فسادستیزی در ورزش شعار فراوان است و عمل، شرمنده!

شعاری برای مبارزه با فساد نمی‌دهند، اما نه تعارفی با کسی دارند و نه ابایی از رو کردن دست مفسدان اقتصادی! موفقیت برایشان در یک کلام خلاصه می‌شود، مدیریت بر پایه اصول و قواعد و تخطی از این اصول بی‌توجه به نام و جایگاه شخص خاطی، بی‌چون و چرا به مجازات ختم می‌شود و این بی‌شک مهم‌ترین دلیل موفقیت ژاپن طی سال‌های اخیر در عرصه ورزش است؛ روندی امتحان پس داده که البته در بسیاری از کشور‌های دیگر دنیا نیز دنبال می‌شود، اما ورزش ایران همچنان از گردن نهادن به آن سر باز می‌زند!
مقابله با متخلفان بی‌شک مهم‌ترین گام در مسیر پیشرفت است. نگاهی که شیمائوکا یکی از اعضای افسانه‌ای پیشین تیم ملی والیبال ژاپن که در سه دوره از بازی‌های المپیک تابستانی شرکت کرد و در کسب مدال طلا در بازی‌های المپیک ۱۹۷۲ مونیخ نقش داشت و لقب پرطمطراق «شاهزاده» را یدک می‌کشید نیز در حاشیه امنیت قرار نمی‌دهد! آن هم تنها به این دلیل که چشم بر یک تخلف بسته است؛ چشم‌پوشی‌ای که او را به دلیل «رسوایی بی‌سابقه» از ریاست فدراسیون والیبال که از سال ۲۰۱۷ در دست داشت، برکنار می‌کند.
داستان به دسامبر سال ۲۰۱۹ برمی‌گردد و جعل گواهی پزشکی دو بازیکن والیبال ساحلی که برای حضور در تور جهانی FIVB که به دلیل ثبت‌نام‌نکردن در مهلت مقرر در آستانه کنارکشیدن از این رقابت‌ها بودند، اما به واسطه جعل گواهی پزشکی موفق به حضور در این رقابت‌های بین‌المللی می‌شوند. شیمائوکا و همکارانش از جعل مطلع بودند، اما آن را فاش نکردند تا امروز به دلیل چشم‌پوشی از این تخلف با مجازات و برکناری از فدراسیون والیبال ژاپن توسط هیئت مدیره روبه‌رو شوند! هیئت مدیره‌ای که عدم جریمه مالی فدراسیون والیبال ژاپن را برای بخشیدن گناه شاهزاده دستمایه قرار نمی‌دهد! چراکه چشم‌پوشی بر این خطا را ادامه‌دار شدن روند این تخلف می‌داند؛ عادتی اشتباه که می‌تواند ژاپن یا هر کشور دیگری را از ادامه روند موفقیت بازدارد!
در واقع آن‌ها که رأی به برکناری رئیس فدراسیون والیبال ژاپن می‌دهند، نه امروز و شرمسازی بابت رسوایی بی‌سابقه شیمائوکا که آینده را می‌نگرند؛ آینده‌ای که می‌تواند ورزش این کشور را به جولانگاهی برای افرادی با این طرز تفکر تبدیل کند یا آینده‌ای که می‌تواند مانع از حضور چنین افراد فرصت‌طلبی باشد و این دقیقاً همان تفاوت نگاهی است که در ورزش ایران و کشورهایی، چون ژاپن وجود دارد؛ دیدگاهی که با تفکر اشتباه حفظ آبرو یا توجیهاتی از این قبیل راه را بر افراد متخلف باز می‌کند و ورزش کشور را به دست مشتی به‌اصطلاح مدیر می‌سپارد که به چیزی جز آبروی ورزش کشور می‌اندیشند؛ مدیرانی که با عقد قرارداد‌های تأسفبار هزینه‌های هنگفت از خود به جای می‌گذارند! مدیرانی که به دلایل غیرقابل قبول جعل سند می‌کنند و حتی با وجود رو شدن دست‌شان هم از سمتی که دارند، کنار گذاشته نمی‌شوند! مدیرانی که با توجیهات نخ‌نماشده در مسیری گام برمی‌دارند که نتیجه آن حذف شدن سرخابی‌های پایتخت از لیگ قهرمانان آسیاست؛ مجازاتی که نتیجه تفکراتی متفاوت با آن چیزی است که شیمائوکا را برکنار می‌کند! تفکری که امثال شیمائوکا‌های ایران را در حاشیه امنیت قرار داده است و ورزش کشور را در مسیر ناکامی، نابودی و مجازات قرار می‌دهد.
راستی اگر شیمائوکا امروز یکی از مدیران ورزشی ایران بود، چه برخوردی با او می‌شد؟ آیا باز هم برکنار و مجبور به عذرخواهی می‌شد؟ پاسخ این سؤال‌ها همان گمشده اصلی راه مبارزه با فساد در ورزش کشور است.