زندگی کارگرها رنگ ندارد

نرگس عاشوری
خبرنگار
اگر قرار باشد لیستی از فیلم‌های موفق دو سال اخیر سینما در مجامع بین‌المللی را تهیه کنیم بدون شک «دشت خاموش» احمد بهرامی در این فهرست قرار می‌گیرد. این فیلم در اولین حضور در یک جشنواره معتبر سینمایی (جشنواره ونیز) جایزه بهترین فیلم بخش افق‌ها - شاید مهم‌ترین جایزه ونیز برای سینمای ایران در سال‌های اخیر- را به خانه برد و علاوه‌بر آن نشان فیپرشی (جایزه انجمن جهانی منتقدان) و تندیس بنیاد فای (اعتماد ملی ایتالیا) را هم دریافت کرد. طی یک سال گذشته این فیلم در 35 جشنواره بین‌المللی حضور داشته، با روی خوش منتقدان مواجه شده و دست خالی آن را ترک نکرده است. تندیس بهترین فیلم از جشنواره هنگ‌کنگ سال ۲۰۲۱، تندیس بهترین بازیگر مرد برای علی باقری از جشنواره هنگ‌کنگ سال ۲۰۲۱، جایزه بهترین فیلم از جشنواره سابورسیو کرواسی سال ۲۰۲۱، جایزه بهترین فیلمبردار سال آسیا برای مسعود امینی‌تیرانی و جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران جوان هفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم بوگوتا کلمبیا از جمله افتخارات این فیلم سینمایی است.



قصه‌ آشنای هر جامعه
«دشت خاموش» این روزها در جدیدترین حضور خود در جشنواره‌های خارجی در هشتمین دوره جشنواره فیلم جاده ابریشم به نمایش درآمده است. احمد بهرامی درباره ارتباط‌ گیری مخاطبان خارجی با فیلم می‌گوید: «بخش زیادی از فیلم از طریق تصاویر، مفاهیم را انتقال می‌دهد بر این اساس مخاطب خارجی می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند. در 8 جشنواره بین‎المللی که شخصاً حضور داشتم و همراه با مخاطب فیلم را دیدم، در گفت‌وگوهای پس از نمایش فیلم اغلب راجع به لایه‌های فیلم و محتوای آن حرف می‌زدند، مشخص بود که کاملاً فیلم را درک کرده‌اند. سوژه فیلم به نوعی جهان‌شمول است و برای همه مخاطبان خارجی آشناست. قصه، قصه کارگرهاست و همه جوامع به نوعی با مشکلات و مصایب آنها آشنا هستند و بر این اساس قصه را خوب می‌فهمند. در ایران هم همین طور است؛ پس از نمایش در جشنواره و این روزها با اکران در گروه هنر و تجربه، گفت‌وگوهایم با منتقدان و مخاطب عادی حول محور زیر متن‌های فیلم بوده و از بازخوردهایی که گرفتم، دلگرم شدم چیزی را که من می‌خواستم درک کنند ، همگی بخوبی دریافت کرده‌اند.»
کارگرهای آجرپزی بازنشسته نمی‌شوند
«دشت خاموش» حول محور زندگی مشقت‌بار و شرایط دشوار کاری کارگران کوره‌های آجرپزی است و روابط انسانی پیچیده‌ای را که بر طبقه کارگر حاکم است ، روایت می‌کند. آن طور که بهرامی می‌گوید او از کودکی تصاویر کوره‌های آجرپزی را در ذهن داشته اما دیدن یک مقاله در روزنامه‌ جرقه تولید فیلم شده است: «مقاله‌ای در روزنامه همشهری همراه با عکس منتشر شده بود با این عنوان که در کوره‌های آجرپزی کسی بازنشسته نمی‌شود؛ تأثیرگذار بود متوجه شدم که چون در این کوره‌ها آدم‌ها به‌صورت فصلی کار می‌کنند سالی پنج یا چهار ماه برایشان بیمه رد می‌شود - تازه اگر بیمه‌ای رد می‌شد چون برای همه کارگرها از طرف کارفرما بیمه رد نمی‌شود- با این حساب یک نفر باید
60 سال کار کند تا بازنشسته شود و این از نظر من دردناک بود.»
او برای شناخت بیشتر این قشر به چندین کوره‌ سر زده و ساعت‌ها با کارگران و کارفرماها به گفت‌وگو نشسته است: «با صحبت با آنها، کم کم آدم‌های قصه را پیدا کردم، طرح اصلی را نوشتم و آدم‌ها را از ذهن خودم عبور دادم و با فیلتر ذهنی خودم شخصیت‌پردازی کردم و برایشان دیالوگ نوشتم؛ البته مفهوم کلی همان دیالوگ‌هایی بود که بین کارگرها در کوره‌ها رد و بدل می‌شد؛ اغلب با محور نگرانی‌ از دستمزدی که نصفه و نیمه پرداخت می‌شد. کم کم قصه شکل گرفت و قصه‌های فرعی خارج از خواسته‌های کارگری هم به قصه اضافه شد.»
زندگی کارگرها رنگ ندارد
فیلم اگرچه در نگاه اول راوی مشکلات طبقه کارگری است اما با تکیه بر کلمه کلیدی تکرار، روزمرگی یا نوع هندسی دایره‌وار میزانسن، به نظر می‌رسد زندگی از دست رفته انسان دغدغه اصلی فیلمساز است. بهرامی در این باره می‌گوید: «ما یک قصه‌ رویی داریم از زندگی تعدادی کارگر با خانواده‌هایشان و طلب دستمزدهایی که از کارفرمای خود دارند اما واقعاً مسأله اصلی خود انسان و تکرار در زندگی و کار است. یکی از سؤال‌های اساسی فیلم همین است که آیا تمدنی که ساخته‌ایم و اسمش را شهرنشینی گذاشته‌ایم با آن ساختمان‌های چند طبقه و ماشین‌های آنچنانی درست کار می‌کند؟ آیا کرامت انسان در محیط کار و زندگی در جوامع مختلف حفظ می‌شود و هرکس در متوسط عمر 60 ساله به حق و حقوقش می‌رسد؟ در واقع قصه به کلیت وجود انسان در کره زمین و زندگی که برای خود ساخته یا جامعه برای او رقم زده ربط پیدا می‌کند.»
انتخاب جسورانه سینمای سیاه و سفید، فرم‌های مینیمالیستی و وفاداری به فرم‌های کلاسیک از المان‌های مهم تأثیرگذاری فیلم است. کارگردان دشت خاموش درباره این انتخاب‌ها توضیح می‌دهد: «از آنجایی که اعتقاد دارم در زندگی کارگرها رنگی وجود ندارد تصمیم گرفتیم فیلم را سیاه و سفید بسازیم. فضای سیاه و سفید فیلم ذهن مخاطب را معطوف به اصل قصه می‌کرد و درگیر رنگ‌های مختلف نمی‌شد، از نظر محتوایی هم همگونی داشت و برای شناخت بهتر و بیشتر فضای زندگی کارگرها به مخاطب کمک می‌کرد. قاب‌ها هم متناسب با قصه و قاب کلاسیک سینماست. قاب گسترده نیست؛ این قاب تا حدودی فشاری که از دو طرف به کاراکترها وارد می‌شود را به بیننده منتقل می‌کند و متناسب با محتوایی است که می‌خواستیم از زندگی کارگرها نشان بدهیم.»
این فیلمساز بر نقش بازیگران فیلم در باورپذیری قصه و شخصیت‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: «سینما و تئاتر ایران دارای بازیگران چهره و توانمندی است که من هم افتخار همکاری با تعدادی از این بازیگران گرامی را در «دشت خاموش» داشتم.»
آغاز یک پایان
بهرامی توانسته پرونده‌ای را که از پلان ابتدایی فیلم بازمی‌کند  در پایان بخوبی ببندد؛ پایانی که البته آغازی دوباره برای مخاطب است. او در این باره می‌گوید: «خیلی دوست داشتم پایان دیگری بود و لطف‌الله سرنوشت دیگری داشت اما برای قصه‌ای که شکل گرفت پایان دیگری مناسب نبود. امیدوارم با این پایان، ماجرا تازه در ذهن مخاطب آغاز شود که چرا لطف‌الله به این نقطه رسید؟ چه کار می‌توان کرد که این پایان‌ها برای امثال لطف‌الله رقم نخورد؟ البته که در این ماجرا فقط جامعه دخیل نیست و هر فردی باید فکر کند که چه کار کنیم به این پایان‌ها نرسیم اما ما هم باید فکر کنیم که به‌عنوان جامعه چه برخوردی با این افراد باید داشت که به این پایان‌بندی نرسند. این جور پایان‌ها در قصه و سینما یک جور رستگاری برای شخصیت هم هست؛ شخصیتی که حاضر نیست برای همیشه در یک دایره بماند و خودش را تکرار کند.»
«شهر خاموش» عنوان فیلم تازه احمد بهرامی است که بتازگی پروانه نمایش آن به تهیه‌کنندگی رضا محقق صادر شده است. او درباره اشتراکات فیلم تازه‌اش با «دشت خاموش» می‌گوید: «منتظر پیش تولید و فصل مناسب قصه هستیم تا کار را شروع کنیم؛ اینکه «دشت خاموش» به همان محتوا نزدیک است یا نه را الان نمی‌توانم پاسخ بدهم اما اصولاً فیلمسازهایی شبیه من فضای قصه‌شان به فیلم قبلی ربط پیدا می‌کند. این فیلم هم خیلی خارج از آن فضا نیست. از نظر محتوایی، ساختار و فرم اجرا تشابهاتی با فیلم قبلی دارد.»