جهانی فکر کن و محلی عمل کن

محمدجواد بیژنی: قدرت در سال‌های دور با تصرف خشکی‌ها، رابطه مستقیمی داشته است. یعنی هر چه زمین بیشتری را به تصرف خود درمی‌آوردی، مسلما قدرت بیشتری را در اختیار داشتی. در این دوره ظهور امپراتور‌ها در سطح جهان تحقق پیدا کرد. در دوره بعدی دریاها به عنوان عامل قدرت محسوب می‌شدند. در این دوره که با روابط استعماری نیز همزمان شد، هر آن که دریای بیشتری را در تصرف خود داشت به عنوان قدرت برتر در سطح دنیا قابل شناخت بود. در دوره سوم ـ از میانه جنگ دوم جهانی به بعد ـ قدرت در سطح دنیا با تمرکز بر سلطه آسمان‌ها به تحقق می‌رسید. به زبان دیگر هر آنکه بر آسمان‌های بیشتری تسلط داشت، قدرتمندتر بود. این روند که در دوران جنگ سرد مبنای قدرت بشری محسوب می‌شد؛ در سال‌های بعد از فروپاشی شوروی و دوران جنگ سرد و از سال 1994 به بعد، رنگ‌ و ‌بوی دیگری به خود گرفت. این بار دیگر قدرت با مفاهیم دیگری خود را به بازنمایی کشانده بود و موضوع بعدی تنها سلطه بر رسانه‌ها بود. هر آن که می‌توانست تسلط بیشتری بر رسانه‌ها داشته باشد، به تبع قدرتمند‌تر است. این موضوع که به صورت خاص با جامعه‌پذیری افراد مرتبط است، اذهان مردم را مورد هدف قرار می‌دهد. این هدف گرفتن و قدرت همزمان با توسعه تکنولوژیک همراه بوده است. این همراهی با فشردگی زمان و مکان به وجود آمد. در جامعه جهانی مرزها به واسطه تکنولوژی از بین رفتند و تنها اطلاعات است که رد و دل می‌شود. این اطلاعات در قالب بازی‌های کامپیوتری تا در سطوح دیگر همانند موسیقی، فیلم، عکس و... خود را به مرحله ظهور و بروز رسانده است. به زبان ساده‌تر جامعه‌پذیری که به صورت مطلق در مرزهای جغرافیایی خاص در حال تحقق بود به مرحله بدون مرز و جهانی رسید و دیگر ابزارهای آن به جای آنکه محلی و ملی باشد، «جهانی» است. در این بین، دیگر نظریه‌های افراطی همچون امپریالیسم جهانی آمریکایی و... مطرح شد که به سرعت با توان تکنولوژیک و مردمی دیگر مناطق جهان در سال‌های اخیر از بین رفته است. در این دوره جامعه‌پذیری افراد که شامل ادراک، شناخت و رفتار است، با وزنی سنگین بر روی شانه‌های رسانه‌ها افتاده است. رسانه‌ها در سراسر دنیا با درک جنگ جامعه‌پذیری برای تثبیت و سلطه قدرت خود، در حال تولید بسیار زیرکانه اطلاعات و آگاهی‌ها هستند. این امر در ظاهری‌ترین موضوع رسانه که همانا خبر مستقیم است تا لایه‌های پنهان رسانه همچون پلتفرم‌ها، شبکه‌های اجتماعی، موسیقی، فیلم و بازی‌های دیجیتالی دیده می‌شود. این امر که شناخت افراد، فارغ از مرزها را دربر می‌گیرد، برای کسب قدرت در سطح جهان بسیار پراهمیت است، به این دلیل که در این دوره افرادی می‌توانند در سوییس، آمریکا، استرالیا و... زندگی کنند اما تحت تعلیمات و جامعه‌پذیری رسانه‌های ایرانی، فردی با آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی باشند. در نتیجه وظیفه‌ای که برای اصحاب رسانه در تمام ابعاد وجود دارد در این دوره سنگین‌تر شده و به جای نگاه روتین و وظیفه بار به رسانه‌ها، باید با یک خلاقیت عمیق‌تر مخاطبان خود را جهانی ببینند و در انتقال مفاهیم و ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی خود به مردمان دنیا پیش‌قدم باشند؛ همچنین با موج بازی‌های رسانه‌ای دیگر کشورها مقابله کنند. از سوی دیگر وظیفه پدران و مادران و هر آن‌که کاربر رسانه‌هاست سنگین‌تر می‌شود و وظیفه آنهاست با سواد رسانه‌ای و فهم درست از رسانه‌ها، در مقابل این جامعه‌پذیری‌های کاذب که بر آگاهی، شناخت و رفتار آنها تاثیر می‌گذارد؛ خود و فرزندان‌شان را واکسینه کنند.