پسا برجام؛ -ايران حق خود را ازبازار انرژي بگيرد

آرمان ملی- علیرضا پورحسین: در روزهای اخیر بار دیگر نقل قول‌ها در خصوص توافق در وین خبرساز شد و سخنگوی وزارت امور خارجه ایران به انتشار گزارش‌های تحریف‌ شده درباره مذاکرات وین واکنش نشان داد. خطیب‌‌زاده در صفحه توییتر خود در این زمینه نوشت که انتشار اطلاعات نادرست در پوشش گزارش‌دهی رسانه‌ای کاری خطرناک است. توافق نهایی برای صدور مجوز بازگشت آمریکا به برجام با گزارش بی‌‌منبعی که شایعه ‌سازی کرده است، بسیار متفاوت خواهد بود و با نزدیک ‌شدن به روزهای پایانی، باید منتظر تحریف‌های بیشتری بود. در این راستا نماینده دائم روسیه نزد سازمان‌های بین‌المللی در وین در واکنش به توئیت شب گذشته رئیس هیات مذاکره کننده ایران در وین درباره روند گفت‌وگوها برای رفع تحریم‌های ایران گفت که با او اتفاق نظر دارد. اولیانوف گفته است که اکنون زمان اتخاذ تصمیمات نهایی در گفت‌وگوهای وین درباره برجام است. پیش از این علی باقری در صفحه توئیتر خود درباره آخرین تحولات مذاکرات ایران و ١+٤ با حضور غیرمستقیم آمریکا برای رفع تحریم‌های کشورمان و بازگشت واشنگتن به برجام خاطرنشان کرده بود که پس از هفته‌ها مذاکرات فشرده، بیش از هر زمان به توافق نزدیک شده‌ایم اما تا وقتی درباره همه ‌چیز توافق نشده باشد، درباره هیچ چیز توافق نشده است. در راستای بررسی این اظهارنظرات «آرمان ملی» گفت‌وگویی با فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین کشورمان داشته است که در ادامه می‌خوانید.  صحبت‌های ضد و نقیض روزهای اخیر در خصوص توافق در وین به چه علت است؟
توافق در وین به نظر می‌رسد گرفتار سیاسی بازی شده است. افرادی در داخل مخالف برجام و مذاکره هستند. اینکه همچنان مذاکره مستقیم انجام نمی‌شود به این علت است که هنوز کارشکنی انجام می‌شود. شــرط و شروط گذاشتن در این نقطه از مذاکرات مشخصا کار را سخت می‌کند و ممکن است همه چیز را از بین ببرد. اینکه همواره به دنبال معرفی مقصر باشیم کار درستی نیست و باید به فکر منفعت مردم بود و منافع ملی را دنبال کرد. کسی که متخصص این حوزه است نباید شرطی وضع کند که می‌داند قابل اجرا نیست. مشخصا کنگره آمریکا کاری که ایران می‌خواهد را انجام نخواهد داد. سیستم سیاسی آمریکا این گونه نیست که بتوان از آن امتیاز گرفت. رئیس مجلس نمایندگان صرفا یک نماینده است که امور را اداره می‌کند و اختیارات زیادی ندارد که بخواهد با اتکا به آن گام خاصی بردارد. این موارد باید مورد توجه باشد. در آمریکا این نگاه وجود دارد که ایران مقصر است زیرا از npt پیروی نکرده است و به همین علت آنها زیر بار خواسته ضمانت ما نمی‌روند و برعکس آنها طبق ادعایی که دارند خود خواهان ضمانت هستند. به صورت کلی باید توجه داشت که شاید این صحبت‌ها مصرف داخلی دارد و در پشت پرده خبرهای دیگری باشد و بزودی توافق شکل گیرد. 
 مذاکرات تحت تاثیر چه چالش‌هایی هنــوز هم با ابهام پیش می‌رود؟
باید توجه داشت که مـــردان بزرگ سیاست همواره برای حل مشکلات و بحران‌ها پای میز مذاکره حاضر می‌شوند و به صراحت مطالب را مطرح می‌کنند تا مشکلات حل شود. من طرفدار نظریه توطئه در عرصه بین‌الملل نیستم اما باید این مطلب را مدنظر قرار داد که کشورها همواره تلاش می‌کنند بهترین بهره را به نفع کشور خود از تحولات بین‌المللی ببرند. امروز همزمان با مذاکرات وین شاهد هستیم که بحران اوکراین نیز به اوج رسیده است و این یک فرصت خوب برای سیاست خارجی ایران بوده است زیرا روسیه همواره با استفاده از تحریم ایران سود بیشتری از بازار انرژی جهان به‌دست آورده است و امروز نیز ایران می‌تواند حداقل بخشی از سهم خود را پس بگیرد. از این طریق می‌توان حتی یک همکاری چندجانبه شکل داد و زودتر به تحریم‌ها علیه ایران پایان داد تا اروپا نیز به خواسته خود برسد و گازشان از طریق ایران تامین شود. متاسفانه به این موارد در مذاکرات توجه نمی‌شود و فرصت‌ها برای کشور از بین می‌رود و به جای فرصت برای کشور چالش سازی می‌شود. رسیدن به توافق هسته‌ای چیزی نیست که ایالات ‌متحده ‌آمریکا به آن احتیاج ضروری داشته باشد. برای آمریکا رسیدن به تفاهم مهم است، اما بدون این احتمال هم اموراتش را به پیش می‌برد. اما توافق برای ما هم مهم است، هم به آن احتیاج داریم. این ماییم که به خاطر تحریم مردم‌مان در تنگدستی به سر می‌برند و استقلال اقتصادی‌ و بانکی‌مان را از دست رفته می‌بینیم و به‌ همین دلیل لازم است، همه تلاش‌مان را برای رسیدن به تعامل با نظام بین‌الملل و مشخصا آمریکا به کار بگیریم تا مردم را از گرفتاری‌های روز افزون نجات بدهیم. به نظر می‌رسد مذاکره کنندگان نمی‌توانند بیش از قبل امتیاز بگیرند، به‌خاطر اینکه از وقتی به برجام شلیک نشانه‌ دار شد تا حالا ما در زمینه‌های مختلف اقتصادی و بازرگانی بین‌المللی زیان کرده‌ایم و بهای محرومیت از حضور در تجارت بین‌المللی اصولی را دادیم. الان همان افرادی که برجام را آتش می‌زدند آمده و می‌خواهند احیا کنند و امتیاز بیشتر بگیرند، درحالی که دست ما نبود که شرط بگذاریم. دیدیم که آنها مدتی بعد از امضای برجام تحریم‌‌ها را برداشتند و بعد دوباره برگرداندند. البته به نظر من یکی از امتیازات ما تحریم متقابل آمریکا بود چون تحریم اصلا سیاست مجازی نیست و علیه ملت‌‌ها است و نباید به عنوان یک اقدام دوجانبه مجاز شناخته بشود. الان هم چیزی نسبت به دولت قبل تغییرنکرده است، حتی تحریم‌‌ها شدیدتر شده و گام‌هایی که به مرور برداشتیم باعث شد که بایدن هم به رغم همه قول‌هایی که داده بود عمل کند و حتی در چند ماه نخست به موضوع برجام نپرداخت. در نتیجه محدودیت‌های ایران ادامه یافت. 


 این احتمال وجود دارد که در وین توافق شکل نگیرد؟
همه چیز به خودمان بستگی دارد. باید توجه داشته باشیم که آمریکا در فکر تحریم ایران نیست زیرا برخی فکر می‌‌کنند که مردم آمریکا هستند که از تحریم و مشکلات اقتصادی و بیکاری و تورم رنج می‌‌برند نه ایرانی‌‌ها. برخی خود به‌ جایگاهی رسیده و پست و مقامی دارند و درآمدی برای زندگی خوب کسب می‌‌کنند و از درد و گرفتاری مردم خبری ندارند. مردم امروز به صلح و آرامش و کار و تولید و صنعت و رفاه و سلامت و بهداشت و آموزش نیاز دارند. ایران امروز به توهمات عده‌‌ای که در خود غوطه‌‌ورند نیازی ندارد. این افراد باید به‌ جای ارائه نسخه‌‌هایی که تباه شدن کشور را به دنبال دارد به سوادآموزی از تکنولوژی بین‌المللی و تحصیل تجربه دنیا مشغول شوند. در زیروبم پیشنهادات غیراصولی می‌‌توان دید که برخی هم سودای مطرح‌ شدن و نابغه قرن بودن را در سر دارند. این طیف همواره به دنبال به راه انداختن سروصدا بوده و هست. آنها با کوبیدن بر طبل تندروی قدرت ‌نمایی می‌‌کنند. درحالی ‌که قدرت سیاستمداران موفق جهان را باید در مغز متفکر و شعور و درک بالا و توانمندی و سواد و احساس مسئولیت و ارتباطات آنها با جهان بین‌الملل جست. پیشنهادم این است که درباره برجام نظر مردم پرسیده شود تا معلوم شود نظر مردم چیست. در این صورت به‌راحتی می‌‌توان فهمید چه کسانی نماینده واقعی مردم هستند و خواسته واقعی مردم چیست؟ این طیف هم به‌ جای به روی آوردن به سیاست و بهره ‌برداری از مفهوم مردم به ‌اندازه تیراژ روزنامه ‌هایشان و در حد مخاطبان خود فعالیت خواهند کرد. 
 آیا همچنان تفکر و تصوری جز احیای برجام قصــد غلبه بر فضای کشور را دارد؟
اساساً اقتصاد کشور وابسته به دلار است. این مسأله ربطی به دولت رئیسی، روحانی و... ندارد. از ابتدای انقلاب و پیش از آن، اقتصاد کشور مانند اقتصاد بسیاری از کشورها به دلار گره خورده است. پس قطعا نمی‌توان اهرم تحریم در قالب دلار را منکر شد. من اقتصاددان نیستم، اما واقعا شرایطی که اکنون در اقتصاد و معیشت به خصوص در حوزه بازار ارز طی هفته جاری شکل گرفته، نه نتیجه فعالیت دشمنان داخلی و خارجی است و نه می‌توان با توهم توطئه آن را توجیه کرد، بلکه واقعیتی است که اکنون بر تمام ارکان و وجوه اقتصادی و معیشتی مردم اثر خود را گذاشته است. اینکه دولت رئیسی به دنبال نادیده گرفتن مسأله است، تنها به ضرر خودش تمام خواهد شد. چراکه مطمئن باشید فاصله کنونی بین ملت با دولت و حاکمیت چند برابر خواهد شد. نمی‌توان گفت که دور هشتم یک شکست پیشاپیش مانند دور هفتم خواهد بود اما بی‌شک می‌توان این را گفت که به دلیل اصرار دولت بر بسته پیشنهادی خود و همچنین پاسخ منفی اروپایی‌ها و آمریکا، این دور از مذاکرات شکننده‌ترین دوره از مذاکرات وین خواهد بود. به هر حال اروپایی‌ها و آمریکا طی شش دور مذاکرات وین با دولت روحانی تقریبا به یک نقطه اشتراک جامع برای حصول توافق رسیده بودند که به نظر می‌رسد با نگاه منفی حاکمیت در تهران، عملا آن مذاکرت در دولت روحانی متوقف شد و بعد از تاخیر فراوان با رویکردی جدید در دولت رئیسی همه آن خروجی و دستاوردهای شش دوره مذاکرت قبلی کنار گذاشته شد که این سبب واکنش منفی و توقف دور هفتم مذاکرات وین شد. به هر حال کشورهای اروپایی و ایالات متحده در کنار روسیه و چین بعد از چراغ سبز دولت رئیسی برای آغاز مذاکرات به کرات عنوان داشتند که نقطه شروع دور هفتم مذاکرات همان نقطه پایان دور ششم مذاکرات در دولت روحانی است. چون مسیر، چارچوب‌ها و توافقات اولیه انجام شده بود و سعی داشتند در همان فضای قبلی مذاکرت پی گرفته شود که در کمترین زمان مذاکرات به نتیجه برسد. در صورتی که دولت رئیسی با این بسته‌های پیشنهادی تمام آن چه طی شش دور مذاکره وین در مورد آن گفت‌وگو شده بود یا توافقات اولیه‌ای روی آنها صورت گرفته بود را به باد داد. 
 چالش ضمانت در مذاکرات چگونه حل و فصل خواهد شد؟
آمریکا با قدرت اقتصادی، نظامی، امنیتی و دیپلماتیک خود می‌‌تواند حتی با مذاکره و حصول توافقی چون برجام از آن خارج شود و تحریم‌های خود را مجددا اعمال کند. بله این اقدام غیراخلاقی است، اما در سیاست خارجی چیزی به نام اخلاق وجود ندارد، بلکه دیپلماسی بر مبنای منافع جلو می‌‌رود. حال ایران در شرایط کنونی از قدرت لازم برای آنکه بخواهد ادبیات و دستور کار مذاکرات وین را از بنیان تغییر دهد برخوردار نیست. به ویژه که فراموش نکنیم طرف مقابل برای مذاکرات با ایران، شش ابر قدرت جهانی در قالب اعضای ۱+۴ و همچنین ایالات متحده آمریکاست. از طرف دیگر شرایط کنونی در کشور به خصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی اجازه فرسایشی شدن مذاکرات را نمی‌دهد. پس دولت به جای آنکه مدام بر خواسته‌های خود اصرار بورزد که عملا تحقق هم پیدا نمی‌‌کند باید به سمت انعطاف دیپلماتیک پیش برود تا یک فضای سازنده و تعاملی در دستور کار قرار گیرد که هرچه زودتر توافقات اولیه انجام شود. در این فضای تعاملی مشخصا می‌توان ضمانت‌های سیاسی بهتری به‌دست آورد که از همکاری‌های متقابل نشات می‌گیرند. رابطه ایران و آمریکا با فراز و نشیب‌‌های زیادی همراه است. با این‌ وجود برخی رویکردهای غیرعقلایی که در درون هر دو کشور وجود داشت اجازه نمی‌داد این مناقشه حل شود و به همین دلیل این ‌چنین شکل فرسایشی و درازمدت به خود گرفته است. نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد فقدان تجربه کافی در زمینه مدیریت جامعه و روابط بین‌الملل بود که مزید بر علت شد. هرچند این وضعیت به ‌مرور زمان بهبود پیدا کرد. از سوی دیگر کشورهای رادیکال که رفتار عقلایی نداشتند نیز اجازه نمی‌دادند در یک افق وسیع‌‌تر و با نگاه به منافع منطقه به این موضوع نگاه شود. با این‌ وجود فشارهای گسترده، یک جانبه و خودخواهانه‌‌ای که در سال‌‌های اخیر به ایران و به‌ خصوص از نظر اقتصادی وارد شد شرایط با به بن‌ بستی کشاند که برای باز کردن این بن‌ بست تنها همین یک‌ راه باقی‌مانده است. از نوع رفتار مذاکره‌ کنندگان چنین برمی‌آید که به دلیل رقابت با دولت قبلی و اینکه بتوانند مشکلات و چالش‌‌ها را به گردن دولت روحانی بیندازند، پیشنهادات دیگری را مطرح کرده‌‌اند. این در حالی است که دولت حسن روحانی اعلام کرد ما به یک تفاهم کلی دست پیدا کرده‌‌ایم که مورد تأیید مذاکره‌ کنندگان غربی بوده و تنها منتظر حاکمیت بوده‌‌اند.این وضعیت تا پایان دولت گذشته وجود داشت و به‌ همین دلیل مذاکرات معلق ماند.