انقلاب، احیاگر هنر دینی

انقلاب، هنر دینی را احیا کرد و دوباره به عرصه کشاند. البته نه به این معنا که همه اهالی هنر کشور، پیرو این مکتب شوند

گروه فرهنگی: محمدرضا سرشار نویسنده پیشکسوت در آستانه برگزاری هشتمین دوره هنر انقلاب در پاسخ به این سؤال که بعد از گذشت 43 سال از پیروزی انقلاب آیا تاکنون به مکتبی در هنر انقلاب دست یافته‌ایم یا نه، بیان کرد: هنر انقلاب در واقع همان هنر دینی است؛ هنر دینی نیز منحصر به بعد از پیروزی انقلاب در کشور ما نیست، بلکه قدیمی‌ترین نوع هنر در جهان است. صرف نظر از اینکه کدام دین را در نظر بگیریم، سرچشمه و منشأ بخش بزرگی از بسیاری هنرها دین بوده است. انقلاب نیز این هنر را احیا کرده است و پدیدآورنده‌ آن نیست.
این نویسنده به «ایران» گفت: به تعبیر دیگر، تا دوران مشروطیت و قبل از ارتباط هنرمندان ایرانی با هنر معاصر غرب، هنر غالب در کشور، صبغه دینی داشت. هنر غرب اما از رنسانس به بعد، صبغه اومانیستی پیدا کرده بود و این دیدگاه، از طریق هنر به جریان شبه روشنفکری ما نیز منتقل شد. در نتیجه جریان غالب در هنر جدید ما، از دوران مشروطیت به بعد، به سمت هنر اومانیستی سوق پیدا کرد و رفته رفته هنر دینی به حاشیه رانده شد و کمرنگ شد.


سرشار خاطرنشان کرد: انقلاب، هنر دینی را احیا کرد و دوباره به عرصه کشاند. البته نه به این معنا که همه اهالی هنر کشور، پیرو این مکتب شدند. بلکه جریان اسلامی و انقلابی، هنر دینی و انقلابی را پیش برد؛ و همچنان سایر جریان‌ها مثل جریان هنر مارکسیستی که متعلق به بلوک شرق بود و هنری که متعلق به غرب سرمایه‌داری است، نیز به حیات خود ادامه دادند و می‌دهند. این دو گرایش که در ذات خود، صورت‌هایی متفاوت از هنر اومانیستی‌اند، بعد از انقلاب نیز با قوت به حیات خود ادامه دادند.
در کنار این  گروهی اغلب از جوانان، که قبل از انقلاب هنوز به سن تولید هنری حرفه‌ای نرسیده بودند، شروع به احیا و به‌روزآوری هنر اسلامی کردند. یعنی هنری که در ذات خود، هنر انقلابی نیز هست.
این نویسنده عنوان کرد: یکی از سازمان‌ها و نهادهای جدی در احیای هنر دینی و جریان هنر انقلابی نیز حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بود؛ که البته در طول عمر کوتاه خود نیز دچار تحولاتی شد. چنانکه بسیاری از کسانی که آغازگر جریان احیای هنر دینی در حوزه هنری بودند، استحاله شدند و بعضاً حتی به جریان‌های مخالف دینی و انقلابی پیوستند. اما کسانی دیگر، این راه را ادامه دادند.
وی با بیان این که جنگ تحمیلی و انقلاب، به غنی‌سازی هنر انقلابی کمک بزرگی کرده است، ادامه داد: نمی‌توانیم بگوییم هنر انقلاب به کمال رسیده اما قطعاً در حال نضج و پختگی است؛ و با همین عمر کوتاهش، تأثیرگذارتر از دو جریان دیگر منشعب از هنر اومانیستی در کشور بوده است.
سرشار با ارائه تعریفی از هنر مردمی گفت: تعبیر عام‌تر برای هنر مردمی، هنر عامیانه یا عامه پسند است. این هنر با ادبیات عامه که معمولاً خالقان آنها گمنام هستند، شاخه‌ای کهن از هنر است و از دیرباز، انبوهی از داستان‌های عامیانه و ترانه‌ها و دیگر هنرهای ملت‌های مختلف را دربرمی‌گیرد؛ که از غنی‌ترین و جذاب‌ترین انواع هنرها هستند.
به طوری که حتی با پیدایش هنرمندان و مکاتب هنری و ادبی جدید از بین نرفته‌اند. عمرشان تقریباً با عمر انسان برابر است و بسیاری از هنرمندان شاخص نیز در طول تاریخ، حداقل در آفرینش آثار اولیه خود از آنها وام گرفته‌اند. اما در دوران معاصر «هنر مردمی» به معنای «هنر عامه پسند»، معنی دیگری یافته است. به این معنی که در زبان و ساختار و پرداخت و مضمون، نسبت به هنر جدی، سطح نازل‌تری دارد و مخاطبانش نیز دارای ذوق هنری فرهیخته نیستند؛ بلکه توده‌ای هستند که از سواد عمومی اندکی برخوردارند، ذوق چندانی ندارند و از آثار هنری دارای کیفیت پایین لذت می‌برند.
بنابراین، این دو نوع هنر عامیانه قدیمی و عامه‌پسند امروزی را، اگرچه در لفظ یکی به نظر می‌رسند، اما نمی توان یکسان دانست.
وی افزود: اگر هنر مردمی را به معنای اصیل کلمه در نظر بگیریم، باید گفت: هنر مردمی یعنی هنری که منحصر به خواص نیست. این هنر درعین حال که می‌تواند خواص جامعه را به خود جلب کند، می‌تواند بر توده مردم نیز تأثیر بگذارد. هنر مردمی نظیر شعر حافظ است که هرکس به اندازه فهم و ذوق خود از آن بهره می‌برد؛ هنری سهل و ممتنع، دارای غنا و لایه‌های متعدد و گوناگون است که هریک قشری را راضی می‌کند. مثلاً اگر در شعر، چهار قله حافظ، سعدی، مولوی و فردوسی را معیار بدانیم، اینان همواره به سلایق مخاطبان خود در هر گروهی پاسخ درخور داده‌اند.
امروز هم اگر هنر ما بخواهد ماندگار شود باید اینگونه عمل کند. هنرمند در وهله اول باید به قدری مهارت داشته باشد که بتواند به چنین جایگاهی دست یابد. به علاوه اینکه هنرمندان، در کار و زندگی خود صاحب  دانش و بینش کافی شوند.
سرشار در پایان گفت: تعهد با مورد استقبال مخاطبان قرار گرفتن تعارضی ندارد.
متأسفانه بعضی از هنرمندان عادت کرده‌اند برخی از ضعف‌های هنری خود را که باعث می‌شود آثارشان مورد استقبال قرار نگیرد، ناشی از داشتن «تعهد در هنر» بدانند. اما تجربه نشان داده اثر خوب دارای درونمایه خوب و عمیق هم هست و بدون اینکه دچار افت کیفی یا جذابیت لازم برای مخاطبان شود، مورد استقبال مخاطبان هم قرار می‌گیرد.
 لذا اگر هنرمندانی می‌بینند از کارشان استقبال نمی‌شود، باید در مهارت هنری و کیفیت دانش و بینش و بصیرت خود تجدیدنظر کنند.