۳ روایت زنانه از حضور در «آزادی»

رعیت نواز- موضوع حضور زنان در مسابقات  فوتبال  همواره یک بحث چالشی بوده است .هر چند مهر 98 اولین حضور رسمی زنان در ورزشگاه آزادی بود اما حالا بعد از دو سال دوباره خانم ها توانسته اند در ورزشگاه آزادی در یک بازی حساس که باعث صعود تیم ملی کشورمان به جام جهانی شد، حضور پیدا کنند و در ورزشگاه آزادی این صعود را جشن بگیرند. برخی این صعود را خوش یمنی حضور زنان در ورزشگاه اعلام می کنند و برخی حضور بانوان در ورزشگاه ها را به بهتر شدن فضای ورزشگاه ها مرتبط می دانند. برای این که روایت های دست اول و دست نخورده ای از حضور بانوان در ورزشگاه داشته باشم به دنبال خانم هایی گشتم که توانسته اند به این بازی برسند و فریاد «گــــــل» شان هنگام ضربه مهدی طارمی در ورزشگاه آزادی پیچیده است. با تعدادی  از این افراد  گفت و کردم که برخی از این گفت و گو ها را که متفاوت تر از بقیه  بودند ، در ادامه می خوانید.
 
 مثل دیدن فیلم در جشنواره خانم مفاخری 36 ساله یکی از خانم هایی است که پیش از این هم در دیدار ایران با کامبوج که در 18 مهر سال 98 برگزار شده بود توانسته بود خودش را به ورزشگاه برساند و تیم فوتبال را تشویق کند. او که حتی یادش نیست نام تیمی که مقابل ایران بازی کرده چیست، می گوید: «خوشبختانه در هر دو بازی توانستم بلیت تهیه کنم و به ورزشگاه بروم.» او درباره نحوه تهیه بلیتش هم تاکید دارد که گزینشی نبوده و بلیت تهیه کرده اند و در این باره می گوید: «در بازی قبلی که تیم ملی با یک تیم آفریقایی بازی داشت خودم از سایت بلیت  گرفتم. برای این بازی روز سه شنبه دوستم تماس گرفت که بریم بازی ایران و عراق رو ببینیم و منم خوشحال کد ملی ام رو دادم که داداشش برای ما بلیت بگیره و دو روز قبل بازی موفق به گرفتن بلیت شدیم.» مفاخری روز بازی را این گونه توصیف  می کند: «هوا ابری بود و برای این که توی ترافیک نمونیم زودتر راه افتادیم که با خیال راحت بازی رو ببینیم. یک بلیت هم اضافه داشتیم که جلوی ورزشگاه به یک خانم دیگه دادیم که اونم بتونه بیاد داخل ورزشگاه. بیرون از ورزشگاه می شنیدیم که زنانی که امروز وارد ورزشگاه می شن گزینشی بودن و کسی نتونسته بلیت بخره با این که این طور نبود، حتی بازار سیاه فروش بلیت هم راه افتاده بود و بلیت 50 هزار تومانی تا 300 هزار تومان هم فروخته می شد.» او گلایه اش از برخوردهای ماموران حراست را این طور بیان می کند: «برخورد ماموران حراست خانمی که در ورزشگاه بودن خوب نبود و بیشترشون اخمو بودن و انگار از این که روز پنج شنبه شون رو باید به بازرسی و کنترل ما می گذروندن از ما عصبانی بودن. سه  بار تفتیش بدنی مون کردن و بیشتر لوازم مون رو هم مینداختن دور حتی اسپری الکل.» بی ادبی نشنیدیم مفاخری خیلی زیبا حسش را از حضور در ورزشگاه آزادی بیان می کند و درباره فرق دیدن بازی در ورزشگاه و تلویزیون می گوید: «دیدن بازی فوتبال توی ورزشگاه مثل دیدن فیلم کارگردان مورد علاقه ات توی اکران خصوصی و جشنواره فجره. شاید خیلی ها بگن فرقی نداره دیدن فیلم توی سینما با تلویزیون ولی اگه عاشق فیلم باشی حتی دیدن یک روز زودتر فیلم هم با حضور کارگردان می تونه برات رویایی باشه.»  او در ادامه هم درباره شعارها در ورزشگاه گفت: «قبل ترها اگه می گفتم می خوام برم ورزشگاه برادرم مخالفت می کرد و می گفت اون جا حرف های زشتی می زنن و شأن خانم ها رعایت نمی شه ولی در این دو بازی که ما رفتیم بی ادبی نشنیدیم و شعارها برای تشویق تیم ملی بود و به نظرم حضور خانم ها می تونه به بهتر شدن جو ورزشگاه ها هم کمک کنه.»      تلاش برای رسیدن به سکوها شیرین 44 ساله یکی از آن خانم هایی است که بدون بلیت خود را به ورزشگاه رسانده تا شاید بتواند بازی را از نزدیک ببیند. او به خبرنگار ما می گوید: «از صبح به سرم زده بود هر طور شده خودم رو به ورزشگاه برسونم و بازی رو از نزدیک ببینم. به چند تا از دوستام هم گفتم ولی گفتن ما رو که راه نمی دن و فقط یه عده خاص می تونن بازی رو ببینن، شک داشتم که بتونم ولی گفتم باید تلاشم رو بکنم.» او در ادامه از تلاش های ناموفقی که برای تهیه بلیت از سایت داشته این گونه می گوید: «تصمیمم رو گرفته بودم رفتم سایت بلیت بخرم ولی نشد که نشد اما من تسلیم نشدم و خودم رو توی هوای سرد به ورزشگاه رسوندم ولی اون جا هم خبری از بلیت نبود و بلندگو اعلام می کرد که بدون بلیت اجازه حضور در ورزشگاه رو ندارید، لطفا برای بازی های بعدی حتما از قبل بلیت تهیه کنید.» این پایان تلاش شیرین نبود، او درباره چگونگی رسیدنش به سکوهای ورزشگاه می گوید: «یکی دو تا که نبودیم تعدادمان زیاد بود و همه دنبال راهی برای پیدا کردن بلیت می گشتیم. یک ساعت مانده بود به شروع بازی ،بعضی ها گفتند که سایت برای فروش بلیت باز است و اقدام به خرید بلیت کردند در بین این آدم ها عده ای بودند که بلیت بخش آقایون رو خریده بودن ولی مشکلی برای ورود پیدا نکردن اما اینترنت گوشی من این قدر کند بود و سایت هم این قدر شلوغ که باز هم موفق به دریافت بلیت نشدم ولی ساعت به 18 و 25 دقیقه که رسید اعلام کردن هر کی مونده توی صف وارد ورزشگاه بشه و خوشبختانه بازی رو از تقریبا دقیقه 40 به بعد همه توی ورزشگاه دیدیم و از این که تونستم تیم ملی کشورم رو توی بازی که باعث رفتنش به جام جهانی شد تشویق کنم اونم در روزی که تسلیم نشدم، خوشحالم.»  مشکلاتی که مسئولان باید رفع کنند حضور بانوان در بازی ایران و عراق که منجر به صعود زود هنگام تیم ملی کشورمان به جام جهانی شد، می تواند شروعی برای حضور بانوان در ورزشگاه آزادی باشد. با این حال از این نکته هم نباید غافل شد که در این ماجرا ناهماهنگی و کاستی هایی هم دیده شد که باید مسئولان به آن توجه کنند. 1- بی نظمی در بلیت فروشی یکی از عمده ترین مشکلاتی بود که تماشاگران مخصوصا خانم ها با آن مواجه بودند. نکته قابل تامل این بود که طبق آن چه حاضران در ورزشگاه اعلام  می کنند بسیاری از خانم ها با خرید بلیت بخش آقایان موفق به حضور در ورزشگاه شده بودند. 2- یکی دیگر از مشکلاتی که برای حضور خانم ها در ورزشگاه باید حل شود موضوع سرویس های بهداشتی است که به اعتقاد بسیاری از خانم ها سرویس های غیر بهداشتی بودند! 3- جدای از مشکلات قبل از حضور و زمان حضور در ورزشگاه آزادی خروج بانوان هم یکی دیگر از موضوعاتی است که باید برای آن چاره ای اندیشیده شود. متاسفانه اتوبوس‌هایی که زنان را از ورزشگاه تا در ورودی می‌آورد تا مترو نمی‌آید و در آن تاریکی شب خانم‌ها ممکن است برای رسیدن به مترو با مشکلاتی مواجه شوند.      ما خیلی جیغ و فریاد به ورزشگاه  بدهکاریم عطیه همتی خبرنگار و روزنامه ‌نگار حوزه فرهنگی و اجتماعی هم درباره تجربه اش از حضور در ورزشگاه آزادی به خبرنگار ما می گوید: «این اولین و نزدیک ‌ترین مواجهه بسیاری از ما با یک فوتبال بین‌المللی بود. کمی زمان برد تا خودمان را با جو ورزشگاه تطبیق بدهیم. یک باره در یک محیط بزرگ قرار گرفته بودیم و هنوز دستمان نیامده بود. از طرفی این اولین روز با شلختگی در سامانه بلیت ‌فروشی و هوای سرد و بارانی همزمان شده بود و کار را سخت کرده بود و بسیاری از دخترها می‌خواستند همه شور و حال سال‌های گذشته را در این دو ساعت تخلیه کنند برای همین بود ۹۰ دقیقه روی پا ایستاده بودیم و بلد نبودیم هماهنگ و یک صدا تشویق کنیم. حتی تعداد پرچم ‌ها و بوق‌ های ما چندین برابر سمت آقایان بود.» مشکلات تا رسیدن به ورزشگاه او درباره مشکلاتی هم که در ورزشگاه بوده ،می گوید: «درباره خود بازی باید بگویم کورترین نقطه ورزشگاه سمت خانم‌ها بود جایی که تسلط زیادی روی جریان بازی نداشتند. اما همین برای همه ما غنیمت بود، وقتی جریان بازی سمت ما می‌آمد فریادها و جیغ ها اوج می گرفت و برای همین نیمه اول خدا خدا می‌کردیم چون پشت به دروازه عراق هستیم همین نیمه اول یک گل بزنیم که نشد. درباره امکانات بهداشتی هم از قبل آمادگی داشتیم که سعی کنیم  تا حدامکان استفاده نکنیم. چون حتی نوع طراحی‌ های برخی از سرویس ها مردانه ‌است. خوراکی های غیر پرتابی هم بردیم ولی آن قدر دوست داشتیم برویم که به این مسائل فکر نمی‌کردیم. حتی وقتی سه نفر از گشت‌ های گیت یک نفرمان را همزمان می گشت و برخورد تند بود اجازه نمی دادیم چیزی خوشی‌مان را تلخ کند. حتی سرمای هوا را به تن‌مان راه نمی‌دادیم.» همتی از ناهماهنگی ها در بلیت فروشی هم گلایه داشت و گفت: «بلیت ‌فروشی افتضاح بود، ما خبری اقدام کرده بودیم و گفتند کد ملی‌تان داده شده و برایتان پیامک می‌آید. هر چه نشستیم نیامد و بدون بلیت راه افتادیم. وقتی رسیدیم گفتند کارت ملی بدهید چون کد ملی تان ثبت شده رد می‌شوید ولی باز هم فایده نداشت. هر چه تماس گرفتیم ، گفتند سامانه خراب است ولی برای ورود، بلیت کاغذی می فرستیم که آن هم مکافات بود. چند گیت را بدون بلیت رد شدیم در آخر هم وقتی بلیت رسید که درها  کلا به روی همه باز شد.» جایی برای بروز عِرق ملی این خبرنگار در پایان حس و حالش در ورزشگاه را این گونه توصیف می کند: «ورزشگاه برای ما فقط فوتبال دیدن نبود  جایی بود که می‌توانستیم بی ‌واسطه همه انرژی و محبت و حتی عرق ملی ‌مان را بیرون بریزیم و برای ایرانمان با همه توان مان فریاد بکشیم. یاد سال های قبل افتاده بودم که دلم می خواست در نوجوانی این تجربه را کسب می‌کردم. انگار دلم می خواست در همه این دو ساعت برای خوشی‌ها و اتفاقات خوبی که سال ها قبل در آزادی رخ داده بود ،شادی کنیم. برای صعود شیرین ۲۰۰۶ برای آن گلی که نصرتی به بحرین زد. ما خیلی جیغ و فریاد به این ورزشگاه بدهکار بودیم.  انگار می خواستیم نه فقط برای بازی ایران و عراق بلکه برای همه بازی های شیرینی که ندیدیم جیغ و هورا بکشیم.»