کارى بکنيد که دل مردم را به دست بياوريد

روايت «آرمان ملي» از توجه امام خميني به مردم
کارى بکنيد که دل مردم را به دست بياوريد
امام (ره) توجه زيادي به مردم و خواست آنها داشت. جمهوريت از موضوعاتي است که رمز پيروزي و پايداري عنوان شده است. امام خميني (ره)احساس رضايتمندى مردم از حکومت را از عوامل ماندگارى آن مى‌داند و در ساحت مسائل اعتقادى اهميت اين موضوع را به گونه‏اى مطرح مى‌کند که اين احساس، رضايت خداوند را نيز به دنبال خواهد داشت و در نتيجه تعامل مردم با حکومت، موجب پايدارى قدرت و استحکام آن مى‌گردد. «کارى بکنيد که دل مردم را به دست بياوريد. پايگاه را پيدا کنيد در بين مردم. وقتى پايگاه پيدا کرديد، خدا از شما خيلى راضى است، ملت از شما راضى است.» در ادامه به پند آموزى از وضعيت تاريخى نظام پيشين، اشاره مى‌کند: « ما از اين تاريخ موجودى که بر ما گذشت، بايد عبرت بگيريم. اگر پايگاه داشت اين مرد(محمدرضا شاه) بين مردم، اگر نصف قدرتش را صرف کرده بود براى ارضاى مردم، هرگز اين قدرت به هم نمى‏خورد، هرگز با او مخالفت نمى‏شد. لکن مع‏الأسف همه قدرتش را روى هم گذاشت بر ضد مردم به طورى که اگر مى‏رفت به زيارت حضرت رضا(ع)، هر که مى‌شنيد مى‏گفت دارد حقه بازى مى‏کند.» مردم ايران گرچه در سابقه تاريخى خود در عصر مشروطيت، چند صباحى طعم آزادى و حق تعيين سرنوشت خويش را تجربه کردند، اما به تحولات و پيشامدهاى به وجود آمده در پس آن، دوباره دچار خودکامگى و استبداد حکومت‌ها شدند که در اين نوشتار فرصت پرداختن به آن نيست فقط يادآورى اين نکته لازم است آنچه بر اين ملت گذشت، بسيار سهمگين و طاقت فرسا بود تا اينکه در پرتو نهضت امام خمينى(ره)، دريچه هاى آزادى يکى پس از ديگرى بر روى آنان گشوده شد و مردم با رويکرد و اين باور هوشمندانه‌تر از گذشته بر تعيين سرنوشت خود تسلط يافتند. امام(ره) از همان روزهاى نزديک به پيروزى انقلاب اسلامى خبر از برگزارى انتخابات مى‏داد و اين حق را از حقوق مسلم مردم اعلام مى‏کرد و پس از پيروزى نيز بر عهد خود با مردم وفادار ماند و همواره بر نقش نظارتى و مشورتى مردم پافشارى مى کرد. تعبيرى از اين قبيل که «مجلس در رأس امور است»، گوياى اين مهم بود چراکه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى گرد آمده از گوشه گوشه اين سرزمين پهناور هستند که مى‏توانند در مقام تحقق خواسته‏هاى همه مردم باشند. امام(ره) در باب نظارت مردم در فراز يکى از سخنان خود به يک گفت‌وگوى تاريخى اين گونه اشاره مى‏کند: « اگر خداى نخواسته يک کس پيدا شد که يک کار خلاف کرد، اعتراض کنند همه مردم؛ مردم همه به او اعتراض کنند که آقا چرا اين کار را مى‏کنى؟ درصدر اسلام هست که عمر وقتى که گفت (در منبر بود به کجا) اگر من يک کارى کردم، شما چه بکنيد؟ يک عربى شمشيرش را کشيد و گفت: ما با اين شمشير راستش مى کنيم. بايد اين طورى باشد.» آنچه گفته شد، شمّه کوتاهى بود و جستارى ناقص، در طرح و بيان ديدگاه معمار بزرگ انقلاب اسلامى امام خمينى (ره) پيرامون‌شأن و منزلت مردم و حضور آنان در عرصه اجتماع بر اساس سنت و سيره رسول ا...(ص)؛ اميد آنکه تذکارى گردد براى همه کسانى که در مقام خدمت بر آمده‏اند. در ختام اين مقال جهت حسن آن، فرازى از سخنان مقام معظم رهبرى در باب سيره امام خمينى(ره) نقل مى‌گردد: «امام(ره) ما براى حيات دوباره اسلام، همان راهى را پيمود که رسول معظم(ص) پيموده بود؛ يعنى راه انقلاب را. در انقلاب اصل بر حرکت است. حرکتى هدفدار، سنجيده، پيوسته، خستگى ناپذير و سرشار از ايمان و اخلاص... در انقلاب اسلامى چند خصوصيت مهم وجود داشت که همه منطبق بر حرکت اسلامى بود... دوم آنکه براى تحقق اين هدف از توده‏هاى مؤمن و آگاه و دردمند و فداکار و نه از احزاب و گروه‌ها و سازمان‏هاى سياسى - نيروى انسانى لازم گرفته شد و رهبر حکيم نصرت را پس از توکّل بر خدا، از نيروهاى لايزال مردم جست‌وجو کرد.»
اشاره به نقش مردم در تفکر امام


آيت‌ا... سيد حسن خميني هم در اين باره توضيح دادريشه تفکر انقلاب بر اين اساس است که مشروعيت حکومت‌ها به آراي مردم است. تعبير اينکه «ميزان رأي ملت است» از حضرت امام(ره) يک تعبير ساده انگارانه نيست. يادگار امام (ره)تصريح کرد: ما پذيرفتيم وقتي جمهوري اسلامي شکل مي‌گيرد يک کشور هستيم و از خليفه گري خارج شديم. جهان تشييع پذيرفته است که رئيس‌جمهوري دارد که با رأي مردم انتخاب مي‌شود، نه پنج متر اين طرف‌تر از مرز حق رأي به آن دارد نه ده متر آن طرف‌تر. اين مرزها معنادار شده است و شخصيت حقوقي پيدا کرده است. پس سومين مساله اين است که داريم درباره سياست خارجي يک کشور صحبت مي‌کنيم. وي چهارمين نکته را قيد «اسلامي» آن دانست و گفت: اين قيد يعني بايد ارزش‌هايي که پيامبر اسلام و ائمه اطهار مطرح کردند، اين مجموعه بر اساس تصميمات ما حاکم باشد. اولين آن همان سياست موازنه منفي و نه شرقي نه غربي است. اما اين سوال مطرح مي‌شود که هر رفت و آمد و داد و ستدي و محاسبه گري وادادگي است؟ کجاي اين سياست استمرار اسلامي دارد؟