کنیم . این خیلی خودخواهی است که انسان فکر کند که مردم به اندازه ای متدین هستند که من را قبول دارند.