سنگ يادبود شکسته مصدق در ابن بابویه را دریابید

مصدق، نامی عجیب در تاریخ این سرزمین است.مردی که سال هاي سال همچون خاری در گلوی سلطنت پهلوی ماند و تا‌كنون پس از گذشت 64 سال از کودتای ننگین 28 مرداد ، زخمی است خون چکان،که خونش از میان سطور تاریخ، راهش را پیدا می‌کند ودردی است که گویا درمان آن راحت نخواهد بود.روزهای اخیروباانتشاراسنادتازه از طرف وزارت خارجه آمریکا که دررابطه با کودتای 28 مرداد بود،باردیگر نام مصدق در اذهان مردمان این سرزمین زنده شد.هرچند که تقریبا هرسال در دو مناسبت 28 مرداد و 29 اسفند نام وی بار دیگر بر تارک تاریخ این سرزمین می‌درخشد. در چنين روزی وی موفق شد،صنعت نفت به یغما رفته این سرزمین را ملی کند و در تاریخی دیگر در سرزمینش سرافرازانه ایستاد و نشان داد که می توان معنای تازه ای به سیاست‌ورزی داد.هرچند کودتای 28 مرداد دولت قانونی و دموکرات مصدق را ازقدرت ساقط کرد اما هیچ فشاروآزارومحدودیتی نتوانست نامش را ازبلندای تاریخ این سرزمین پایین بکشد.برای سال‌های متوالی محمدرضاپهلوی حتی ازشنیدن نام وی اجتناب می کرد.دومین پادشاه پهلوی،وزیرامور خارجه کشوررااعدام کرد، دموکراسی خواهان را به بند وزندان کشید ومصدق را برای سه سال حبس کرد. سپس وی را تحت الحفظ به تبعید وحصرفرستاد.این‌بار اما نه 28 مرداد است و نه 29 اسفند که به رسم همیشگی پرونده ای و گزارشی برای مصدق تهیه شود، این بار اسناد منتشر شده منجر به سخن گفتن دوباره از وی و مطالبه‌هاي تازه در بدنه اجتماعی شده است. موضوع اسناد منتشر شده تازه باعث شد تا نام مصدق این بار با مطالبه‌هاي جدی مطرح شود که یکی از آن‌ها درخواست از شورای شهربرای نام گذاري خیابانی به نام وی است. اما در این میان اي کاش دو مطالبه مهم دیگر از نظر دور نماند! نخست اینکه پیکر مصدق هنوز دفن نشده است! پیکر وی به امانت در سالن خانه اش در احمدآباد گذاشته شد تا آن زمان فرا رسد كه به وصیت تاریخی وی عمل شود. وصیتی که هنوز از میان برگ‌های تاریخ و با صدای رسای مصدق به گوش می رسد که به پسرش می‌گفت :«من راکنار شهدای سی تیر دفن کن، جای من اینجا کنار این بچه‌های من است». مصدق هنوز به خاک سپرده نشده است و پیکرش به امانت در احمدآباد باقی مانده است و ای کاش! حالا به جای فریادهایی که از سر احساس وعلاقه می خواهند خیابانی در این شهر به نام وی شود، بخواهند که پیکراو به آرامگاه ابدی وی منتقل شود.اما مطالبه دوم شاید رسیدگی به وضعیت سنگ یادبود دکتر محمد مصدق باشد. سنگی که در 30 تیر سال 58 در گورستان ابن بابویه ، نصب شد و کمی بعد برزمین افتاد و شکست.گورستان ابن بابویه در تاریخ ملی شدن نفت از اهمیت زیادی برخوردار است، آنجا مزار شهدای عزیز 30 تیر 1331 است. به قول مصدق همان بچه‌هایش که با خون خود از دولت وی حفاظت کردند ودرمقابل شاه ایستادند تا مصدق همچنان نخست‌وزیر بماند. ابن‌بابویه،محل دفن دکترحسین فاطمی است که باز به روایت مصدق اگر ملی‌شدن نفت اتفاق مهمی بود بخشی از آن مرهون تلاش های این وزیرخارجه شجاع است. ابن بابویه برای مصدق آن‌قدر اهمیت داشت که می‌خواست آن‌جا دفن شود و مامن آخروخانه نهایی اش باشد. خانه‌ای برای آرامشش . اما افسوس! حتي با مرگش نيز بدان آرامش نرسيد.کارمصدق هنوز با تاریخ تمام نشده است.اوهربار، با هرکودتا درهرگوشه‌‌‌اي از جهان بیدار می‌شود، برمی‌خیزد و در حالي‌كه عصاي خود را بر زمين مي‌كوبد، پیش می‌آید و در چشم کودتا گران زل می‌زندو می‌گوید مرا نظاره کنید! ملتم را نظاره کنید وآنچه بر این سرزمین رفت تکرارنکنید!مصدق دردادگاه پس ازکودتا به کودتاگرانش گفته بود به راحتی از دست من خلاص نخواهيد شد واين در حالي است كه به نظر می‌رسد تاریخ و بسیاری از سیاست‌مدارانش به راحتی از دست آنچه او تذكرداده بود رهايي نيافتند. مطالبه‌های مربوط به او نه تنها کم نمی‌شود بلكه فزونی می‌يابد وحال نوبت سیاست‌مداران وسیاست‌ورزان ایرانی است که کنار جامعه مدنی مطالبه‌گر بایستند و به دو خواسته مهم توجه کنند: رساندن پيكر مصدق به جایگاه حقيقي‌اش و همچنین بازسازی و ترمیم سنگ بنای یادبود وي در ابن بابویه.