حرف حساب تجمعات صنفی چیست؟

جعفرگلابی روزنامه‌نگار حرف حساب تجمعات صنفی مختلف ازکشاورز تا معلم و از بازنشسته تامین اجتماعی تا کارمندان وکارگران چیست؟ چرا آنها بارها دست به تجمع می‌زنند و با اینکه از مسئولان قول‌ها می‌گیرند ولی بازهم به خیابان می‌آیند وخواسته‌های خود را به اعتراض تبدیل می‌کنند؟ همه می‌دانیم که اصل خواسته‌های مردم در تجمعات صنفی به نقصان معیشت‌شان باز می‌گردد و تا کنون مسئولی پیدا نشده که مطالبات این تجمع‌ها را غیرقانونی اعلام کند. آقای رئیسی هم در آخرین مصاحبه تلویزیونی خود خصوصا پیرامون حقوق‌ها عنوان کرد: نمی‌خواهم بگویم کسانی که می‌گویند حقوق ما کم است، راست نمی‌گویند اما ما الان به عنوان دولت چه کارکنیم؟... ما به مشکل نظام ناهماهنگ و ناعادلانه پرداخت واقف هستیم. دولت دنبال عدالت در پرداخت حقوق به همگان است. این پاسخ بالاترین مقام اجرایی کشور بسیار مهم  و کلیدی است و علی‌القاعده باید انتظار داشته باشیم که مردم این سخن را بپذیرند و فعلا صبرکنند تا تلاش‌های دولت به ثمر بنشیند وعدالت در پرداخت‌ها اجرایی شود. اما آیا دولت می‌تواند پرداخت‌ها را هماهنگ و عادلانه کند؟ یک راه عدالت این است که حقوق کارکنان برخی از وزارتخانه‌ها مثل وزارت نفت یا وزارت خارجه یا برخی از نهادها که نسبت به کارمندان عادی و خصوصا معلمان بسیار بالاتر است را کاهش دهد که قطعا صدای آنها بلند خواهد شد و اتفاقا حوزه کاری آنان بسیار مهم و اثرگذار است و بعید است که دولت دست به چنین ریسکی بزند. راه دیگر این است که حقوق همه کارمندان و مستمری بگیران را بالا ببرد. اما دولت ازیک سو توان آن را ندارد و از سوی دیگر با این کار به نقدینگی دامن می‌زند و این خود تورم زاست. برای رسیدگی به وضع معیشت مردم باید درآمدهای دلاری دولت بالا برود تا کسری بودجه برطرف شود که با وجود تحریم‌ها فعلا امکان آن نیست. به عبارت روشن‌تر وضعیت کلی کشور امکان رفع دغدغه‌های معیشتی مردم را نمی‌دهد و مهمتر اینکه مجموع شرایط بگونه‌ای است که رفع این تنگناهای سخت چندان به باور عموم نمی‌نشیند. با اینکه در دولت آقای روحانی هم تجمع‌های صنفی وجود داشت ولی پاسخ کلی دولت منطق قابل فهم و پذیرشی داشت. آن دولت چاره کار را در رفع تحریم‌ها و تشنج‌زدایی در روابط خارجی می‌دانست. آقای روحانی می‌گفت بگذارید تحریم‌ها را برداریم حتی مشکل آب کشور هم قابل حل خواهد بود و چون مجموعا این امکان برایش به‌وجود نیامند در واقع پیش مردم معذور بود. اما دولت فعلی گفته است که سفره مردم را به تحریم‌ها گره نمی‌زند و حتی بودجه سال 1401 را براساس وجود تحریم‌ها بسته است. بنابراین مردم حق دارندکه کاهش مشکلات معیشتی خود را پیش از به نتیجه رسیدن مذاکرات وین خواستار شوند و این معنا از یک منطق قابل دفاع برخوردار است. باید توجه کنیم که واقعا تجمعات صنفی اقشار مختلف جامعه اساس درستی دارد و نمی‌توان مبنای خواسته‌های  مطـــرح شده را باطل دانست. ایــن مردم همان‌ها هستند که نه تنها شرایط سخت جنگی را تحمل می‌کردند و اغلب ازحقوق ناچیز خود به هزینه‌های جنــگ کمک می‌رساندند که فرزندانشان را برای دفاع ازکشور راهــی جبهه‌های نبرد می‌کردند. مطمئنا اگر درحال حاضر هم منطق عمیق و ملی و قابل فهمی برای اوضاع کنونی کشور وجود داشت ایرانیان بازهم می‌پذیرفتند که سختی‌های معیشتی را پذیرا باشند. اما درحال حاضرچگونه می‌شود آن تعادل و ثبات فکری دوران جنگ را پدید آورد؟ اختلاس‌ها، حقوق‌های نجومی مدیران، انواع مخارج غیرموجه برای نهادهای غیرپاسخگو محل توجه جدی عموم است و حداقل بگیران نمی‌توانند از کنار آن عبور کنند. شاید برخی از مسئولان تصور کنند که مردم چندان به هزینه‌های فاقد منطق ملی توجه ندارند ولی این تصور واقعا غلط وخطرناک است. اتفاقا کوچک‌ترین هزینه‌های بی‌مبنا زیر ذره‌بین آنها قرار دارد و حتی شامل کمک‌های انسان دوستانه به کشورهای دیگر هم می‌شود. مثلا اگر در عراق واحد درمانی تاسیس کنیم فورا این سوال منتشر می‌شود که وقتی ما خودمان در زمینه درمان با مشکل مواجه هستیم چرا باید درکشوری دیگر برای سلامت هزینه کنیم؟ مهمتر از این نامعادله آزاردهنده نوع سیاست‌های کشور است که نمی‌تواند اقشار مختلف را قانع کند. درست است که عده‌ای می‌خواهند با شعار همه مشکلات راحل کنند و همه مظلومان جهان را نجات دهند ولی روشن است که مردم شدیدا به سیاست‌های هزینه‌ساز خارجی حساس شده‌اند و نمی‌توانند خود را نسبت به شرایط سخت معیشتی توجیه کنند؟ مشکلات دیگری ازقبیل نوع برگزاری انتخابات که می‌توانست پل ارتباطی حاکمیت ومردم را تقویت کند هم وجود دارد. اصلا چرا اقشار معترض فرصت نمی‌دهند که مدت معقولی از تصدی دولت جدید بگذرد بعد در صورت ناتوانی او در حل مشکلات شروع به انتقاد و اعتراض کنند؟ همین خود نشان می‌دهد که انتخابات کارکرد طبیعی خود را نداشته و حداقل بخشی از مردم با آن ارتباط برقرار نکرده‌اند. شوروهیجانی که معمولا انتخاب جدید درمردم ایجاد می‌کند درشرایط عادی تا یکی دوسال به صبر و انتظار و امید دامن می‌زند و آرامش‌ساز و رونق‌آور است ولی اکنون خلأ آن کاملا مشهود است.