جلال خوش چهره پوپولیست تنها

رویکرد خشن واشنگتن به ایران هیچ کمکی به حل منطقه آشفته خاورمیانه نمی‌کند. این رویکرد با نادیده گرفتن واقعیت های جاری تنها می‌تواند به آتش ناآرامی‌ها دامن بزند. ممکن است عربستان و رژیم اسرائیل از این محمل برای خود زمان بخرند ولی در درازمدت آنها نیز دچار زیان خواهند شد.
دونالد ترامپ در یک خودشیفتگی پوپولیستی هر روز برای جامعه آمریکا، جهان و منطقه خاورمیانه نسخه می‌نویسد بی‌آنکه بخواهد و یا بداند از کمترین مشروعیت در رفتار و گفتار برخوردار است. تاریخ ایالات متحده هرگز چنین خودشیفتگی عوامانه را از رئیسان جمهوری این کشور به یاد ندارد. او در جایگاهی بی‌بدیل نزد افکار عمومی کشورش، دچار بحران مشروعیت و بالتبع بحران اعتبار است. همین وضع سبب شده تا وضعیت دو قطبی در این کشور دامن گستر شود. تجربه این روزهای آمریکا حتی با وضعیت دوقطبی سال‌های دهه هفتاد میلادی که مردم این کشور در مخالفت با دولت ریچارد نیکسون هر روز تظاهرات می‌کردند و خواستار کناره‌گیری او از قدرت بودند، قابل مقایسه نیست. در آن روزگار تعارض دو نگاه به سیاست خارجی آمریکا موضوع مناقشه بود. حتی در سال‌های ریاست جمهوری "جرج بوش" پسر نیز همین اختلاف‌ها وجود داشت. حتی متحدان اروپایی این کشور، واشنگتن را متهم به
تک روی در سیاست‌های جهانی‌اش به ویژه جنگ دوم خلیج فارس ‌کردند. این اختلاف‌ها و تعارضات هرگز مشروعیت جایگاه ریاست ‌جمهوری ایالات متحده را دچار آسیب نکرد. اما آنچه امروز در آمریکا رخ داده،‌ بحران مشروعیت در نهادی که نماد دموکراسی و اقتدار این کشور نزد جامعه جهانی است. ترامپ در منظر عمومی چهره‌ای شکسته و نامناسب برای جایگاهی دارد که کلید وحشتناکترین سلاح کشتار جمعی را در دست دارد. او از همان ابتدای استقرار در اتاق بیضی کاخ سفید، فاقد صلاحیت برای حداقل بخش وسیعی از مردم کشورش است. متحدان اروپایی آمریکا هنوز درک روشنی از سیاست‌های او ندارند. نبود تعریف روشن از سیاست‌ها، اهداف، مشروعیت و محبوبیت، مهمترین چالش یک سیاست‌مدار و بالتبع سیاست‌های یک دولت است. از این‌رو ماجراجویی‌ در سیاست خارجی می‌تواند آمریکا را در انزوا‌یی کم نظیر قرار دهد که پیامدهایش نه تنها برای این کشور بلکه جامعه جهانی سنگین و خطرناک باشد.
از همین حالا آثار سیاست‌های اعلامی ترامپ تاثیر خود را بر تجارت جهانی، بازار سهام، افزایش تورم و آمار بیکاری گذاشته است. انتظار جامعه جهانی از سیاست‌های دولت جدید آمریکا کم سابقه نیست، اما چنین انتظاری معمولا با قبول سطحی از عقلانیت نخبه‌گرا در هیئت حاکمه آمریکا همراه بوده است. این‌بار انتظارها با وحشت از رویکرد رئیس‌جمهوری خود شیفته همراه است که قدرت پیش‌بینی را از همگان گرفته است. در واقع وحشت مردم آمریکا و جامعه جهانی _ خاصه اروپا _ پیش‌بینی ناپذیر بودن مردی است که مدعی است می‌خواهد همه چارچوب‌های گذشته در ساختار آمریکایی را دگرگون کند.
اکنون دونالد ترامپ و مشاور امنیت ملی او ایران را آماج سیاست‌های تهاجمی خود در منطقه قرار داده است. این رفتار می‌تواند هم ناشی از تاکتیک پوپولیستی دولتی باشد که با مخالفت مردم کشورش روبروست و هم واکنشی انفعالی در سرپوش گذاشتن بر ادعایی که می‌گفت: در نخستین لحظات ورود به کاخ سفید "برجام" را پاره خواهد کرد. هرچه باشد نمی‌توان تنهایی واشنگتن را در دشمنی با ایران نادیده گرفت. جامعه جهانی درک روشنی از این کینه‌ورزی تازه ندارد. واشنگتن برای موج تازه دشمنی‌ها علیه ایران محتاج بهانه‌هایی قابل قبول نزد افکار عمومی است. غیر از این هرچه گفته شود به شعار و رجز خوانی شبیه است تا تهدید واقعی و موثر. دقیقا از همین رو است که تهران نباید کمترین بهانه را در اختیار خودشیفته‌ای قرار دهد که در ماجراجویی‌هایش تنهاست. نقطه قوت دولت ترامپ علیه ایران، توانمند شدن او در یافتن متحد مشروع است‎؛ مشروعیتی که خوشبختانه رژیم‌های عربستان و اسرائیل فاقد آن هستند.