سرباز 13 ساله امام(ره) 9 سال در اسارت صدام

 13 ساله بود که با دست‌کاری شناسنامه‌اش راهی جبهه‌های جنگ می‌شود و در همان آغازین روزهای حضور در جبهه، به اسارت رژیم بعث درمی‌آید. مهدی طحانیان، سال 1361 تا 1369 را در اسارت گذراند و عراقی‌ها او را که جوان‌ترین اسیر جنگی‌شان بود، به شدت زیرنظر داشتند. نقطه عطف اسارت این نوجوان، برخورد با نصیرا شارما، خبرنگار هندی شبکه 5 تلویزیون فرانسه است که رعایت حجاب را شرط مصاحبه با او بیان می‌کند. 9 سال اسارتِ آزاده‌ای نوجوان به نام مهدی طحانیان در کتاب «سرباز کوچک امام» به قلم فاطمه دوست‌کامی نوشته شد؛ کتابی که رهبر انقلاب در سال 96 بر آن تقریظ نوشتند: «سرگذشت این نوجوان شجاع و باهوش و صبور در اردوگاه‌های اسارت، یکی از شگفتی‌های دفاع مقدّس است؛ ماجراهای پسربچّه‌ سیزده چهارده ساله‌ای که نخست میدان جنگ و سپس میدان مقاومت دربرابر مأموران درنده‌خوی بعثی را با رفتار و روحیه‌ای اعجاب‌‌‌انگیز، آزموده و از هر دو سربلند بیرون آمده است. دل بر مظلومیّت او می‌سوزد، ولی از قدرت و تحمّل و صبر او پرمی‌کشد؛ این نیز بخشی از معجزه‌ بزرگ انقلاب اسلامی است. در این کتاب، نشانه‌های خباثت و لئامتِ مأموران بعثی آشکارتر از کتاب‌های مشابهی است که خوانده‌ام. به‌هرحال این یک سند باارزش از دفاع مقدّس و انقلاب است؛ باید قدر دانسته شود. خوب است سست‌پیمان‌های مغلوب‌دنیاشده، نگاهی به امثال این نوشته‌ صادقانه و معصومانه بیندازند، شاید رحمت خدا شامل آنان شود».   در ادامه، گفت‌وگوی ما را با فاطمه دوست‌کامی، نویسنده «سرباز کوچک امام» می‌خوانید.   چه شد که به سراغ نگارش خاطرات مهدی طحانیان رفتید؟ من سال 87 در واحد پژوهش مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان مشغول به کار بودم.  این مؤسسه تنها متولی فرهنگی امور آزادگان کشور است. به همین دلیل آزاده‌ها از جمله آقای طحانیان زیاد به آن‌جا رفت و آمد می‌کنند. همان سال با توجه به این‌که ایشان در دوران نوجوانی اسیر شده بودند و خاطرات ارزشمندی داشتند، بحث نگارش کتاب خاطرات ایشان پیش آمد. پیشنهاد انجام این کار به من داده شد و مصاحبه‌هایم با آقای طحانیان را در مؤسسه شروع کردم.   روند نگارش به چه شکل بود و چقدر زمان برد؟ ما به صورت خطی و به شکل مصاحبه، اطلاعات را از آقای طحانیان دریافت کردیم. برایم خیلی مهم بود که این کتاب از دوران کودکی ایشان شروع شود. چون برخوردی که این نوجوان در 13 سالگی با خانم نصیرا شارما، خبرنگار هندی شبکه 5 تلویزیون فرانسه می‌کند و شرط مصاحبه با وی را حجاب می‌گذارد و مانند یک ژنرال جنگی در برابر دوربین‌ها ظاهر می‌شود، برگرفته از یک عقبه و زمینه فکری و اعتقادی قوی در ایشان بوده‌است. بسیار مهم بود که بدانیم این نوجوان از کودکی در چه فضایی رشد کرده است. در ثبت و ضبط خاطراتش می‌بینیم که خیلی زود وارد مباحث انقلابی و مبارزه با رژیم پهلوی می‌شود و در راهپیمایی‌های شهر خودش شرکت می‌کند و مدرسه‌اش را به تعطیلی می‌کشاند تا همکلاسی‌هایش در راهپیمایی‌ها شرکت کنند. بعد از پیروزی انقلاب جذب بسیج می‌شود و بنیه فکری خودش را می‌سازد که در 50 روز فعالیتش در جبهه و بعد در اسارتگاه‌ها به خوبی مشخص می‌شود.     هنگام نگارش با چالش خاصی مواجه بودید؟ یکی از چالش‌ها این بود که راوی باید صبر و حوصله زیادی در بیان خاطرات 9 سال اسارتش می‌داشت. از طرفی، بالاخره زمان، گذشته و ممکن بود روی بعضی از خاطره‌ها گرد فراموشی نشسته باشد. من هم باید در کار صبور می‌بودم و سؤالات را طوری طراحی می‌کردم تا فضاسازی‌ها به خوبی برای مخاطبی که هیچ شناختی از فضای اسارتگاه‌ها ندارد، شکل بگیرد. مصاحبه‌ها که تمام شد، از دوستی که مسئولیت تبدیل مصاحبه‌ها به متن را داشت، خواستم که سؤالات من را در هر مصاحبه بشمرد. بالغ بر 38هزار سوال در طول حدود 350 ساعت مصاحبه پرسیده بودم. این کار با همه سختی‌ها، جذابیت‌های خاص خودش را داشت و حدود 4 سال زمان برد.     از این‌که رهبر انقلاب بر این کتاب تقریظ نوشتند، چه حسی داشتید؟ آقای طحانیان چهره موجه و مظلومی داشتند و علی‌رغم همه بی‌مهری‌هایی که به ایشان شد، با متانت روزگار را سپری می‌کردند. تقریظ رهبر انقلاب و دستخط‌شان از دو وجه برای ما بسیار خوشایند بود؛ اول این‌که رهبر جهان اسلام اثر را مطالعه کرده و پسندیده بودند. این مهر تأییدی بر مسیر طی شده بود. دوم این‌که دلم می‌خواست این کتاب با همه فراز و نشیب‌هایش مورد توجه مخاطب قرار بگیرد که خدا را شکر بعد از تقریظ رهبر انقلاب، جوان‌ها و نوجوان‌ها از کتاب استقبال کردند. این را از لطف خدا و برکت تقریظ رهبر انقلاب می‌دانم.     این کتاب قرار بود به زبان‌های مختلف ترجمه شود. آیا این اتفاق افتاده ؟  اگر ترجمه شده است، بازخوردی از مخاطبان غیرفارسی‌زبان داشته‌اید؟ بله. این کتاب به زبان عربی در انتشارات دارالمعارف لبنان ترجمه و ظاهراً از آن در نمایشگاه‌های کشورهای عربی استقبال شده‌است. به زبان ترکی آذربایجانی هم ترجمه شده است. هنوز بازخوردی از مخاطبان غیرفارسی‌زبان نداشته‌ام، اما مطمئن هستم این اتفاق خواهد افتاد؛ به ویژه از مخاطبان کشورهای محور مقاومت.      به نظر شما باید به کدام ظرفیت‌های دفاع مقدس برای تولید آثار ادبی بیشتر پرداخته شود؟ امام خمینی(ره) می‌فرمایند دفاع مقدس، دانشگاه انسان‌سازی است. واقعاً همین‌طور است. دفاع مقدس ما ارزش و ظرفیت پرداخته‌شدن دارد؛ چه در حوزه زنان، چه در حوزه نوجوان یا در زمینه کمک‌های مردمی، حکمرانی، الگوسازی و... . این‌ها حتماً باید مورد توجه قرار بگیرد و با مطالعه و پژوهش باید به ظرفیت‌های پنهان دسترسی پیدا کرد.   از تازه‌ترین فعالیت‌هایتان در حوزه ادبیات دفاع مقدس بفرمایید. در سال 98 کتابی به نام «صباح»، دربرگیرنده خاطرات خانم صباح وطن‌خواه منتشر کردیم. ایشان در آغازین روزهای جنگ و اشغال خرمشهر، امدادگر بوده‌اند و با تنگ‌ترشدن حلقه محاصره، اسلحه به دست می‌گیرند و از شهر دفاع می‌کنند. شهید ابومهدی المهندس، ‌همرزم شهید قاسم سلیمانی این کتاب را در آخرین ماه‌های عمرشان می‌خوانند و یادداشت بسیار زیبایی برای دخترشان، کوثر که تازه ازدواج کرده بود، می‌نویسند و به او تقدیم می‌کنند. کتاب دیگرم مربوط به خاطرات یکی از اعضای جنبش اسلامی نیجریه است که در مرحله تدوین است.