از اختلافات «داعش و طالبان» تا نيازهاي «جبهه پنجشير»

آرمان ملی- نرگس کارخانه‌ای: درگیری‌ها در روزهای اخیر در افغانستان نسبت به هفته‌های گذشته بسیار کمتر شده در حالی که طالبان همچنان با قوانین و رفتارهای تندرو خود می‌تازد. صحبت از مخالفت‌ها بسیار است اما در عمل چیزی قابل مشاهده نیست. اما جبهه مقاومت پنجشیر که چشم امید بسیاری به آن بود به نظر می‎رسد هنوز خاموش نشده است گرچه برخی در اثرگذاری آن شک دارند. تاحدی که دبیرکل حزب ملت افغانستان روز گذشته در اظهارات خود از بدون پشتوانه مردمی بودن این مقاومت و رهبر آن، احمد مسعود، گفت. وی اظهار کرد او در نگاه بسیاری از مردم قهرمان نیست. در رابطه با واقعیت این جنگ در میان طالبان و پنجشیر و دیگر مسائل پیرامون طالبان «آرمان ملی» به گفت‌وگو با پیرمحمد ملازهی کارشناس ارشد مسائل افغانستان پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.  روز گذشته دبیرکل حزب ملت افغانستان اظهاراتی در خصوص جبهه مقاومت و احمد مسعود داشت و برخلاف برخی اظهارات در رسانه‌ها این مقاومت را فاقد حمایت و پشتوانه مردمی دانست. آیا این امر را مطابق واقعیت و علتی برای برخی شکست‌های مقاومت می‌دانید؟
به هر حال طالبان پنجشیر را گرفته است گرچه درست است که پنجشیر یک منطقه سخت جغرافیایی است و مناطق مختلفی دارد که هنوز در اختیار طالبان نیست اما ما باید یک ارزیابی واقع بینانه داشته باشیم. اگر مقاومت به خارج از دره پنجشیر کشیده شود و شهرهای بزرگ و خارج از دره بتوانند به آن بپیوندند، می‌توان احتمال داد که طالب احساس فشار کند و حاضر به تعدیل سیاست‌های خود شود. اما واقعیت امر این است که مقاومت و دره پنجشیر فعلا تنها هستند، یعنی مقاومت چندان جدی در دیگر مناطق افغانستان شکل نگرفته است که بتوان به عنوان حمایتی از احمد مسعود و دره پنجشیر از آنها نام برد. همچنین پنجشیر یک منطقه کوهستانی و محاصره شده است و گذرگاه‌های این شهر در اختیار طالبان است و اگر تا حدود دو ماه دیگر با آغاز فصل سرما تغییر عمده‌ای در فشارها به وجود نیاید و پنجشیری‌ها کمکی دریافت نکنند مقاومت بسیار سخت خواهد شد. مقاومت نیز به این شکل در مناطق دیگر شکل نگرفته است، هرچند اعتراضاتی از سوی زنان و گروه‌های اجتماعی دیگر طی تظاهرات صورت گرفته و خطر این وجوددارد که طالبان از نظر قومی و ایدئولوژیک انحصارطلبی داشته باشند که در آن صورت خطر جنگ داخلی تهدید کننده است. همه اینها درست است و شاید در بلندمدت حتی مقاومتی در خارج از پنجشیر نیز شکل گیرد اما در قضاوت امروز باید به خاطر داشت که طالبان موضع برتر را دارد و احمد مسعود و دوستانش در این شرایط تاثیر و تغییر بزرگی نمی‌توانند ایجاد کنند هرچند که خود را در موضع حق می‌دانند و به دنبال این هستند که قدرتی تعدیل شده بین طالبان و دیگر نیروهای قومی و مذهبی به وجود آید و توزیع قدرتی شکل گیرد که به نفع همه باشد اما تا کنون طالبان چندان تمایلی به توزیع قدرت نشان نداده است.
 علت این عدم حمایت کافی از جبهه مقاومت در پنجشیر را چه می‌دانید؟ آیا فشارهای طالبان اثرگذار بوده است و یا واقعا طالبان دارای پشتوانه مردمی است؟
یک موضوع این است که در واقعیت جامعه افغانستان یک جامعه مذهبی و سنتی است، طالب نیز به عنوان یک گروه مذهبی عمل می‌کند که ایدئولوژی خاص خود را دارد. قبایل پشتون تقریبا از طالبان حمایت کرده‌اند و تعدادی از علمای تاجیک و ازبک که در حکومت هستند نیز با طالبان همراه هستند، آنها نیز طرفدارانی در جامعه خود دارند. اشاره به این امور برای داشتن نگاه واقع‌بینانه نسبت به شرایط است. از سوی دیگر بخشی از جامعه افغانستان و لیبرال‌های غیرپشتون و حتی پشتون در زمان آقای کرزای و اشرف غنی به شدت به دنبال جمع‌آوری ثروت رفتند، درگیر فساد شدند و در نتیجه مردم نیز از آنها ناامید شدند. در آن شرایط امنیت کم شده بود، طالبان علیه نظام آنها می‌جنگیدند و دزدی و غارت نیز وجود داشت. گرچه طالبان بی‌تردید با معیارهای حقوق بشری مطابقت ندارند اما می‌تواند امنیتی نسبی به وجود آورد و مشکل مردم نیز در حال حاضر همین امنیت است. این طالب همچنین با باورها و ذهنیت مردم روستایی همخوانی دارد. البته درست است که بخشی از طبقه متوسط شهری مثل خانم‌های تحصیلکرده و شاغل و لیبرال‌ها در برابر آنها هستند اما باید دید که اکثریت در قبایل پشتون با طالب همراه هستند چون ذهنیت روستایی و عشایری همان چیزی است که طالب می‌گوید و این دو به نوعی بسیار به یکدیگر نزدیک هستند. اما در برخی مناطق دیگر شرایط متفاوت است، برای مثال در مناطق شیعه‌نشین شیعیان به دنبال این هستند که به عنوان مذهب رسمی  شناخته شوند اما در همان جامعه نیز بسیاری باور دارند که نباید به دنبال راه نظامی برای برطرف کردن مشکلاتشان باشند بلکه از در مذاکره و صلح با طالبان باید وارد شوند. طالب نیز ادعا دارد که ما اکثریت جامعه را در همراهی خود داریم و از سوی دیگر مخالفان طالبان نیز مثل امرا... صالح که معاون آقای اشرف غنی بوده است چندان جایگاهی ندارد چرا که جز همان لیبرال‌های شکست خورده هستند اما احمد مسعود به دلیل موقعیت خانوادگی اعتباری دارد و بنابر جوان بودن و تحصیلاتی که دارد می‌تواند نسل جوان را رهبری کند اما با این حال در معادله قدرت باید به دو طرف نگاه کرد که آیا نیروهای مخالف طالبان از طریق نظامی توان وادار کردن طالبان به تغییر مواضع را دارند.


 آیا در این مقابله قدرت، نیروها و عوامل خارجی با عمل در راستای معادله‌ای جهانی که افغانستان بخشی از آن است، باعث از بین رفتن توازن میان مقاومت پنجشیر و طالبان نیستند؟
شکی نیست که در این امر معادلات جهانی، رقابت چین و آمریکا، چین و روسیه و ایران و عربستان مطرح است اما باید توجه داشت که تا چه اندازه هر یک از این رقابت‌ها به سود یکی از این طرفیت تعیین‌کننده است. واقعیت این است که نیروهای مخالف طالبان فعلا تنها در کوه‌ها و مناطق فرعی پنجشیر مقاومت می‌کنند در حالی که مناطق شرقی و مرکز ولایت پنجشیر به دست طالبان است. موضوع حقانیت این دو طرف نیز بحث دیگری است اما واقعیت این است که اگر امرا... صالح و احمد مسعود نتوانند پشتوانه خارجی پیدا کنند آسیب‌پذیر خواهند بود و نخواهند توانست در بلندمدت مقاومت را حفظ کنند. احتمال دارد آنها از افغانستان خارج شوند و به سمت تاجیکستان بروند اما تاجیکستان نیز بدون هماهنگی با روسیه نمی‌تواند کمک موثری انجام دهند و روس‌ها نیز محاسبات خود را دارند. آنها تا مطمئن نشوند که افغانستان امنیت ملی آنها را از طریق چچن‌ها و ازبک‌ها، تاجیک‌ها و داعش به خطر نمی‌اندازد، ریسک نخواهند کرد. نهایت امر رقابت‌های چین و آمریکا است که آمریکایی‌ها می‌خواهند در این منطقه و جغرافیای پشتون از طریق طالبان مانع از طرح کمربند- جاده شوند و از سوی دیگر چین نیز تلاش‌هایی می‌کند و شاید اولین کشوری باشد که با طالبان قرارداد می‌ببندد تا افغانستان را در سیپک بگنجاند. چین طالبان را نیز از طریق حل کردن مسائل اقتصادی و سیاسی آنها نجات خواهد داد. اینها بستگی دارد که طالب به چه طرفی گرایش پیداکند، طالب نیز بازی خود را دارد و از این تضادها میان قدرت‌های بزرگ برای تثبیت خود استفاده می‌کند، آنها در همین حال که با چینی‌ها در ارتباط هستند به آمریکایی‌ها می‌گویند حاضر به کار کردن با آنها هستند و از تضاد چین و روسیه نیز می‌خواهند نفع خود را ببرند و چنان زیرک هستند که یک باره خود را کاملا وابسته به کشور و قدرتی نمی‌کنند. در چنین فضایی باید نسبت به وضعیت افغانستان قضاوت کرد که شرایط پیچیده‌ای است و از سوی دیگر سازمان ملل اعلام کرده است اگر تا دو ماه آینده کمکی صورت نگیرد ممکن است فاجعه بزرگی رخ دهد و تعداد زیادی از مردم از گرسنگی کشته شوند و بنابراین به دنبال راهی برای کمک به مردم افغانستان است. با آمدن زمستان در یک تا دو ماه آینده بسیاری از مناطق روستایی ارتباط خود را به کلی با شهر از دست می‌دهند و اگر از حالا کمک‌رسانی نشود به زودی با فاجعه مواجه خواهیم شد.
 مساله مهم دیگری که حالا در افغانستان مطرح است، حضور گروه‌های تروریستی است اما طالبان تلاش بسیاری دارد تا خــود را در مقابل آنها نشان دهد اما از سوی دیگری شبکه قدرتمند حقانی میان طالبان است که در ارتباط با داعش است. واقعیت امر و نوع ارتباط طالبان با این دست گروه‎ها چگونه است؟
طالبان و القاعده مشکل خاصی ندارند چرا که آنها از زمان ملا عمر و اسامه بن لادن با یکدیگر همکار بوده‌اند و اگر ملا عمر حاضر می‌شد اسامه بن لادن را تحویل دهد اصلا جنگی صورت نمی‌گرفت و آنها همچنان قدرت را در دست داشتند اما آنها بنابر سنت‌های قومی و اسلامی خود نمی‌توانستند با فردی که پناهنده آنها بوده است چنین رفتار کنند. بعدتر آنها برای بدست آوردن دوباره قدرت 20 سال جنگیدند. بنابراین طالب و القاعده بیشتر از طالب و داعش با یکدیگر همراه هستند. داعش در یک مساله با طالبان مشکل دارد و این است که داعش به دنبال خلافت در دنیا است و افغانستان را به عنوان پایگاهی می‌خواهد. اما طالب محلی است و ادعا ندارد که پاکستان، تاجیکستان یا بنگلادش را نیز باید اسلامی کند از این روست که این دو در مسائلی با یکدیگر به اختلاف می‌رسند. در ننگرهار داعش به دنبال این است که هسته مرکزی خلافت را مثل موصل در عراق قرار دهد اما طالب آن را نمی‌پذیرد و بحث بر سر نفوذ در مناطق افغانستان است و طالب همه افغانستان را برای خود می‌داند اما داعش آن را نمی‌پذیرد. اما از نظر ایدئولوژیکی اختلاف جدی میان آنها نیست. طالب نیز خلافتگرا است و معتقد است امیرالمومنین همان خلیفه است و اگر به صحبت‌های اخیر آنها توجه شود درمی‌یابید که آنها مانند داعش معتقد هستند مسلمانان دنیا باید با امیرالمومنین بیعت کنند. از نظر سیاسی و نفوذ در مناطق است که این درگیری‌های اخیر ایجاد شده است اما باید توجه داشت که نیروهای داعش نیز در میان طالبان بوده‌اند و در کنار آنها جنگیده‌اند و در آینده نیز این احتمال وجود دارد که آنها بر اساس اشتراکات در ایدئولوژی به یکدیگر نزدیک شوند و همکاری کنند. شبکه حقانی نیز بخشی از طالبان است و به دنبال این است که امارت اسلامی را صرف نظر از نگاه و نظر دیگران اعلام کنند این شبکه از سوی دیگر زیر مجموعه داعش محسوب می‌شود و نیروهای بسیار نزدیکی با داعش دارد. پیچیدگی‌هایی در این مسائل وجود دارد و نمی‌توان گفت طالبان کاملا هماهنگ یا کاملا در برابر داعش است. در اموری که منافع آنها ایجاب کند و داعش زیاده‌خواهی کند و قصد تصرف بخشی از افغانستان را داشته باشد طالبان وارد جنگ با آنها خواهد شد اما در دیگر مسائل نیروهای داعش و طالبان با یکدیگر کار خواهند کرد.