چشم امید تروئیکای اروپایی به جریان تحریف‌

دور دوم مذاکرات اجرای سند برجام در وین در شرایطی در حال برگزاری است که جریان تحریف در داخل کشور با شدت در جهت فریب مردم، وارونه نمایی صحنه مذاکرات و منحرف کردن افکار عمومی از حقایق، واقعیت‌ها و ظرفیت‌های موجود تلاش می‌کند. غرب که برای اعمال فشار به ایران در صحنه مذاکرات دستش خالی است و در تله تیم مذاکره‌کننده ایران افتاده، به شبکه نفوذ، احزاب و جریانات سیاسی غربگرا، مراکز سایبری گروهک‌های اپوزیسیون و... و ظرفیت عظیم شبکه‌های اجتماعی (توئیتر، اینستاگرام و...) برای تحریف حقایق و عوض کردن میدان بازی و انداختن توپ در زمین ایران دل بسته است. جمهوری اسلامی با طرحی منطقی در چارچوب برجام و با چهار خواسته پا در میدان مذاکرات گذاشته است و طرف اروپایی با هیچ حربه و روشی نمی‌تواند به صورت علنی با آن مخالفت کند. طرف غربی اینک در صحنه مذاکره با ایران حداقل با شش مشکل اساسی مواجه است:
۱- گزینه نظامی از روی میز غرب برداشته شده و با تدابیر راهبردی جمهوری اسلامی، تهدید ایران به کاربرد گزینه نظامی بی اثر شده است.
۲- تشدید و طولانی کردن تحریم‌ها از سوی غرب، یک اشتباه راهبردی بوده و سیاست تحریم در بلند مدت منجر به از دست رفتن آثار تحریم‌ها و ترمیم نقاط آسیب پذیر اقتصاد ایران و ناکارآمد شدن گزینه تحریم شده و همین موضوع دست برتر را برای ایران در مذاکرات فراهم آورده است.
۳- کنار رفتن غرب‌باوران از سپهر سیاسی ایران و روی کارآمدن دولت انقلابی با رویکرد مقاومت و تأکید بر سرعت بخشی به ایجاد اقتصاد مقاومتی، سیاست تشدید فشار همراه با سیاست هویج و چماق علیه ایران را بی اثر کرده است.


٤- پیوستن ایران به سازمان همکاری‌های شانگ‌های و تقویت همکاری‌های اقتصادی ایران با کشور‌های آسیایی به‌ویژه کشور‌های همسایه بر سرعت بی اثر شدن تحریم‌ها افزوده است.
۵- روحیه مردمی آیت‌الله رئیسی و افزایش اعتماد مردم به دولت سیزدهم امید مردم را به خنثی شدن تحریم زیاد کرده و بسیاری از مردم امیدوارند که تیم مذاکره‌کننده جدید، با دیپلماسی مقاومت، غرب را مجبور به تسلیم در برابر منطق ایران بنماید.
۶- با تشدید اختلافات بین امریکا و اروپا با چین و روسیه، این دو کشور رفته رفته منافع خود را در همراهی با ایران و عدم همراهی با غرب جست‌وجو کرده و در پی تدوین اسناد همکاری‌های بلند مدت اقتصادی، امنیتی، علمی و... با ایران بوده و کشور‌های دیگر آسیایی نیز از این قاعده تبعیت می‌کنند.
در کنار این شش مشکل، امریکا هم‌اکنون در داخل نیز از یک طرف با مشکلات و شکاف در سطوح تصمیم‌گیری مواجه بوده و از طرف دیگر شاهد افزایش شکاف بین تل‌آویو و واشنگتن هستیم و همین امر بر استیصال هیئت حاکمه افزوده است. با توجه به مشکلات مذکور طرف غربی، بر استراتژی فشار از داخل و امتیازگیری در پای میز مذاکره متمرکز شده است و بر این عقیده است که با تعقیب سناریو‌های زیر موفق به تغییر میدان بازی به نفع خود خواهد شد:
۱- تعقیب سناریوی هویج و چماق و ارائه بسته‌های تشویقی فریبنده با هدف دوقطبی‌سازی افکار عمومی مردم ایران و راه اندازی جنبش مطالبه گری مردمی. غرب امیدوار است با این انشقاق بتواند جمهوری اسلامی را توسط بخشی از مردم ایران برای قبول لغو تحریم با درصد کم به جای اصرار بر لغو کامل و یکجای تحریم‌ها تحت فشار قرار دهد. بدیهی است چنانچه نظام اسلامی با فشار افکار عمومی به پیشنهاد امریکا تن بدهد بی‌شک صحنه به نفع امریکا تغییر وضعیت داده و ایران بدون اخذ هیچ نتیجه‌ای مجبور خواهد شد به خواسته‌های جدید غرب تن داده و برای موضوعاتی نظیر قدرت دفاعی و مسائل منطقه‌ای نیز تن به مذاکره بدهد.
۲- تلاش مضاعف برای از هم پاشیدگی اقتصاد ایران با پایین آوردن مصنوعی و روانی ارزش پول ملی و افزایش ارزش دلار.
۳- فشار سنگین رسانه‌ای و ایجاد جو روانی و تبلیغاتی در داخل ایران و اعلام انسداد و شکست مذاکرات با معرفی کردن تیم مذاکره‌کننده ایران به‌عنوان عامل اصلی شکست.
٤- اخذ تماس با روسیه و چین برای قانع‌سازی و همراهی این دو کشور با غرب در فشار به ایران.
۵- تلاش برای امنیتی کردن مطالبات مردمی و تحت فشار قراردادن نظام با راه اندازی تحرکات غیر قانونی و آشوبگرانه در سطح کشور.
غرب تکیه به ظرفیت جریان تحریف را به‌عنوان نخ تسبیح پنج طرح مذکور در دستور کار قرار داده و منحرف کردن افکار عمومی از واقعیات در یک جنگ شناختی را تنها راه تغییر میدان بازی به نفع خود می‌داند. وحدت سه قوه در کنار همگرایی و افزایش اعتماد مردم به دولت، مانع جدی اثربخشی پنج طرح غرب بوده و دست غرب را برای تحمیل اراده خود در مذاکرات بسته است. در چنین شرایطی تنها راه خروج از بن‌بست موجود برای غرب دل بستن به جریان تحریف است. پس از دور اول مذاکرات شاهد پروپاگاندای جریان تحریف به نفع غرب بوده ایم. جریان تحریف در روز‌های گذشته تمام توان خود را برای به بن‌بست کشاندن مذاکرات و تأثیرگذاری بر افکار عمومی به کار گرفته است.
جمهوری اسلامی ایران در کنار حضور منطقی و عزتمندانه در میدان مذاکرات باید خنثی‌سازی تلاش تحریف‌گران را با جدیت دنبال نماید و غفلت از این جنگ شناختی به تغییر میدان به نفع غرب خواهد انجامید. باید میز مذاکره علاوه بر وین در داخل نیز منتقل شده و خط اقناع افکار عمومی و شفاف‌سازی صحنه مذاکرات در دستور کار رسانه‌های انقلابی قرار گیرد. تردیدی نیست که تنها راه خنثی‌سازی تلاش‌های رسانه‌ای جریان تحریف است. اعتماد مردم به دولت سیزدهم برای مقابله به جریان تحریف یک فرصت طلایی محسوب می‌شود. در این صورت به‌رغم پیچیدگی‌ها و موانع موجود می‌توان به تحمیل خواسته‌های منطقی ایران به غرب پای میز مذاکره امیدوار بود.