سیلی به صورت فرانس فوتبال

امید مافی‪-‬ این پاسخ دندان شکنی به فرانس فوتبال بود.به دهن کجی ژورنالیست‌هایی که گرد و خاک پسرک ورشو را در کمال بی‌انصافی نادیده گرفتند و جایزه ویژه خود را برای لئو مسی کادو کردند.
اینبار اما لوا نبرد میلیمتری را از محمد صلاح و لئو مسی برد تا پاداش آتش بازی در پیشانی حمله ارتش باواریا را تحویل بگیرد.شکارچی بی‌بدیلی که با به ثمر رساندن بیش از پانصد گل به مهاجمی دست نیافتنی بدل شده و بعید است بدین زودی‌ها امپراتوری وی تحت تاثیر ماشین‌های گلزنی دیگر قرار گیرد.
توپچی ۳۳ ساله‌ای که از وارزویا ورشو استارت زد و در گذر زمان به گلادیاتوری بی‌مهار بدل شد در سال‌های اخیر نقش اول را در ابر و باد و بوران مونیخ ایفا کرده است.او هشت سال است که با پیراهن سرخ بایرن سیم خاردارهای بوندس لیگا را کلافه می‌کند و با ۲۲۶ گل برای ارتش یکه تاز ژرمن ها، پلن‌های دفاعی سکانداران کنار راین را بر باد داده است.
انتخاب روبرت لواندوفسکی بعنوان بهترین بازیکن فیفا در طلیعه سال ۲۰۲۲ مهر تاییدی بود بر نامه اعمال سوپر ستاره‌ای که هر گاه اراده کرده آشیانه حریفان را تسخیر کرده و با تکیه بر شم گلزنی بالا در صعب‌ترین نود دقیقه‌ها همپای باد نابلد دست افشانی کرده است.


حالا جهان بیش از هر وقت دیگری به پروازهای بلند اسطوره فوتبال لهستان که بیش از ۱۲۷ بار برای سرزمین مادری‌اش جنگیده خیره شده و برای ساق‌هایی که ناگهان سیل می‌شوند هورا می‌کشد.
به نظر می‌رسد عصر لئو و کریس دو ابر اسطوره عتیقه مخمل سبز به پایان رسیده و حالا دیگر وقت آن رسیده که برترین گلزن خارجی تاریخ بایرن تندیس‌ها را در آغوش بگیرد و همچون کوه‌های برفی کارپات در جنوب لهستان،اقتدار خود را به رخ بکشد. برای لوا البته هنوز هیچ چیز تمام نشده و ساحری که تنش در فضا محو می‌شود آنقدر لیاقت دارد که باز هم روی استیج‌ها برای دوآتشه‌های جهان فوتبال دست تکان دهد و در شب نشینی شلوغ سلبریتی‌ها یک تنه بدرخشد. حالا مردی که توپ طلای فرانس فوتبال را در بهت و ناباوری به لئو مسی واگذار کرد در نورافشانی زوریخ قاب چشم‌ها را پر کرده تا به اعماق تاریخ هجرت کند و بال گشایی‌اش تا آسمان هفتم را به یاد منتقدانی بیاورد که همین چند ماه پیش از او روی برگرداندند و پسر بوینس آیرس را در ویترین فرانس فوتبال نشاندند.حالا لوا همراه آنا بانویش در آفتاب ولرم باواریا قدم می‌زند و به این می‌اندیشند که آنجا در سرمای استخوان سوز مونیخ چراغ‌ها به عشق پسری روشن می‌شوند که در آلیانتس آرنا آکنده از هوای پرواز می‌شود و پرده‌ها را کنار می‌زند و یک تنه آشیانه بانان را به میان کاج‌های برف آلود می‌فرستد.
ویوا لوا وقتی او در اوج فروتنی جایزه خود را به تمام پاپتی‌های جهان تقدیم می‌کند لابد باید به احترام مردی که بوی زنبق می‌دهد کلاه از سر برداشت و به این فکر کرد که خوشبختی لب طاقچه عادت سراغ توپچی‌هایی را می‌گیرد که قصیده انسانیت را در هر شرایطی می‌سرایند و در جاده‌های سنگلاخی غرور مضمحل نمی‌شوند.