دکتر همایون کاتوزیان؛ روایتگر تاریخ از ورای نظریه ها

در میان پژوهشگران عرصه‌های مختلف علوم انسانی و از جمله تاریخ، استادان فراوانی هستند که به دلیل تسلط بر مباحث مختلف، می‌توانند در ارائه اطلاعات و نظریه‌های قابل طرح در هر مبحث، نقشی مهم و تأثیرگذار ایفا کنند؛ اما پژوهشگران نظریه پرداز، چندان پرتعداد نیستند. نخستین موضوعی که باید در بررسی آثار و فعالیت‌های علمی دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان مورد توجه قرار داد، نظریه پردازی اوست. وی، برخلاف تعدادی از فعالان و پژوهشگران عرصه تاریخ و علوم اجتماعی که کارشان محدود به جمع آوری اطلاعات و عرضه آنها به علاقه‌مندان است، در این مرحله متوقف نشده است و جسارت و توانایی طرح نظریه‌های منحصر به فرد و تحلیل‌های خاص خود را دارد. برای کسانی که آثاری همچون «اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی» را از دکتر همایون کاتوزیان، مطالعه کرده‌ و می‌کنند، تنها اطلاعات بعضاً ناب و دست اول عرضه شده در اثر، جذاب نیست؛ آنچه خواننده را به مطالعه کتاب‌ها و همچنین، مقالات متعدد وی تشویق می‌کند، اولاً، تحلیلی مستحکم و مستند به اسناد قابل ارائه و ثانیاً، جسارت در طرح نظریاتی همچون «استبداد تاریخی ایران»، عرضه کردن اسناد اثبات کننده این نظریات و ابرام منطقی بر موضوع این نظریه‌هاست.
از کالج البرز تا دانشگاه آکسفورد
طبق مندرجات موجود در وب سایت شخصی دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان، وی در 26 آبان‌ماه سال 1321، در تهران متولد شده است. او دوران ابتدایی و دبیرستان خود را در تهران گذراند و از دبیرستان مشهور و قدیمی «البرز» دانش آموخته شد. دکتر کاتوزیان، پس از یک سال تحصیل در دانشگاه تهران، برای تحصیل در رشته اقتصاد، راهی انگلستان شد و توانست مدرک کارشناسی خود را در این رشته، در سال 1346 (هـ.ش)، از دانشگاه بیرمنگام دریافت کند. او یک سال بعد، مدرک فوق‌لیسانس خود را از دانشگاه لندن دریافت کرد و سپس، به تدریس و تحقیق در دانشگاه‌های مختلف پرداخت و طی 20 سال، در انگلیس، ایران، کانادا و آمریکا، اقتصاد تدریس و درجه دکترایش را از دانشگاه «کنت» دریافت کرد. اکنون نیز، دکتر همایون کاتوزیان که در خارج از ایران به «هما کاتوزیان» شهرت دارد، در بخش مطالعات شرقی دانشگاه آکسفورد به پژوهش و تدریس مشغول است.
پژوهش در عرصه‌های مختلف علوم انسانی


با اینکه اقتصاد رشته تخصصی دکتر همایون کاتوزیان محسوب می‌شود، اما رویکرد وی در نگارش آثارش، بیشتر سمت و سویی تاریخی به خود گرفته است. او به تمام مباحثی که به نوعی، با وقایع یا شخصیت‌های تاریخ معاصر ایران ارتباط دارند، علاقه‌مند است. این موضوع را می‌توان از انبوه مقالات تحقیقی و کتاب‌هایی که در این عرصه به رشته تحریر درآورده است، دریافت. در یکی از مشهورترین آثار وی، یعنی کتاب «اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی»، با وجود رویکرد جدی و استادانه نگارنده به سمت و سوی مباحث اقتصادی، مسائل تاریخی و سیاسی نیز، عمیقاً مورد توجه قرار گرفته است و دکتر همایون کاتوزیان، حتی از درج مشاهدات عینی خود از شرایط اقتصادی ایران دوره پهلوی دوم، به ویژه شرایط بغرنج حاشیه‌نشینان شهر شیراز در زمان برگزاری جشن‌های 2500 ساله و تأثیری که این شرایط بر روند سقوط و اضمحلال رژیم پهلوی داشته، خودداری نکرده است. شیوه وی در ارائه مطالب، چه در مقالات و چه در کتاب‌ها، شیوه‌ای دلچسب و به دور از تکلّف‌هایی است که افراد را از مطالعه آثار مربوط به تاریخ، اقتصاد و سیاست، گریزان می‌کند.
در قامت یک نظریه پرداز
دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان، مُبدع نظریه «استبداد ایرانی» در عرصه جامعه‌شناسی تاریخی است. وی در یادداشت کوتاهی که در مردادماه سال 1371 به رشته تحریر درآمده و در بخش نخست کتاب «استبداد، دموکراسی و نهضت ملی» منتشر شده، به طور خلاصه، به شرح این نظریه پرداخته است. او در بخشی از این یادداشت می‌نویسد:«من این مسئله را از نوع «کنجکاوی عالمانه» می‌دانم؛ یعنی مسئله‌ای که حل آن، در اصلِ موضوع تغییری ایجاد نمی‌کند و فایده عملی چندانی هم ندارد. ولی در هر حال، فرضیه من – به طور بسیار خلاصه – این است: ایران سرزمین پهناوری است که جز در یکی دو گوشه آن، دچار کم آبی است، یعنی در واقع عامل کمیاب تولید، آب است، نه زمین. در نتیجه، آبادی‌های آن(که نامشان از واژه آب گرفته شده)، اولاً مازاد تولید زیادی نداشتند و ثانیاً، از یکدیگر دور افتاده بودند. به این ترتیب، جامعه، جامعه‌ای خشک و پراکنده بود و امکان نداشت که بر اساس مالکیت یک یا چند آبادی، قدرت‌های مستقل فئودالی، [آن‌چنان که در اروپا وجود داشت،] پدید آیند. از سوی دیگر، یک نیروی نظامی متحرک، می‌توانست مازاد تولید بخش بزرگی از سرزمین را جمع کند و – بر اثر حجم بزرگ مازاد تولید همه این مجموعه – به دولت مرکزی و مقتدری مبدل شود.» به اعتقاد وی، در تاریخ ایران، آشوب‌ها و فتنه‌ها، پس از فرو پاشی حکومت سلسله‌های مستبد، کار را به جایی می‌رساند که مردم، از هر طبقه و جایگاه اجتماعی، آرزوی بازگشت استبداد پیشین را داشتند. به این ترتیب، مسئله‌ای که دکتر همایون کاتوزیان از وی با عنوان «نظریه استبداد ایرانی» یاد می‌کند، در قالب تکرار سلسله‌های پادشاهی مستبد در ایران تکرار شده است.او در مصاحبه‌ای با روزنامه خراسان، که در سالنامه سال 1394 این نشریه منتشر شد، به صورت مصداقی و البته تلویحی و در قالب تفاوت تعریف دو واژه «دیکتاتوری» و «استبداد»، به نظریه «استبداد ایرانی» خود اشاره کرده و گفته است:«در تاریخ ایران، هرگاه یک دولت استبدادی سقوط می‌کرد، جامعه دچار هرج و مرج می‌شد، یعنی ملت رفتاری خودسرانه در پیش می‌گرفت. همین اتفاق، پس از پیروزی مشروطه‌خواهان و خلع محمدعلی‌شاه نیز پیش آمد؛ به نحوی که پس از جنگ جهانی اول، هرج و مرج و یاغی گری چنان جامعه را فراگرفته بود که هر زمان گمان می‌رفت کشور از هم بپاشد و قطعه‌قطعه شود؛ همچنان که در دوره‌های گذشته اتفاق افتاده بود. کودتای «سیدضیاء» و «رضاخان» نتیجه چنین شرایطی بود. از همان اوایل سال 1300(هـ.ش) رضاخان، رفته رفته، تبدیل به یک دیکتاتور شد. باید توجه داشته‌باشید که دیکتاتوری، اگر چه شباهت‌هایی به استبداد دارد، ولی اساساً با آن متفاوت است. دیکتاتوری، چنان‌که از نامش برمی‌آید، یک سیستم فرنگی است که با وجود قرار داشتن یک فرد مقتدر در رأس آن، حکومتِ وی فردی نیست؛ حکومت اقلیت است و هیئت‌های حاکمه در آن سهیم اند. دیکتاتوری رضاخان، که در سال 1305 هـ.ش به تشکیل سلسله پهلوی منجر شد، در دهه 1300(هـ.ش) فزاینده بود، تا اینکه در حدود سال 1310(هـ.ش)، به استبداد تاریخیِ ایران، یعنی حکومت فردی یا به قول رضاخان، «حکومت یک‌نفره»، بدل شد. مهم ترین دستاورد رضاخان، در همان اوایل حکومتش، فرو نشاندن هرج و مرج بود. پس از آن هم اصلاحاتی در جهت تجدد کرد که معروف است؛ اما حکومت او در دهه 1310(هـ.ش)، یک حکومت استبدادی مدرن بود و به این ترتیب مهم ترین دستاورد انقلاب مشروطه را از بین برد. پس از رفتن رضاشاه در سال 1320(هـ.ش)، باز دوره‌ای از هرج و مرج آغاز شد، اما در ظاهر حکومت مشروطه بود و محمدرضاشاه، پادشاه مستبدی به حساب نمی‌آمد. کودتای 28 مردادماه سال 1332 ، دوره دومی از دیکتاتوری را پدید آورد؛ اما این نیز، دیری نپایید و 10 سال بعد، در سال 1342 (هـ.ش)، انقلاب سفید و پیامد آن در خردادماه این سال، شاه را به «فاعل ما یشاء» و «حاکم ما یرید» تبدیل کرد. پس از آن بود که حکومت در معنای دیکتاتوری آن از بین رفت و حکومت فردی تا انقلاب سال 1357(هـ.ش) برقرار بود.»از دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان، تاکنون کتاب‌ها و مقالات متعددی به زبان انگلیسی و فارسی منتشر شده که انتقادات و تحسین‌های فراوانی را برانگیخته است. از میان کتاب‌ها و مقالات پرشمار وی، می‌توان به «آموزش عالی و دانشگاه‌های امروز»(انتشارات دانشگاه شیراز، ۱۳۵۳)، «آدام اسمیت و ثروت ملل»(انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۸)، «خاطرات سیاسی خلیل ملکی»(انتشارات رواق، ۱۳۶۰)، «اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی»(نشر مرکز، ۱۳۷۲)، «استبداد، دموکراسی و نهضت ملی»(نشر مرکز، ۱۳۷۲)، «صادق هدایت و مرگ نویسنده»(نشر مرکز، ۱۳۷۲)، «دولت و جامعه در ایران، سقوط قاجار و استقرار پهلوی»(نشر مرکز، ۱۳۷۹)، «تضاد دولت و ملت: نظریه تاریخ و سیاست در ایران» (نشر نی، ۱۳۸۱) و «نامه‌های خلیل ملکی»(نشر مرکز، ۱۳۸۲) اشاره کرد.