توقعاتی که از رئیس کل بانک مرکزی داریم


بیست و سوم مرداد ماه، مصاحبه‌ی آفتاب یزد با رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی حاوی سه مسئله‌ی مهم بود؛ توقف رشد نقدینگی، غلبه بر ناترازی بانک‌ها و کنترل تورم از طریق ایجاد مانع بر سر رشد نقدینگی و همترازی بانک ها. در همان مصاحبه عنوان شد که یک رئیس کل مقتدر برای بانک مرکزی می‌تواند حداقل در دو موضع، ورق را به نفع اقتصاد بازگرداند؛ یکی، کنترل بانک‌ها و دیگری پیشگیری از خلق پول. این بار به سراغ شقاقی شهری رفتیم
تا چالش‌های پیش روی رئیس کل جدید بانک مرکزی را بررسی کنیم. در این مصاحبه مشخص شد انتظاراتی که همواره از روسای کل بانک مرکزی داشته‌اند با اختیارات آن‌ها هیچ سنخیت و همخوانی ندارد ضمن آن که رئیس کل بانک مرکزی در حالی در هیئت دولت حضور پیدا می‌کند که حق رای ندارد و تنها می‌تواند اعتراض کند، اعتراضاتی که معمولاً دولت‌ها آن را نشنیده می‌گیرند. شقاقی شهری معتقد است؛ هرچند استقلال بانک مرکزی همواره مد نظر بوده اما تنها کاری که یک رئیس کل موفق می‌تواند انجام دهد کنترل بانک‌ها و جلوگیری از خلق پول است.
آفتاب یزد - رضا بردستانی: در جلسه هیئت وزیران مورخ ۱۴ مهر ۱۴۰۰، علی صالح آبادی به پیشنهاد وزیر امور اقتصادی و دارایی و تصویب هیئت وزیران، از سوی آیت الله سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهوری به عنوان رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران منصوب شد. علی صالح‌آبادی دانش آموخته دکتری مدیریت مالی دانشگاه تهران و دارای مدرک کارشناسی ارشد در همین رشته از دانشگاه امام صادق(ع) است. از جمله سوابق اجرایی و مدیریتی وی می‌توان به مدیرعامل بانک توسعه صادرات ایران، رئیس سازمان بورس اوراق بهادار (از سال ۱۳۸۵ تا سال ۱۳۹۰)، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع)، دبیرکل بورس اوراق بهادار تهران (۱۳۸۵-۱۳۸۴)، مدیر بورس منطقه‌ای کرج (۱۳۸۴-۱۳۸۳)، فعالیت در بخش ارزیابی سهام در شرکت سرمایه‌گذاری غدیر (۱۳۸۲-۱۳۸۰) و مدیر گروه نظام مالی اسلامی مرکز تحقیقات دانشگاه اشاره کرد.
ورود زودهنگام برخی از رسانه‌ها و تحلیلگران اقتصادی و بانکی به حوزه‌ی قضاوت و سنجشِ توانایی و عدمِ توانایی علی صالح آبادی ما را برآن داشت تا بدون ورود به حوزه‌ی شخص، تنها و تنها، چالش‌های پیش روی رئیس کل بانک مرکزی را بررسی کنیم.


در همین راستا آفتاب یزد که پیشتر چالش‌های اقتصادی دولت رئیسی را در گفتگو با «وحید شقاقی شهری» رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی به بوته‌ی نقد و بررسی سپرده بود این بار در گفتگویی دیگر با این استاد اقتصاد دانشگاه و چهره‌ی شناخته شده‌ی این حوزه به بررسی چالش‌ها می‌پردازد با این توضیح که این چالش ها، تنها چالش‌های پیش روی علی صالح آبادی نیست و برخی بعضا قدمتی بیشتر از نیم قرن دارند.
> ساختار بانکی ما معیوب است
وحید شقاقی شهری معتقد است: «ساختار نظام بانکی ما معیوب و نیازمند اصلاح است. اصلاح نظام بانکی جز اصلاحات ساختاری و نیازمند منابع مالی می‌باشد.»
وی ادامه می‌دهد: «چالش‌های نظام بانکی یک شبه به‌وجود نیامده و سابقه طولانی دارد. هر رئیس کل بانک مرکزی هم که آمده در صدد اصلاح آن بوده اما این کار پیچیده و سخت و نیازمند منابع مالی و دانش کافی است و هرچه زمان بگذرد اصلاح آن سخت‌تر می‌شود. هر گاه زیربنا ایراد دارد هر چقدر تعداد طبقات را بیشتر بسازیم کار اصلاح و بازنگری سخت‌تر می‌شود. نظام بانکی ما اکنون ناترازی بالایی دارد و شاخص‌های نظام بانکی هم با حداقل استانداردهای بین‌المللی همخوانی ندارد. کشور هم الان در وضعیت نا مناسب مالی قرار دارد و انتظارات هم از نظام بانکی بالا است لذا این انتظارات زیاد در کنار ناکارآمدی نظام بانکی، رئیس کل بانک مرکزی را با چالش جدی رو به رو می‌کند. اینکه بانک‌ها باید از بخش‌های مولد اقتصاد حمایت کرده و تسهیلات دهند و انتظارات زیادی که از نظام بانکی در شرایط تحریم و شرایط رشد و رونق اقتصادی انتظار می‌رود. در مقابل آن چالش‌های پیچیده‌ای که سیستم بانکی با آن مواجه است و آن ناترازی بالایی که دارد و این ساختار معیوبی که مشکلاتش پیچیده و انباشته شده لذا کار رئیس کل بانک مرکزی را سخت می‌کند برای اینکه بتواند این توازن را بین انتظارات فراوان با چالش‌های فراوان ایجاد کند.»
> تقویت پول ملی؛ چگونه؟!
وی اظهار می‌دارد: «مسئله دوم بحث تقویت پول ملی است. در این حوزه همیشه گفته‌ایم وظیفه بانک مرکزی حفظ و تقویت ارزش پول ملی است. در حالی که بانک مرکزی فقط یک جزء این مسئله و حفظ ارزش پول ملی یک موضوع فرادستگاهی و فرابخشی است. این همیشه ایرادی بوده که به بانک‌های مرکزی ما وارد است. حتی زمانی که آقای همتی هم رئیس کل بانک مرکزی بود و در برخی جلسات شرکت می‌کردم بیان می‌کردم که شما به تنهایی وظیفه حفظ ارزش پول ملی را نداشته و شما ابزار کافی هم ندارید. بانک مرکزی یکی از دستگاه‌هایی است که می‌تواند به این موضوع کمک کند. در ابلاغیه اخیر هم این وظیفه به بانک مرکزی محول شده در صورتی که ابزار آن را ندارد و از طریق کنترل رشد نقدینگی می‌تواند به مقابله با کاهش ارزش پول ملی رود در حالی که بحث تجارت خارجی، بحث بی‌انضباطی‌های مالی موجود و انتظارات تورمی وجود دارد که بر روی حفظ و تقویت پول ملی اثرگذار است که در حوزه اختیارات بانک مرکزی هم نیست. در وزارت اقتصاد، وزارت معدن و تجارت، سازمان مبارزه با قاچاق کالا، سازمان برنامه و بودجه و دیگر نهادها باید دنبال حل این موضوع باشیم. این هم چالشی است که رئیس کل بانک مرکزی با آن رو به رو خواهد شد. طبیعتا ایشان تجربه این موضوع را هم ندارد و وقتی وارد خواهد شد می‌بیند که ایشان تنها یکی از ابزارهایی است که می‌تواند در حفظ و تقویت ارزش پول ملی وارد شود ولی همه ابزار را در اختیار ندارد.
> کنترل تورم فرابخشی است
وحید شقاقی شهری ضمن مهم و فرابخشی دانستن کنترل تورم می‌افزاید: «بحث بعدی بحث تورم است. این موضوع هم فرابخشی است و یک بخش آن به نظام بانکی و سیاست‌های پولی برمی گردد ولی سیاست‌های مالی سیاست‌های ارزی و سیاست‌های اقتصادی دیگر هم روی موضوع تورم اثرگذار است. شرایط کشور ما به گونه‌ای است که اکنون تورم بالایی را دارد تجربه می‌کند و ایشان با این چالش رو به رو خواهد شد که به سمت کنترل تورم می‌رود و می‌بیند که تنها یکی دو ابزار را برای کنترل پولی در اختیار دارد و بقیه ابزارها در اختیار او نیست این محدودیت‌ها و چالش‌ها برای روسای بانک مرکزی در گذشته هم پیش آمده است. اما چون در زمان برخی تحریم وجود نداشت بستر راحت‌تر و فراهم‌تر بود چون آزادی ورود و خروج سرمایه و درآمدهای ارزی کشور کفایت واردات را می‌کرد و انتظارات تورمی مهار شده بود لذا شرایط آرام‌تری را داشتند اما از زمان تحریم شرایط بانک مرکزی پیچیده شد هم آقای همتی و هم آقای صالح آبادی در یک شرایط خاصی رئیس کل بانک مرکزی شدند که پیچیدگی‌های زیادی وجود دارد.»
> صالح آبادی موظف است جلوی دست درازی دولت
به منابع بانکی را بگیرد
شقاقی شهری در ادامه‌ی گفتگوی خود با آفتاب یزد با دست گذاشتن روی عادت بد دولت‌ها در دست درازی به منابع بانکی بیان می‌کند: «آقای همتی در مدت محدودی که بود بسیار عالی عمل کرد و نقش بسیار سازنده‌ای داشت. باید منتظر بمانیم که آیا رئیس کل بانک مرکزی در دولت سیزدهم با این چالش‌هایی که وجود دارد چگونه برخورد خواهد کرد. یعنی ایشان باید به اصلاحات ساختاری
دست بزند، نظارت‌های بانک مرکزی را بر شبکه بانکی باید تقویت کند، در شرایطی که تنگنای منابع مالی دارد و کسری‌های بودجه فراوانی در کشور حاکم است باید در مقابل دست درازی دولت به منابع بانک‌ها و بانک مرکزی ایستادگی کند که کار سختی است. باید تلاش کند صادر‌کنندگان ارز حاصل از صادراتشان را به موقع به اقتصاد ایران برگردانند باید تلاش کند با سیاست‌گذاری‌های پولی جلوی رشد بی‌رویه نقدینگی را بگیرد. این‌ها کارهای سختی است که در پیش دارد و مشکلات هم چون انباشته شده موجب پیچیده شدن کار می‌شود و این پیگیری امور را سخت‌تر می‌کند. باید منتظر بود و دید که آیا ایشان توانایی ممانعت از پیچیده شدن کارها را دارد یا خیر.»
> برجام مهم است
رئیس دانشگاه اقتصاد دانشگاه خوارزمی با اشاره به این مسئله که: «البته برخی از مسائل هم اصلا ربطی به سیاست‌های اقتصادی داخلی ندارد و سیاست‌های بین‌المللی روی آن تاثیر دارد» با نگاهی به «آینده پیش رو» در واکنش به «شوخی» تلقی شدن «استقلال» بانک مرکزی اظهار می‌دارد: «ابتدا مفهوم استقلال را باید توضیح دهم؛ استقلال بانک مرکزی یعنی بانک بتواند سیاست‌گذاری پولی کند به شرط آنکه سیاست‌های مالی و دیگر سیاست‌های اقتصادی به این مجموعه تحمیل نشود. بانک مرکزی مسئولیت دارد سیاست‌های پولی را با دیگر سیاست‌ها هماهنگ کند اما این سیاست‌ها بر بانک مرکزی تحمیل نشود. اگر هر بانک مرکزی در دنیا قدرت مقاومت بیشتری در برابر تحمیل سیاست‌های اقتصادی از سوی دولت‌ها را داشته باشد آن بانک مرکزی را می‌توانیم بگوییم استقلال بیشتری دارد. البته روسای کل بانک مرکزی بسته به شخصیت و توان کشور مقاومت‌هایی هرچند اندک را انجام دادند. مثلا آقای همتی در مقابل برخی از خواسته‌های دولت مقاومت کرد با این که ممکن بود در درون دولت هم مخالفینی داشته باشد اما تلاش می‌کرد مقاومت کند. جاهایی هم موفق شد اما قانون و ساختار بانک مرکزی این اجازه را نمی‌دهد که روسای کل بانک مرکزی بتوانند آزادانه و با اقبال کافی نسبت به این موضوع تصمیم‌گیری کنند چون تحت الشعاع دولت‌ها هستند. خود رئیس بانک مرکزی هم تفاوت‌هایی دارد. آقای همتی را با آقای سیف یا آقای سیف را با آقای بهمنی و آقای بهمنی را با آقای مظاهری نمی‌توانیم یکسان مقایسه کنیم. هر کدام سهمی داشتند و یکی موفق‌تر از دیگری بود اما نمی‌توانیم بگوییم این سهم، سهم کاملی بوده و هر یک تاثیری داشتند. در مجموع ساختار بانک مرکزی این ایراد را دارد و کار را سخت‌تر می‌کند.
> انتظاراتی داریم که معادل آن اختیارات نمی‌دهیم
این کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه می‌گوید: «در مجموع سه ماموریتی هم که به ایشان محول شده یعنی در کنترل تورم، حفظ و تقویت ارزش پول ملی و هدایت تسهیلات به بخش مولد اقتصاد شاید در دو تای اول بانک مرکزی یکی از ارکان است و اینکه ما این دو ماموریت را به بانک مرکزی دادیم طبیعتا این اتفاق خواهد افتاد که رئیس کل بانک مرکزی اختیارات کاملی ندارد در کنارش این است که این دو موضوع، موضوعات فرابخشی است فلذا وقتی آقای صالح آبادی وارد می‌شود می‌بیند فقط یک سهم را از این منطقه دارد و ارکان دیگر نقش بسیار حائز اهمیتی در بحث کنترل تورم و حفظ و تقویت ارزش پول ملی دارند. بنابراین انتظار بیش از حدی را از رئیس کل بانک مرکزی داریم که واقعا امکان‌پذیر نیست. در بحث نظارت‌های بانک مرکزی معتقدم که ایشان می‌تواند ساختارها را به نحوی اصلاح کند که تا حدودی نظارت را در سیستم بانکی تقویت کند و تلاش کند الزامات نظام بانکی و استانداردهای نظام بانکی بیشتر رعایت شود ولی در دو ماموریت اول ایشان یک سهم دارد و ارکان دیگر هر کدام سهم‌هایی را دارند. طبیعتا روسای کل بانک مرکزی همه با همین شعارها و آرمان‌ها آمدند اما چون اختیارات کافی نداشتند و انتظارات از آن‌ها هم انتظارات فرابخشی بوده نتوانستند آن‌ها را برآورده کنند. یعنی وقتی آقای همتی آمد می‌خواست ارزش پول ملی را حفظ کند در حالی که فقط ابزار در دست ایشان، ابزارهای محدودی بود و بحث ارزش پول ملی منبعث از دیگر عوامل است که در اختیار ایشان نبود و موجب شد در جاهایی با دیگر دستگاه‌ها با چالش مواجه شود. در حوزه تورم هم همین بود. لذا باید تلاش کنیم انتظارات خودمان را از رئیس کل بانک مرکزی در حد اختیارات محوله به ایشان تنزل دهیم. می‌توانیم بگوییم ایشان باید تلاش کند که سیاست‌های پولی هماهنگ با سیاست‌های دیگر اقتصادی کشور تعریف شود تلاش کند که استانداردهای نظام بانکی رعایت شود. تلاش کند که رشد پایه پولی و نقدینگی متناسب با رشد اقتصادی و دیگر عوامل اقتصادی کشور پیش رود. اما انتظارات فراتر از این موارد داشتن باعث می‌شود تا در حق روسای کل بانک مرکزی اجحاف شود. حتی اگر بانک مرکزی کاملا هم استقلال داشته باشد کنترل تورم و بحث تقویت ارزش پول ملی بحث فرابخشی است و نباید صرفا از بانک مرکزی این انتظار را داشت.»
> کنترل تورم نباید معیار موفقیت وعدم موفقیت
بانک مرکزی باشد
وی ادامه می‌دهد: «در اذهان عمومی و اقتصاددانان هم متاسفانه این بحث شکل گرفته که هرگاه بانک مرکزی که توانست تورم را کنترل کند و ارزش پول ملی را حفظ کند در عملکردش موفق بوده است. در حالی که واقعا این طور نیست و بانک مرکزی یکی از آن دستگاه هاست. سیاست‌های بین‌المللی و تحریمی روی انتظارات تورمی تاثیر می‌گذارد. مگر سیاست‌های مالی را بانک مرکزی تعیین می‌کند؟ رئیس کل بانک مرکزی در نهایت می‌تواند به دولت پیشنهاد دهد. روسای بانک مرکزی در دولت رای هم ندارند. لذا ایشان می‌تواند همانند آقای همتی مخالفت کند اما رای نمی‌آورد. در جلساتی که با آقای همتی بودم می‌گفتم آقای دکتر شما این انتظار را در جامعه ایجاد نکنید که مسئولیت تورم و حفظ ارزش پول ملی با شما است. شما یکی از آن دستگاه‌ها هستید که ماموریت و اختیار دارید و در حد خودتان می‌توانید پاسخگو باشید. از این نظر باید تلاش کنیم که این انتظارات را واقع بینانه کنیم در غیر این صورت هر رئیس کل بانک مرکزی که با اهداف و شعارهایی می‌آید چون اختیار و ابزار ندارد، نمی‌تواند و عملکردش نقد می‌شود. حتی در وزارت اقتصاد هم همین معضلات را داشتیم. آقای طیب نیا وقتی وزیر شد گفتند ایشان مسئول کنترل تورم است در حالی که وزارت اقتصاد هم یک سهم دارد. همه وزارت خانه‌ها سهم‌های مختلف دارند. باید این سهم‌ها را احصاء کنیم و بپذیریم تورم و حفظ ارزش پول ملی مباحثی است که باید انتظارمان از خود دولت باشد یا فراتر از دولت. یعنی سه قوه هم ممکن است سهم داشته باشند. لذا در ابلاغیه اخیر ایشان دیدم دوباره این موارد تکرار شده اما اینها هیچ کدام به غیر از بحث نظارت بر نظام بانکی اصلا در اختیار کامل بانک مرکزی نیست.»
وی با اشاره به این موضوع که: «آقای همتی اقدامات خوبی را شروع کرده بود مانند ادغام بانک‌های نظامی در بانک‌های سپه» ادامه می‌دهد: «همتی تلاش کرد در ناترازی سیستم‌های بانکی نظارتش را تقویت کند و ابداعی هم که ایشان داشت این بود که بر رشد ترازنامه‌های بانک‌ها محدودیت و سقفی را در طول سال گذاشت. اما بعد ایشان این رعایت نشد و به نظر من آقای صالح آبادی یکی از کارهایش باید شفاف‌سازی ترازنامه‌های بانک‌ها و واقعی‌سازی آن‌ها و نظارت بر کاهش سیستم ناترازی بانکی باشد. چون یکی از چالش‌های کلیدی نظام بانکی است و این ناترازی یکی از ریشه‌های تورم است که موجبات خلق نقدیگی را ایجاد می‌کند. از کانال نظام بانکی می‌تواند اقداماتی را انجام دهد.
از دولت بپرسید چرا متمم بودجه به مجلس نداد؟!
شقاقی شهری معتقد است: «انتظار این بود وقتی دولت سیزدهم مستقر شد ممتم بودجه سال ۱۴۰۰ را، دولت به مجلس خواهد داد که این اتفاق نیفتاد. لذا مجبور خواهند شد با اوراق و با انتشار بیش از حد اوراق کسری بودجه را کنترل کنند که برای سال‌های بعد خود این می‌تواند پاشنه آشیلی برای دولت باشد.
مسئله بعدی این است که آقای رئیس کل بانک مرکزی باید بداند وقتی دولت تنگنای منابع مالی دارد به انحای مختلف تلاش خواهد کرد به منابع بانک‌ها دست درازی کند. یکی از وظایف مهم رئیس کل بانک مرکزی باید این باشد که اجازه دست درازی دولت را به منابع بانک‌ها به عنوان تسهیلات تکلیفی ندهد. یکی از ریشه‌های رشد نقدینگی در دولت‌های گذشته بحث تسهیلات تکلیفی بوده است. مثلا دولت سیزدهم می‌خواهد بحث جهش مسکن را شروع کند و یکی از نگرانی‌ها این است که دست درازی به منابع بانک‌ها کند و در این شرایطی که بانک‌ها ناترازی بالایی دارند خود این می‌تواند یکی از چالش‌های رشد نقدینگی و تشدید ناترازی نظام بانکی را در پی داشته باشد. یکی از مسئولیت‌های بانک مرکزی این است که باید جلوی دست درازی دولت را به منابع بانک‌ها بگیرد.»
> اگر جای صالح آبادی بودم
این استاد دانشگاه در پایان می‌گوید: «اگر جای آقای صالح آبادی بودم در اولین مصاحبه خودم با مردم و مسئولان این مسئله را می‌گفتم که من یک سهمی در کنترل تورم و حفظ ارزش پول ملی دارم و تلاش می‌کنم سهم خودم را ایفا کنم از من انتظار فراتر از این نداشته باشید. دوم بیان می‌کردم که اجازه دست درازی دولت را به منابع بانک‌ها نخواهم داد. سومین کار از دولت اختیار کافی می‌گرفتم که بر ناترازی نظام بانک‌ها بتوانم نظارت مقتدرانه‌ای داشته باشم و حتی دولت را مجاب می‌کردم که اجازه دهد این ناترازی را ما با منابع دولتی کنترل کنیم چون هر چقدر این ناترازی را نتوانیم پوشش دهیم خودش می‌تواند پاشنه آشیلی برای تورم در سال‌های آینده باشد. بانک مرکزی واقعا می‌تواند بر استانداردهای بانک‌ها نظارت مقتدرانه‌ای داشته باشد.»