مشكلات اصلي ازدواج

متاسفانه در جامعه و كشور ما به دليل معرفي نشدن صحيح ازدواج و مساله تشكيل خانواده، جوانان ما به سمت سقوط فرهنگي و اجتماعي پيش مي‌روند و اين روند اگر همچنان ادامه داشته باشد، عاقبت ناخوشايندي را پيش‌رو خواهيم داشت، لذا در جامعه شاهد آن هستيم كه عرصه براي ازدواج بسيار تنگ شده است و نيز شاهد كاهش ازدواج يا فقدان ازدواج جوانان هستيم . اگر بخواهيم علت را بررسي كنيم درخواهيم يافت كه روياپردازي و فقر اقتصادي در ميان جوانان ريشه دوانده و مانع ازدواج آنان شده است؛ حال اين رويا‌پردازي از كجا سرچشمه مي‌گيرد؟ بله از توهم و خيالات كاذب كه متاسفانه در دختران و زنان ما بيشتر است، چراكه متاسفانه در اين دوره زمانه دختران و زنان امروزي در جامعه ايران به دنبال پيروي از افكار نافرجام و بيهوده «فمينيستي» و گرايشات شديد فمينيسم كه‌ به جرات مي‌توان گفت: منجر به تمايلات مردستيزانه مي‌شود و بسيار هم خطرناك است، نمي‌توانند به خوبي درباره ازدواج فكر كرده و تصميم بگيرند، چراكه به دنبال رويا‌پردازي و‌ تصورات غيرواقعي هستند كه بر خلاف زندگي و واقعيت زندگي است، در واقع دختران امروزي به قول معروف به دنبال شاهزاده‌اي با اسب سفيد رويايي هستند تا آنها را با خود به قصر و سرزمين رويا‌ها ببرد، در صورتي كه اين فقط «خيال باطل» است و بايد به دنبال زندگي و واقعيت باشند، نه اينكه واقعيت زندگي را به دنبال خيالات كاذب بكشانند، چراكه زندگي يك‌ واقعيت است و «رويا » نيست و البته آقايان هم بايد واقع‌بين باشند و چه دختر و پسر هر دو در جهت سازندگي زندگي باشند و ديگر اينكه مساله مشكلات اقتصادي آقا پسر‌ها در جامعه امروز است كه اين اقتصاد بيمار براي ازدواج آنها مانع‌تراشي مي‌كند و اين مساله را بايد دولت و آقايان مسوولان حل و فصل كنند و به دنبال چاره و راه‌حل باشند، چراكه اقتصاد از اركان اصلي زندگي است كه اگر انسان دچار فقر اقتصادي شود، نمي‌تواند به ادامه زندگي بپردازد و جوانان ما در ازدواج و تشكيل خانواده با مشكل مواجه خواهند شد، لذا بايد حمايت‌هاي اساسي از طرف دولت و مديران فرهنگي و اجتماعي و نيز اقتصادي صورت پذيرد تا زمينه براي ازدواج جوانان فراهم شود. ازدواج امري واجب است كه هر دختر و پسري قاعدتا بعد از سن ۱۷ يا ۱۸ سالگي بايد به فكر تشكيل خانواده باشند و‌ كوتاهي نكنند...
 چراكه اگر سن ازدواج در جوانان افزايش پيدا كند توقعات بالا رفته و به تدريج تمايل به تشكيل زندگي در جوانان كاهش يافته و ديگر سخت مي‌توانند به موضوع ازدواج فكر كنند و در حقيقت بايد گفت كه در دختر خانم‌ها عواملي چون ادامه تحصيل و اشتغال به كار باعث مي‌شود كه سن ازدواج‌شان بالا رفته و كمتر رغبت به ازدواج داشته باشند و نوعي بي‌ميلي نسبت به ازدواج از خود نشان مي‌دهند كه اين هم مشكل بزرگي است كه بايد كارشناسانه بررسي شود؛ البته نويسنده (بنده) مخالف تحصيل خانم‌ها نيستم، اما نبايد اين ادامه تحصيل طوري باشد كه به ازدواج جوانان اين مرز و بوم ضربه وارد كند. بر اين اساس تحصيل بايد همراه با ازدواج و تشكيل زندگي مشترك صورت پذيرد تا وقفه‌اي در امر ازدواج ايجاد نشود. عواقب ازدواج نكردن جوانان در جامعه، گسترش فساد اخلاقي و ناهنجاري‌هاي رفتاري و عصيان و تباهي و سقوط ارزش‌هاي اجتماعي و انساني در جامعه است كه تنها دليلش مجرد بودن جوانان و فقدان ازدواج در جامعه است. در حقيقت فرار جوانان از ازدواج، چالش بسيار بزرگي است كه نياز به تحقيق و ‌همكاري همه گرو‌ه‌هاي اجتماعي و فرهنگي دارد تا دلسوزانه بررسي شود. لذا عواملي چون مهريه، جهيزيه، خانه و كار و شغل مناسب، اينها موضوعاتي است كه شرايط را براي ازدواج بسيار سخت كرده كه مساله مهريه و‌ جهيزيه را خانواده‌ها و بزرگ‌تر‌ها بايد همكاري كرده و‌ حل و فصل كنند (و البته اگر قانوني به اجرا در مي‌آمد كه مهريه حذف مي‌شد اكثر مشكلات قبل و بعد از ازدواج حل مي‌شد و‌ ما شاهد افزايش طلاق در جامعه نبوديم) و مشكل كار و شغل و امنيت اقتصادي جوانان را هم مديران دولتي و حكومتي بايد حل كنند و اما خود والدين هم تا حد زيادي مقصر هستند، چراكه وقتي دختر و پسرشان عاقل و بالغ شده‌اند و به بلوغ جسمي و فكري رسيده‌اند بايد شرايط را براي ازدواج آنان فراهم كرده و مانع‌تراشي نكنند و معيار طبيعي و شروع سن ازدواج فرزندان‌شان را از ۱۷ يا ۱۸ سالگي بدانند تا جامعه به سمت پير شدن پيش نرود «چراكه سن ازدواج سن ۴۰ يا ۵۰ سالگي نيست»!!! و شاهد انقراض نسل در جامعه ايراني نباشيم. بياييم شرايط را براي ازدواج و زندگي بهتر و زيباتر آسان بگيريم .