ما نيفست انقلاب و خطر افراط (5)

در ادامه روايت‌هاي قبلي از محتواي فكري كه انقلاب اسلامي مردم ايران بر بلنداي آن شكل گرفت، روزهاي قبل از انقلاب، دوران مبارزه، ظهور رويكردهاي افراطي در سال‌هاي قبل و بعد از انقلاب، روزهاي پيروزي، تلاش افراطي‌ها براي انحلال ارتش و ماجراي گروگانگيري و تسخير سفارت امريكا و... شرح داده شد. در اين يادداشت، اما به يكي از كليدي‌ترين بخش‌هاي تاريخ معاصر كشور در دوران جنگ تحميلي و روزهاي پايداري مردم ايران اشاره و نقش تفكرات افراطي در بروز و تداوم اين جنگ مرور مي‌شود. قبل از ورود به بحث لازم است تاكيد شود كه نبايد از هول گرفتار شدن در قلمروي «افراط» به دامنه‌هاي «تفريط» افتاد. همان‌گونه كه افراط در هر مطلبي آسيب‌ زا است، كوتاهي و در واقع تفريط نيز پيامدهايي در حوزه مختلف خواهد داشت؛ لذا مرز افراط و تفريط در جنگ به سختي ديده مي‌شود و شناسايي هر كدام از اين ناهنجاري‌ها مشكلات خاص خود را به دنبال دارد. بايد توجه داشت، افراط‌‌‌گرايي از عوامل اصلي به وجود آمدن جنگ‌ها در جهان است، عراق تا زمان تاسيس حكومت عثماني جزيي از ايران بود و ايران و عثماني در بين‌النهرين، يعني عراق كنوني بارها باهم جنگيدند، اختلاف‌‌‌هاي مذهبي ناشي از شيعه بودن ايرانيان و سني بودن عثماني هم موثر بود. اروپايي‌ها هم در راه انداختن جنگ بين ايران و عثماني نقش داشتند. از قرن نوزدهم انگلستان و روسيه حتي در متن عهد‌نامه‌ها هم دخالت مي‌كردند. بعد از جنگ جهاني اول تا سال 1932 عراق تحت قيموميت انگلستان اداره مي‌شد، بعد از استقلال عراق، تنش ميان ايران و عراق شروع شد و معمولا ميانجيگري به سازمان ملل سپرده و عهدنامه‌هاي جديدي امضا مي‌شد كه آخرين آن عهدنامه 1975 الجزاير بود. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي تحريك اختلافات بيشتر شد و عراق انگيزه فشار بر ايران را مجددا پيدا كرد. در ابتداي سال 58 تحركات ابتدايي، ايذايي و ضعيف بود، ولي بعد از تنش ميان ايران امريكا با تصرف سفارت امريكا، كم‌كم تحركات مرزي رو به تصاعد گذاشت و  از اواسط شهريور جنگ سرد تبديل به حركات گرم شد و رسما اواخر شهريور صدام با پاره كردن قرارداد مرزي 1975 الجزاير حمله سراسري را در 31 شهريور ماه 58 آغاز كرد. مجموعه وسيعي از خاك و شهرهاي ايران را چون نفت شهر، مهران، بستان، سوسنگرد در چند روز اول اشغال كرد، در بخش‌هايي نيز نفوذ و عقب‌نشيني داشت. از جمله در آبان‌ماه 58 اشغال خرمشهر عزيز و محاصره آبادان كه البته از آبادان عقب رانده شد، ولي عراق در خرمشهر تا 3 خرداد 61 ماند و جبهه‌اي به طول 1300 كيلومتر از جنوب آبادان تا شمال قصرشيرين با 14 هزار كيلومتر مربع در خاك كشورمان گشوده شد و مهم‌ترين رويداد تاريخي ايران در قرن اخير رقم خورد. جنگ تحميلي در صدر همه مسائل كشور قرار گرفت و امور كشور و مردم را تحت‌الشعاع خود قرار داد؛ لذا صحبت و تحليل اين امر سخت بوده و با تاريخ‌نگاري ساده امكان‌پذير نيست. در ابعاد مختلف قابل بررسي و تحليل است. تا آزادي خرمشهر نزديك به 20 عمليات گسترده و نيمه‌گسترده و 30 عمليات محدود انجام شد. امور نظامي و نحوه عمل نيروها و استفاده از تجهيزات و فرماندهان و مديريت عمليات‌ در تخصص من نبوده و به آن ورود نمي‌كنم، بيشتر به عرصه مديريت سياسي جنگ كه آيت‌الله هاشمي هم به دليل مسووليت‌ها در آن سهم بسزايي دارند مي‌پردازم. خوشبختانه مصاحبه‌ها و سخنراني‌ها و مكتوبات و خاطرات 8 سال دفاع مقدس از ايشان را در اختيار و منتشر شده. در مورد جنگ تحميلي و روزهاي پايداري با زحمات جناب آقاي بشيري مجموعه‌اي با همين نام و روزها و روزگاران سخت منتشر شد كه روايتي از جنگ ايران و عراق به روايت فرماندهي‌ جنگ آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني است كه در دسترس عموم است.  جنگ از نظر هاشمي‌رفسنجاني به 5 دوره تقسيم مي‌شود و براي هر دوره تحليل مخصوص به خود وجود دارد. 1 – دوره تهاجم وسيع دشمن 2 - دفاع و زمين‌گيري دشمن، 3- تهاجم ايران تا فتح خرمشهر، 4- تعقيب و خروج دشمن عمليات و تصرف فاو و شلمچه و سد دربنديخان، 5- پذيرفتن قطعنامه، سخت‌ترين دوران جنگ چند ماه اول جنگ به دليل ناهماهنگي‌ها و افراط‌‌هاي سياسي داخلي بود، موفق‌ترين زمان سال دوم جنگ كه بيشترين مناطق از جمله خرمشهر آزاد شد. بدترين سال هم سال 66 و 67 سالي كه عراق از سلاح‌هاي غير متعارف كشتار جمعي مانند سلاح شيميايي استفاده مي‌كرد و فاو و شلمچه و مجنون از دست داده شد.