شكاف اجتماعي ارمغان برخورد چكشي با بدحجابي

يك تعبير عربي است كه مي‌گويد «من جرب المجرب حلت به ندامه» يعني افرادي كه از تجربه‌ها درس نمي‌گيرند طبيعتا دچار ندامت مي‌شوند. در مورد مساله برخورد با بدحجابي با توجه به تجارب گذشته در مسائل فرهنگي نبايد راه گذشته و منسوخ شده در پيش بگيريم. مساله رعايت حريم عفاف و حجاب، اصول اخلاقي و زيست اجتماعي از ابتداي انقلاب تا به الان مطرح بوده و به اشكال مختلف دستگاه‌هاي حاكميتي، نظارتي و جاري آن را تجربه كردند و از رويه‌هاي مختلف هم استفاده كردند.  بايد توجه داشت كه ما هم با تحولات زيست فرهنگي روبه‌رو هستيم و هم با گستره تعاملات و ارتباطات رسانه‌اي بسيار گسترده روبه‌رو هستيم. همچنين نحوه ارتباط ما با نسل جوان در رويه‌هاي ارتباطي و انتقال تجارب با گذشته به‌ شدت تغيير كرده. اما متاسفانه شيوه‌ها و رويه‌هايي كه ما در برخورد با مسائل اجتماعي و فرهنگي در پيش مي‌گيريم هيچ تغييري نكرده‌اند. درواقع ما همان رويه‌هاي پند و بند را دنبال مي‌كنيم. يعني با يكسري ادبيات از موضع بالا پند مي‌دهيم. وقتي اين پند علي‌رغم نارسايي‌ها و متناسب با فهم و درك و نياز مخاطب مواجه مي‌شود و تاثيرگذار نيست و با آن مقابله مي‌شود ما به سراغ برخوردهاي فيزيكي مي‌رويم. حاصل اين دوره باطل پند و بند آنچه كه از ابتداي انقلاب تا الان در برخورد با برخي مسائل فرهنگي رخ داده است.  نتايج كار خودمان را ارزيابي نمي‌كنيم و به جاي گفت‌وگو با روانشناسان، جامعه‌شناسان و كساني كه در تعليم و تربيت نوين نقش دارند درست نقطه مقابل آن را انتخاب مي‌كنيم؛ شيوه‌هايي منسوخ شده كه حاصل آن شكاف و تقابل با جامعه است. يعني از پندهاي خشن و بندهاي غيرموثر كه بيشتر منجر به آسيب بيشتر و لجبازي و كينه مي‌شود استفاده مي‌كنيم. 
در همين مساله حجاب و عفاف پافشاري بر استفاده از شيوه‌هاي منسوخ شده و خشن باعث ايجاد فاصله جامعه و به خصوص نسل جوان و خشم روزافزون آنها مي‌شود. حتي اگر هم موفق شويم در يك بازه زماني كوتاه پيام‌هاي فرهنگ رسمي را به حداقل مي‌رسانيم و از آن‌سو فرهنگ غيررسمي را به‌شدت گسترش مي‌دهيم. درنهايت نتيجه آن اين خواهد بود كه جامعه چون احساس مي‌كند كه با يك مجموعه هوشمند در ارايه توليدات فرهنگي و ارتباطات انسان روبه‌رو نيست خودش را تجهيز مي‌كند كه چگونه بتواند با اين شرايطي كه او نمي‌پسندند به اشكال مختلف مقابله كند.  بايد توجه داشته باشيم كه ادامه اين روندهاي خشن و چكشي در وهله نخست فاصله گرفتن بخشي از جامعه با آموزه‌هاي اخلاقي و ديني، ‌آموزه‌هاي زيست اجتماعي و فرهنگي جامعه ايراني خواهد بود. از سوي ديگر نوعي احساس مرزبندي شديد بين مجريان و جامعه ايجاد مي‌شود كه حتي اگر حرف‌هاي درستي هم برخي از اين مجريان داشته باشند به دليل اين ديوار بتني كه بين مخاطب و مجريان اين سياست ايجاد شده ديگر شنيده نشود. در واقع اين سياست اساسا سياست شكست ‌خورده‌‌اي است و به جز تشديد وضعيت موجود نتيجه‌اي نخواهد داشت.  همان‌گونه كه ما در گذشته مسائل اينچنيني مانند تجربه شكست خورده استفاده از ماهواره، را داريم. استمرار چنين برخوردهايي باعث نوعي احساس دوري و انفجار و عبرت در درون جامعه و البته ايجاد فرصت براي كساني كه اساسا به فرهنگ و ويژگي‌هاي اخلاقي جامعه ما اعتقادي ندارند و زمينه براي جولان دادن آنها فراهم مي‌شود. اين شيوه‌هاي منسوخ شده و نسنجيده كه متناسب با تجارب گذشته ساماندهي نشده‌اند ممكن است حتي در يك عرصه‌هايي بخشي از جامعه را در برابر و مقابل بخش ديگري قرار دهد. شرايط كشور به لحاظ وضعيت معيشت مردم، اعتماد اجتماعي به‌ شدت آسيب ديده است اين نوع شيوه‌ها با تجربه‌هاي بسيار شكست خورده گذشته روبه‌رو است. بايد دقت داشته باشيم كه هم محيط تغيير كرده و هم انساني كه ما مي‌خواهيم با آن مواجه شويم و البته نوع پيام‌ها و خطابه‌ها و همچنين ابزاري كه مي‌خواهيم با جامعه ارتباط بگيريم عوض شده ولي روش‌ها و رويه‌هاي ما همچنان تغيير نكرده است. يعني ما به پرسش‌هاي جديد پاسخ‌هاي قديمي بدهيم و اين معادله نتيجه‌اش كاملا مشخص است. دور شدن جامعه، افزايش نابهنجاري‌ها، بستن گوش‌ها براي شنيدن پيام‌ها و كم‌حاصلي بندها و پندهاي تجربه شده در برابر جامعه‌اي كه سيال است و نيازمند پيام‌هاي فاخر و ارتباطات متناسب با شرايط موجود خودش است. متاسفانه به جاي اينكه گامي براي شرايط موجود كشور‌ برداريم قطعا آن را به سمت پيچيده‌تر شدن و بغرنج‌تر شدن سوق مي‌دهيم.  اين دوقطبي‌سازي دو اتفاق مهم را در پي دارد؛ يكي اينكه كالاهاي نامناسب خارج از فرهنگ ما بيشتر رواج پيدا خواهد كرد. صداي دشمنان در نتيجه اين برخوردهاي غلط بيشتر شنيده مي‌شود. دوم؛ به دليل برخوردهاي غلطي كه مي‌كنيم موجب مي‌شود بخشي از ريشه هويتي جامعه آسيب ببيند و اتفاقا جامعه را به سمت نوعي ولنگاري و رهاشدگي سوق مي‌دهيم و در عين حال اين شيوه‌ها ميدان عمل افراد يا جريان‌هاي خشونت‌طلب و راديكال را در كشور فراخ‌تر خواهد كرد.