تامل در حادثه‌ها که جرقه بحرانند

جعفرگلابی روزنامه‌نگار  گویی برای انسان که نهادی ناآرام دارد به‌دست آوردن  قرار و ثبات، دائمی  نیست  و در هر شرایطی  بروز حادثه و اتفاق و خسارات گوناگون اجتناب‌ناپذیر است. اما از سویی می‌توان از تعداد و عمق حادثه‌ها کاست و از سوی دیگر تاثیرات منفی آنها را به حداقل رساند و مهمتر از همه زمینه بحران‌سازی حادثه‌ها را از بین برد.به‌جز بخش کوچکی  از افراد همه دنبال آرامش و رفاهند و همه تلاش خود را برای رسیدن به یک زندگی با حداقل دغدغه‌ها به‌ کار می‌گیرند. در جامعه‌ای که پایه‌های مستحکم دارد و تعادل در صور مختلف آن مرتبا ایجاد و بر عمق آن افزوده می‌شود، مردم هم اغلب آرامند و به کار و ابتکار و نوآوری و تولید رو می‌آورند و آسایش و شادی و همگرایی گسترده می‌شود. وقتی ریشه بحران‌ها خشکیده شوند، حادثه‌ها عوارض منفی پردامنه‌ای ندارند و مردم  توان  هضم آنها را دارند و بالاخره با مسائل مختلف کنار می‌آیند. مشکل آنجاست که وقتی زمینه‌های نابسامانی و بی‌قراری گسترده باشند، کوچک‌ترین حادثه‌ها امکان ایجاد بزرگ‌ترین بحران‌ها را دارند. بدترین و پرهزینه‌ترین نوع مواجهه با ناهنجاری‌ها و رویدادهای منفی علاج بعد از واقعه و تمرکز صرف بر کنترل و مدیریت بحران‌هاست.کشوری که بهداشت نداشته باشد و از بروز و شیوع بیماری‌ها جلوگیری نکند، حتی در صورت دارا بودن قدرتمندترین کادر درمانی و امکانات پزشکی کم می‌آورد و با جامعه‌ای ضعیف و بیمار روبه‌رو خواهد شد. این روزها و بهتر بگوییم در سال‌های اخیر انبوه حوادث در جامعه ما رخ داده است و همچنان با صور جدید آن روبه‌رو می‌شویم. شاید کسی تصورکند خودسوزی یک فرزند شهید یا یک کارگر پالایشگاه یا یک دختر ورزش‌دوست یا حمله یک فرد نظامی به استاندار جدید یک استان یا انواع تجمع‌های صنفی، از حوادث معمول است و در هر کشوری ممکن است اتفاق بیفتد و چندان نگران‌کننده نیست ولی اگر به تعداد حوادث و آمار ‌ناهنجاری‌ها، اعتیادها ،طلاق‌ها، نزاع‌ها، اختلاس‌ها و مهاجرت‌ها نگاهی بیفکنیم و زمینه‌های بروز آنها را مورد توجه قرار دهیم باید شدت نگرانی خود را به اوج برسانیم. در جامعه‌ای که تورم افسارگسیخته است و زندگی توده‌های مردم را در چنگال خود می‌فشرد، هر حادثه‌ای هر چند کوچک ممکن است مانند جرقه‌ای عمل کرده و آتش به‌پا کند و از آتش‌نشانان کاری ساخته نباشد. شاید عده‌ای متوجه موضوع هستند ولی راه‌حل را در گسترش نیروها و امکانات آتش‌نشانی می‌بینند! نوع نگاه خطرناکی که از التهاب جامعه نمی‌هراسد و به خشکاندن ریشه بحران‌ها و بلاموضوع ساختن نارضایتی‌ها نمی‌اندیشد! هرچند تورم سابقه طولانی دارد ولیطی سال‌های اخیر به‌جز وقفه‌های مقطعی همواره روبه فزونی بوده است و حالا از حد گذشته است. درحالی که تورم تنها یک زمینه نگرانی‌ساز و پرمخاطره است و ما با معضلات دیگر هم روبه‌رو هستیم ولی شدت و استمرار آن به تنهایی می‌تواند کمرکشوری را خم کند و عوارض سهمگینی به بار آورد. به نظر می‌رسد در اغلب مشکلات ریشه‌ای کشور ما شاهد جزئی‌نگری و ساده‌نمایی هستیم و گویا اراده‌ای برای حل اساسی آنها وجود ندارد!   تا از فقر مطلق و گسترده سخن به میان می‌آید امدادگران جلوی دوربین‌ها به صف می‌شوند که به خانه‌های محرومان مراجعه و بسته‌ای از مایحتاج روزانه را تحویل آنها دهند! چون از عدم سرمایه‌گذاری‌ها می‌نالیم فلان مسئول راهی می‌شود تا کارخانه خاک‌خورده‌ای را دوباره باز کند، وقتی روستاهای خوزستان بی‌آب می‌شوند دریچه سدها را باز می‌کنند و از ذخایر استراتژیک آب، سهمی به آنها می‌دهند تا موقتا غائله را بخوابانند و کسی پاسخگو نیست که اگر باران نیامد با سدهای خالی چه جوابی به مردم می‌دهند؟ آیا واقعا پاسخ به این مشکلات عظیم به همین سادگی‌ها میسر است؟ آیا کشورهای دیگر این راه‌های ساده و دم‌دستی را بلد نیستندکه برای جذب سرمایه و ایجاد اشتغال و رونق تولید به آب‌وآتش می‌زنند و درحالی که در محاصره تحریم‌های اقتصادی نیستند همه سیاست‌های خود را با محوریت توسعه اقتصادی تنظیم می‌کنند؟ البته می‌شود با تبلیغات گسترده روندها را مثبت و مردم را راضی نشان داد ولی اقتصاددانان بهتر از هرکس دیگری می‌دانند که پایه‌های اقتصادی کشور تا چه حد در معرض تهدید هستند و لذا فریاد آنها از همه بیشتر بلند است که تا دیر نشده چاره‌اندیشی کنید و گام‌های بلند و شجاعانه و حتی تلخ را برای رسیدگی به امور مردم بردارید. حادثه‌ها جرقه‌اند و گویی هر روز بر تعدادشان افزوده می‌شود و تامل طلب می‌کنند. حادثه‌ها چون جرقه‌های خطر‌ساز چشم‌هایمان را خیره و واقع‌گرایان را نگران و ترسان کرده‌اند. اگر رفاه‌، کرامت و حقوق مردم اصل باشد، روندها به سرعت قابل اصلاح و تهدیدهای واقعی قابل رفعند.