روزنامه آفتاب یزد
1400/09/13
فراتر از فاجعه پیش روی افغانستان۲۰۲۲
آفتاب یزد - رضا بردستانی: «فارین افرز» در یادداشتی با طرح این سوال که: «چرا ایالات متحده و متحدانش باید اکنون برای جلوگیری از یک فاجعه انسانی اقدام کنند؟»، اگرچه تلاش میکند با بزرگنمایی فاجعهی قریب الوقوع انسانی در افغانستان، لزومِ به رسمیت شناختنِ محدود و مشروط «طالبان» را به یک اولویت و ضرورت تبدیل کند اما و در کنار این مسئله، به خوبی نشان داد آمریکاییها و متحدانِ این کشور، برای جبران شکستی که در صحنهی افغانستان متحمل شده اند، مردم افغانستان را به گروگان گرفته تا از طریق این مسیر، جهان را به پذیرش «طالبان» متقاعد سازند. در کنار این دو مسئله، «داعش» و «القاعده» خواهند توانست به بازسازی خود اقدام کنند مسئلهای که به نظر میرسد به عنوان «Pla- B» برای کنترل احتمالی طالبانِ یقیناً سرکش (!) در نظر گرفته شود.در کنار مقالهی منتشر شده در «فارین افرز»، مقالهای دیگر در «فارین پالیسی» نیز در همین مسیر به ایفای نقش پرداخته با این تیتر: «زمان تعامل با طالبان فرا رسیده است. زندگی افغانها به آن بستگی دارد.» با این تفاوت که، برخلاف مقالهی «فارین افرز» دچار پیچیدگیهای مرسوم نشده و خیلی شفاف از مطالبهای سخن گفته که اینک به یکی از بن بستهای کاخ سفید در حوزهی خاورمیانه بدل شده است و آن «به رسمیت شناخته شدن طالبان» به نحوی که ایالات متحدهی آمریکا میخواهد.
> فروپاشی اقتصادی؛ قبل یا بعدِ تسلط طالبان؟!
این فرض که حتی اگر طالبان بر افغانستان مسلط نمیشد نیز فروپاشیِ اقتصادی افغانستان رقم میخورد، چندان نیاز به استدلال و طرح فرضیاتِ پیچیدهی سیاسی - اجتماعی و اقتصادی ندارد زیرا؛ فروپاشی اقتصادی افغانستان اگر قطعی نشده بود، آمریکاییها برای سپردنِ امور افغانستان تا این حد عجله به خرج نمیدادند و چون فهمیده بودند این اقتصاد به زودی فرو خواهد ریخت، زمینِ بازی را به نفع طالبان تغییر دادند تا در بلبشوی حضور طالبان، هیچ کسی به دنبال چراییِ فروپاشی اقتصادیِ افغانستان نگردد مسئلهای که احساس میشود اگر «به رسمیت شناختن طالبان» و همچنین «آزادسازیِ منابع مالی افغانستان» دچار وقفهای طولانیتر بشود، باعث خواهد شد تا رگههایی از دخالت آمریکاییها در بسترهای اقتصادی و اجتماعیِ جامعه افغانستان برای جهانیان روشن شود مسئلهای که همین حالا نیز در برخی محافل روی آن بحث شده و نیز خواهد شد.
فارین افرز از قولِ یک مقام سازمان ملل متحد مینویسد: «افغانستان ممکن است با سریعترین فروپاشی اقتصادی در تاریخ معاصر مواجه شود.» و اما این فروپاشی چگونه ممکن شده است؟ از زمان تسلط طالبان بر افغانستان، درآمدهای دولت تقریباً به صفر رسیده و اقتصاد مبتنی بر پول نقد با نرخهای سرگیجهآور کوچک شده است. در همین رابطه برنامه جهانی غذا تخمین میزند که ۲۳ میلیون افغان - بیش از نیمی از جمعیت این کشور - ممکن است تا پایان سال جاری میلادی غذای کافی نداشته باشند. کارگران بخش دولتی ماهها است حقوق دریافت نکردهاند و سه میلیون کودک زیر پنج سال با سوءتغذیه حاد مواجه هستند که عددی تقریبا غیرقابل درک است. پس میتوان نتیجه گرفت: «با شروع زمستان، افغانستان در آستانه یک فاجعه انسانی قرار خواهد داشت.»
فارین افرز معتقد است: بین مشروعیت بخشی و مواردی از قبیلِ؛ تضمینی برای حقوق زنان، دختران و اقلیتها ارائه کند و قطع رابطه با تروریسم بین الملل، رابطهای مستقیم وجود دارد گویی طالبان در نظر دارد تا برای فشار به آمریکا و جامعهی جهانی، بسیاری از توافقات دوحه را معلق نگاه دارد تا اگر طرف آمریکایی از انجام آن قسمت از تعهداتی که پذیرفته بوده است شانه خالی کرد، اهرمهای تهدیدآمیز به صورت اتوماتیک فعال شود.
در قسمتی از مقالهی «فارین افرز» میخوانیم: «خزانه داری ایالات متحده، کمک کنندگان بین المللی و سازمانها میلیاردها دلار از داراییهای افغانستان را مسدود کردهاند و به دنبال انتقال کمکهای بشردوستانه از طریق آژانسهای امدادی سازمان ملل و سازمانهای غیردولتی (NGO) هستند که هنوز به سختی در داخل کشور فعالیت میکنند. در همین حال، با وجود بحران فزاینده، طالبان نشانه کمی از تغییر رفتار، از خود نشان داده اند. در مواجهه با این بنبست، دولتهای غربی و سازمانهای بینالمللی مجبور هستند در نحوه ارائه کمکهای موثرتر تجدیدنظر کنند. انجام این کار مستلزم گسترش تعریف فعالیتهای اساسی بشردوستانه است که تحت رژیم تحریمها مجاز هستند و پرداختن به مسئله همهگیری کمکهای نقدی برای عملیات اضطراری. اکنون زمان تصمیم گیری فرا رسیده است: با تشدید وضعیت اضطراری بشردوستانه در محل، پنجره به روی میلیونها افغان بسته میشود.»
> نوع متفاوتی از بحران
علی رغم تسلط طالبان، وضعیت بشردوستانه افغانستان با توجه به این که این کشور در قرنطینهی رسانهای قرار داده شده، کمتر آشکار شده است، آن هم به این دلیل که میلیونها پناهنده از مرزهای کشور فرار نمیکنند. هیچ جنگ داخلی و حملات خرابکارانه وجود ندارد. کشور در ظاهر، نسبتاً آرام به نظر میرسد. و برخی از اعضای نخبگان سیاسی سابق هنوز در داخل کشور هستند. نویسندهی این مقاله - شاید ناخواسته - اقرار میکند: آن ظاهر آرام کشور با آن چه گزارشهای میدانی ارائه دادهاند بسیار متفاوت است. » و در ادامه مینویسد: «حتی قبل از سقوط کابل به دست طالبان» اقتصاد افغانستان متزلزل بود. در دولت منتخب دموکراتیک، دولتها و آژانسهای امدادی غربی میلیاردها دلار کمکهای بشردوستانه و توسعه ارائه کردند، بودجهای که بیش از ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی و ۷۵ درصد هزینههای عمومی را تشکیل میداد. با این حال، حتی با این حمایت، درآمد سرانه افغان ها، یکی از پایینترین درآمدها در جهان باقی ماند و از ۶۴۲ دلار در سال ۲۰۱۲ به ۵۰۹ دلار در سال ۲۰۲۰ کاهش یافت. سپس، بخشهای بزرگی از کشور تحت یکی از بدترین خشکسالیهای سالهای اخیر قرار گرفتند. اکنون تخمین زده میشود که درآمد سرانه سالانه ممکن است تا سال آینده به رقم فاجعه بار ۳۵۰ دلار کاهش یابد، که افغانستان را در رتبهبندی کشورهای کم درآمد بانک جهانی در ردهی آخر یا نزدیک به انتهای آن قرار خواهد داد.
> افغانستان، ۱۰۰ روز پس از حضور طالبان
سه ماه پس از به قدرت رسیدن طالبان، مشکلات به طرز چشمگیری افزایش یافته است. اکنون میلیونها نفر به جمع قبلی اضافه شده و تقریباً ۷۵ درصد مردمان این کشور به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند. آن طور که صندوق بینالمللی پول تخمین میزند با قطع جریان کمکهای بینالمللی و مسدود شدن سیستم بانکی، اقتصاد افغانستان تا پایان سال۲۰۲۱ تا ۳۰ درصد کوچکتر خواهد شد.
در کنار این مسئله، گزارش اخیر شبکه تحلیلگران افغانستان حاکی از آن است که سقوط مالی از این جهت با دولت طالبان همراه شده است که به نظر میرسد این گروه هیچ برنامه منسجمی برای اداره اقتصاد ندارد و بیشتر درآمدهای ناچیزِ خود را به پرداخت پول به جنگجویان طالبان اختصاص داده است. نکتهای حائز اهمیت اما واقعیتی دردناک است و آن این که: طالبان برای دریافت کمکهای بین المللی حاضر به امتیاز دادن در مورد حقوق بشر و امنیت نبوده است. به این دو موضوع باید یک فاجعهی دیگر را نیز افزود و آن این که؛ پیوندهای مالی افغانستان با جهان تقریباً قطع شده است.
> امنیت غذایی کاملاً از بین رفته است
اقتصاد متزلزل، ۲۰ سال اشغالگریِ آمریکایی ها، حضور مجدد طالبان، سقوط ارزش پول ملی افغانستان در کنار قطع پیوندهای مالی افغانستان با جهان باعث بروز فاجعه شده است آن هم فاجعهای که اثرات آن بر جمعیت کاملاً فقیرِ افغانستان از قبل نیز آشکارتر شده است. در گزارش اخیر برنامه جهانی غذا نیز با اشاره به این که «امنیت غذایی کاملاً از بین رفته است»، تاکید شده، این از بین رفتنِ امنیت غذایی نشان میدهد که میلیونها افغان باید زمستان امسال بین مهاجرت یا گرسنگی یکی را انتخاب کنند. در سرتاسر افغانستان خطر قحطی، هم در شهرها و هم در روستاها وجود دارد. در مراکز بزرگ شهری مانند کابل، و در مراکز ولایات، صدها هزار کارمند، معلمان و کارکنان دیگر، حقوق دریافت نمیکنند و خانوادههایشان را با عواید ناچیز سیر میکنند. در مناطق روستایی، خشکسالی، کمبود پول نقد و بازار و اکنون شروع فصل زمستان، فاجعه را تهدید میکند.
> امدادرسانی سیاسی!
آمریکاییها معتقدند هرگونه کمک به مردم افغانستان در نهایت به تحکیم قدرت طالبان منتهی خواهد شد که در نتیجه تاثیرگذاری بر رفتار طالبان را از همیشه سختتر خواهد کرد. آن چه کاخ سفید آن را بهانه کرده، این که؛ در صورت برانگیخته شدن واکنشهای سیاسی احتمالی در ایالات متحده و جاهای دیگر و همچنین خطر نقض غیر عمدی تحریمها باعث میشود تا سازمانهای امدادرسان در ارسال کمکهای انسان دوستانه به افغانستان، به مشکل بربخورند گویی سازمانهای امدادرسان دچار نوعی سیاست زدگی شدهاند آن هم از نوع هدایت و مدیریت شده که در نهایت فاجعهی پیش رو را عمیقتر خواهد کرد.
در گزارش «فارین افرز» میتوان از چند جهت به یک خط سیر مشخص پی برد و آن گروگان گیری مردم افغانستان برای به زانو درآوردن طالبان؛ گویی آمریکاییها روی شورشهای مردمی نیز حساب ویژه باز کرده اند. در بخشی از این یادداشت میخوانیم: «البته پیش شرطهای دیپلماتیک و سیاسی برای تعامل با طالبان میتواند و باید به قوت خود باقی بماند. اما همچنین باید برای ایالات متحده و شرکای بین المللی آن امکان افزایش واکنش اضطراری برای کمک به مردم عادی افغان بدون دادن امتیاز به حاکمان جدید افغانستان وجود داشته باشد. تعهداتی که قبلاً توسط حامیان آژانسهای سازمان ملل و سازمانهای غیردولتی داده شده است مسئلهای که برای اطمینان از ادامه عملیات بشردوستانه مهم است. با این حال، با توجه به ابعاد بزرگ بحران، این سازمانها اگر بخواهند به نیازهای فوری و چندگانه کشور به سرعت و به طور موثر پاسخ دهند، به مجوز و هماهنگیهای بیشتر از سوی جامعه بین المللی نیاز دارند. برای رسیدگی به این چالش ها، چارچوب بین المللی موجود برای مقابله با طالبان باید تعدیل شود. قطعنامه ۱۹۸۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد که رژیم تحریمهای افغانستان را ایجاد کرد، در سال ۲۰۱۱ تصویب شد، قطعنامهای که بیش از یک دهه طالبان و امور مالی آنها را هدف قرار میدهد. در شرایط کنونی، با کنترل طالبان بر کشور، سازمان ملل میتواند واضحتر بگوید که قطعنامه ۱۹۸۸ شورای امنیت سازمان ملل، اگرچه هنوز به قوت خود باقی است، اما در مورد کارهای بشردوستانه اعمال نمیشود. در حال حاضر مذاکرات در شورای امنیت در حال انجام است و ایجاد یک استثنای بشردوستانه از رژیم تحریمهای ۱۹۸۸ ممکن است به زودی تصویب شود. اما برای موثر بودن، باید به سازمانهای امدادی اجازه دهد تا به فروپاشی خدمات بهداشتی کشور و محدودیتهای سیستماتیک طالبان بر تحصیل زنان و به کارگیری زنان به عنوان نیروی کار رسیدگی کنند، که بُعد وحشتناک دیگری به بحران اضافه کرده است. با این حال، چنین اقدامی، این سازمانها را ملزم میکند که با رژیم طالبان در این زمینهها برخورد کنند. برای دستیابی به دختران و زنانی که در بحران کنونی آسیبپذیرتر هستند، باید فضایی برای تلاشها و کمکهای بینالمللی وجود داشته باشد تا در حوزههایی که بیشتر آنها را تحت تاثیر قرار میدهند، فعالیت کنند.»
اشاره به قطعنامه ۱۹۸۸ شورای امنیت سازمان ملل، تعریف دو «طالبان»؛ یکی، گروهی تروریستی و دیگری به عنوان حاکمان فعلی افغانستان حکایت از آن دارد که قصهی آمریکاییها و طالبان سری دراز دارد. آن طور که در رسانهها آمده: برخی از حامیان، مانند بانک جهانی، آلمان و هلند، معافیتهایی را پیشنهاد کردهاند که به کارگران در بخش بهداشت امکان پرداخت حقوق میدهد و بانک جهانی بنا به گزارشها در نظر دارد تا سقف ۵۰۰ میلیون دلار بودجه را آزاد کند. کمبود حقوق برای پرسنل پزشکی، اساسیترین خدمات بهداشتی را عمیقاً با مشکل مواجه کرده است، مشکلی که تاثیر مستقیمی بر کودکان آسیبپذیر داشته است.
منظور جامعهی بین الملل از واضحتر سخن گفتنِ طالبان بدان جهت است که علاوه بر ایجاد تغییرات در قطعنامه ۱۹۸۸ شورای امنیت سازمان ملل، راههایی در نظر گرفته شود تا آژانسهای سازمان ملل و سازمانهای غیردولتی اجازه داشته باشند در این بخشهای تعریفشده کار کنند و همچنین کمکهای بشردوستانهی بیشتری را ارائه کنند. بدون چنین موضوعات مشخص شدهای که سازمانها اجازه داشته باشند تا در آن فعالیت کنند؛ سازمانهای امدادی و بانک جهانی دائماً در معرض خطر اعمال تحریمها برای فعالیتهای خود در افغانستان خواهند بود.
در همین حال «سو اکرت»، استراتژیست کمکهای بشردوستانه و مقام ارشد سابق ایالات متحده در شهادت اخیر خود به کمیته بانکی سنای ایالات متحده پیشنهاد کرد، وزارت خزانه داری با توجه به ابزارهایی که دارد؛ میتواند مجوزهای گستردهتری را برای عملیات بشردوستانه در این زمینه فراهم کند. برای نمونه، وزارت خزانهداری ایالات متحدهی آمریکا قبلاً از این رویکرد در یمن، اتیوپی و ونزوئلا استفاده کرده است و کمکهای بشردوستانه را شامل کار در بخشهای مختلف مانند آموزش و ارائه خدمات بهداشتی میداند.
> کمکهای نقدی و چالشهای پیش رو
در قسمت پایانی یادداشت درج شده در «فارین افرز» میخوانیم: موارد ذکر شده برای گسترش دامنه امداد اضطراری کافی نیست. دریافت وجوه نقدی و ارسال آن به افغانستان تا حد بسیار زیادی چالش برانگیز شده است زیرا خود موسسات مالی از درگیری با نظام تحریمها بیم دارند زیرا عملیات بشردوستانه برای حفظ خود نیازمند یک جریان نقدی منظم است: - پرداخت هزینه حمل و نقل. - پرداخت هزینه سرپناه؛ - پرداخت حقوق افرادی که با سازمانهای امدادی یا در بخشهای آموزشی و بهداشتی همکاری میکنند. - پرداخت هزینه ایجاد مراکز توزیع؛ برای پرداخت هزینه سوخت و دارو و... اینها مسائلی است که در شرایط کنونی، دسترسی و توزیع چنین وجوهی برای عملیات کمکرسانی را دشوار کرده است. »
> فاجعه و فراتر از فاجعه پیش روی افغانستان۲۰۲۲!
وضعیت افغانستان روز به روز وخیمتر میشود. بخشی از این وخیمتر شدن هیچ ربطی به حضور و عدمِ حضور طالبان در ارگ حکومتی افغانستان ندارد به طور طبیعی یک کشور بعدِ گذشت ۲۰ سال جنگ و درگیری و اشغالگری، قطعاً دچار آن خواهد شد مسئلهای که حتی اگر تمامی ذخیرهی ۹ میلیارددلاری افغانستان نیز آزاد شود به حل چالش موجود کمک نخواهد کرد.
روی کار آمدنِ گروهی که دچار تحریمهای سختگیرانهی شورای امنیت سازمان ملل متحد هستند وضعیت سختی را پیش روی افغانستان و جامعهی جهانی قرار داده است آن طور که «فارین افرز» مینویسد: «چالشهای پیش روی افغانستان به معنای مردمی که در فقر به سر میبرند همچنان دلهرهآور است.» ذخایر ۹ میلیارد دلاری افغانستان برای آیندهای غیر قابل پیشبینی مسدود خواهد ماند و چون آمریکاییها تصمیم گرفته اند، باید باقی بماند. انتقال هر ارزی به افغانستان با مشکلات متعددی روبرو است.
«فارین افرز» مینویسد: «با این حال، گزینههای کوتاه مدتی وجود دارد که میتواند کمکهای اضطراری را برای کمکهای بشردوستانه در طول زمستان ارتقا دهد. مکانیسمهای پرداخت برای اطمینان از انتقال وجوه برای عملیاتهای بشردوستانه ضروری است.»
آن طور که همه میدانند، شرایط برای افغانها روز به روز سختتر میشود. در این میان، کشمکش میان جامعهی جهانی و طالبان، مردم افغانستان را به فاجعه نزدیک و نزدیکتر میکند تا جایی که ممکن است قحطی، بیماریهای واگیردار، ناامنیهای ناشنی از گرسنگی در کنار تلاش گروههای تروریستی نظیر داعش و القاعده برای سوءاستفاده از شرایط موجود، وضعیت غیر قابل کنترل در افغانستان به وجود آورد، وضعیتی که حتی با «به رسمیت شناختن طالبان» نیز بهبود پیدا نکند و ۲۰۲۲ یکی از سالهای سخت و سیاه در تاریخ افغانستان رقم بخورد!
سایر اخبار این روزنامه
شهرداریها برای اجرای پروژهها به اعتبارات دولتی امید نبندند
جزئیات قتل عام خانوادگی در یزد
فراتر از فاجعه پیش روی افغانستان۲۰۲۲
تقدیر «اسامای» ها از رئیس جمهور
تحقیرهنر یا هنرمند
درباره رفتار آقای نماینده
ابزاری برای سوء استفاده
باعدد و آمار حرف بزنید!
مجلس به متن بپردازد
نتایج مذاکرات در حد انتظار
چه کسی مسئول این فاجعه است؟
تحریم شکستنی است؛ نه برداشتنی