نه به فرصت‌طلبی نژادپرستانه

بابک خطی ‪-‬ قتل و جنایت و سایر مظاهر خشونت آسیب‌های متعددی بر روح و جسم جامعه وارد می‌کند. به همین خاطر در مذموم بودن و آسیب‌زایی خشونت هر چه گفته شود کم است.
اما در بستر محکوم کردن خشونت و مقابله‌ی مقتدرانه با آن نژاد، قوم، زبان، کشور و... در یک کلمه مردمی که از سر اتفاق خاستگاه فرد یا افراد خاطی هستند را زیر سوال بردن نه شرط انصاف و نه شرط عقل است و در التهاب پس از چنین بحران‌هایی رواداری منصفانه بیش از هرچیز لازم است تا این دو موضوع مختلف و متفاوت از هم با هم مخلوط نگردد.
چنانچه به طور مثال مردم ایران در مورد کودک آزاری و قتل‌های دردناک ناشی از آن که در نقاط و استان‌های مختلفی از کشور رخ داد به اصل موضوع، محکومیت و مقابله و سعی در پیشگیری از آن تمرکز نمودند و به درستی و شایستگی قضاوتی در مورد مردم در این خطه‌های مختلف نپرداختند.
در این میان قتل دو شهروند ایرانی در مشهد که توسط افرادی با هویت کاملا مشخص و افراطی از لحاظ مذهبی و سیاسی رخ داده است، فرصت را برای گروههای ضد حقوق بشری و ضد پناهندگان فراهم آورده است تا از این آب گل‌آلود ماهی بگیرند و زشتی کار این گروه با سابقه‌ی مشخص را به پای کل مردم افغانستان بنویسند و آن‌ها را مقصر در این مسئله مقصر قلمداد کنند و بی‌رحمانه خواهان خروج آنان از کشور شوند.


پناهندگانی که با گذاشتن همه چیز در کشوری بحران زده و درگیر جنگ -که آخرین آن تصرف توسط طالبان بوده‌است - جان خود را برداشته و به ایران پناه آورده‌اند و اکثریت آن‌ها در کشور ما در صلح و صفا با سایر ایرانیان زندگی می‌کنند و در واقع جزیی از مردم ایران محسوب می‌شوند.
این دولتمردان و ما مردم معمولی هستیم که باید با هوشیاری، ضمن توجه به اصل مسئله و تمرکز بر بستن راه تکرار بر خطر چنین موارد سلفی‌گرانه‌ی تکفیری، با به خرج دادن تفکر، صبوری و رواداری در دام افکار ضدحقوق بشری فرصت‌طلبانه و بیرون آمده از پستوها و مخفیگاه‌های نژادپرستانه نیفتیم و کلیت مردم افغانستان را به خاطر آن زیر سوال نبریم.