رسانه‌های «کن»یزه شده

سعید توتونکار*:  تلاش‌های فراوان رسانه‌های غربی برای وارونه نشان دادن واقعیات ایران در جهان بر کسی پوشیده نیست، البته نمی‌توان انتظار داشت رسانه‌ای بی‌طرف باشد و بدون هیچ پیش‌زمینه ذهنی وارد دنیای خبر شود اما می‌توان انتظار دشمنی جوانمردانه را داشت اما نه از کسانی که هیچ‌گاه از هیچ فرصتی برای جرم و جنایت و استعمار و استثمار علیه ایران و ایرانی فروگذار نکرده‌اند. چه آن زمانی که فرصت به یغما بردن ثروت‌های ملی را داشتند و چه زمانی که امکان تسلط بر حکومت‌ها را داشتند و چه زمانی که از هر جهت علیه ایران جبهه‌ای بازطراحی کردند و تاختند. رسانه هم یکی از همان جبهه‌ها و همان سلاح‌هاست.  صنعت فیلمسازی نیز پا به پای رسانه‌های خبری، ویروس ایران‌ستیزی را انتشار داده است؛ فیلم‌هایی که علیه ایران و جامعه ایرانی و اسلام و جمهوری اسلامی ساخته شده و تاریخ گذشته و معاصر ما را سیاه و پر از بدبختی و نکبت نشان می‌دهند. جشنواره کن یکی از آن بسترهایی است که فرصت‌‌های خود را به صورت آشکار و غیرحرفه‌ای در اختیار کسانی قرار داده که می‌خواهند چهره‌ای هر چه تاریک‌تر از ایران به نمایش بگذارند؛ حقد و کینه‌ای که همه ساله به بهانه‌ای نو می‌شود و اجازه نمی‌دهد خاطره تلخ آن در ذهن‌ها کهنه شود. هر سال فیلم‌ها و بازیگرانی غالبا ایرانی که داخل و خارج از کشور در صنعت سینما فعالند و سودای رسیدن به شهرت جهانی دارند، حاضرند برای به دست آوردن این جایگاه، جایزه بزرگ سیاه‌نمایی از ایران را دریافت کنند، چرا که شهادت یک ایرانی علیه خود پذیرفته‌تر از روایت هر بیگانه‌ای است؛ ژست وطن‌پرستی می‌گیرند و علیه آن سخن می‌گویند.  ویروس خطرناک و مسری سیاه‌نمایی از ایران منحصر به رسانه‌ها و آثار سینمایی خارج از ایران نمانده و توسط برخی فعالان رسانه‌های وابسته و واداده به داخل نیز وارد شده است. رسانه‌هایی که حاضرند برای دیده شدن و شنیده شدن و اعلام وفاداری به غرب به هر شیوه‌ای متوسل شوند و هر موضوعی را همراستا با دشمنان آشکار ملت دنبال کنند و هر محتوایی را که موضع آنان را تقویت کند فراهم آورند و به هر قیمت شده نشان دهند هیچ نسبتی با مصالح کشور و نیازهای واقعی و مسائل بومی ایران ندارند. رسانه‌هایی که هر گاه به آنها مراجعه می‌کنی، غبار و تاریکی بر دلت سنگینی می‌کند و به دنبال راه فراری تا نبینی و نشنوی این همه بدبختی و شوربختی و سیاه‌بختی و پژمردگی و مصیبت و ترس و وحشت را. چنان تصویری برایت ترسیم می‌کنند که ناخواسته از پنجره بیرون را نگاه می‌کنی و اگر بتوانی به خیابان سری می‌زنی و اطرافیانت را مرور می‌کنی.  انگار غرب فرشته‌ای مهربان است که بال‌هایش را گشوده و برای نجات ایران و ایرانی از دست نیروهای اهریمنی از هیچ تلاشی مضایقه نمی‌کند.  گویی هیچ نکته مثبت و نقطه روشنی در زمین و آسمان ایران وجود ندارد و چشم‌اندازی پیش روی حکومت نیست و جمهوری اسلامی تمام منافذ تنفس را به روی مردم بسته و تا توانسته جهان را ناامن و ناآرام کرده و باعث شده غرب، ما را تحریم کند، غذا و دارو ندهد، با ما جنگ کند، علیه ما توطئه کند و قطعنامه صادر کند، ما را در آسمان و زمین ترور کند و هواپیمای مسافری‌مان را بزند، دانشمندان ما را ترور کند و تا می‌تواند در کشور ما فتنه و خرابکاری کند. وای از مظلومیت غرب... . رسانه‌هایی که به صورت کاملا اتفاقی همواره در کنار جنایتکاران متجاوز ایستاده‌اند و تمام تحلیل‌ها و نتیجه‌گیری‌های‌شان تطهیر غرب، بویژه آمریکا و تخریب و تحقیر ایران و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و اسلام و هر آنچه بوی دین دارد، است، البته از دین استفاده می‌کنند، آن هم فقط یک جا، آنجایی که بخواهند جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و ولایت‌فقیه را زیر ضرب ببرند و نشان دهند باید دین از سیاست جدا شود و دوباره بعد از چند دهه به انزوا رانده شود یا با تمام مظاهر فساد و فحشا و ظلم و خیانت همراه شده، شانه به شانه، سایه به سایه، دست در دست در خیابان‌های شهر قدم بزند؛ مصالحه کند و به رسمیت بشناسد.  تمام احکام اجتماعی تعطیل شود و دین با تمام اصل و فرعش از حکومت زدوده شود. این رسانه‌ها هر چند خود را ایرانی و وفادار به ایران و حتی گاهی مسلمان و وفادار به اسلام و متعصب در اسلام معرفی می‌کنند اما هیچ وقت با غرب اسلام‌ستیز ایران‌ستیز که هیچ فرصتی را برای ضربه زدن هدر نداده زاویه پیدا نمی‌کنند. سیاست‌ها مشترک، مسأله‌ها مشترک، دغدغه‌ها مشترک، افکار مشترک، نتیجه‌گیری‌ها مشترک، مواضع مشترک و نوعی یگانگی باورنکردنی با غرب که حتی شاید برای خود غرب هم عجیب باشد و مضحک.  برای وحشت‌آفرینی بین مردم نسبت به حکومت، آن را متحد با طالبان و هیتلر و صدام و القاعده و داعش و صهیونیسم و همه جنایتکاران امروز و دیروز جلوه می‌دهند و تصویری هیولایی از جمهوری اسلامی را به نمایش می‌گذارند. کوچک‌ترین تحرکات جمهوری اسلامی را که در تقویت دین و تضعیف فرهنگ منحط غرب باشد زیر سؤال می‌‌برند و برای رفع هر نوع سوء‌تفاهمی نسبت به غرب توضیح و تحلیل ارائه می‌دهند. غرب را حق و خود را حق‌طلب و وفادار به حقیقت و جمهوری اسلامی را باطل و دشمن ملت و عزت ملت نشان می‌دهند. به تمام مؤلفه‌های نرم و سخت قدرت ایران می‌تازند و چشم دیدن و نشان دادن و بازگو کردن هیچ موفقیتی را ندارند. در مقابل، هر اشکال جزئی را تا بتوانند برجسته و بزرگ می‌کنند تا آثار روحی و روانی آن چندین و چند برابر شود و درد آن در ذهن و جان و خاطره‌ها باقی بماند. غرب را بیش از غرب باور کرده‌اند و قلوب‌شان بیش از آنان برای رسیدن به غرب می‌تپد.  در میان مردم به زبان قوم سخن می‌گویند تا آنچه را آنان نمی‌دانند و نمی‌توانند به آسانی فراهم کنند و قید و بندها را از دست آنان باز کنند. به هر لباسی در می‌آیند و در هر قابی می‌گنجند و با هیاهو و غائله‌های رنگارنگ و هر روزه خود پشت جبهه را تا حد امکان در هم ریخته و مشوش می‌کنند تا خط مقدم را ناچار به عقب‌نشینی کنند. هیچ موضوعی بر زبان خصم نمی‌چرخد مگر اینکه همزمان و همزبان آن را پی می‌گیرند و عملیاتی می‌سازند. گویی مانند آنان می‌اندیشند و مانند آنان می‌فهمند. حتی گاهی از آنان پیش می‌افتند و آنچه را که برای آنان امید و آرزوست برای ایشان خاطره می‌شود.  برخی رسانه‌ها بشدت «کن»یزه شده‌اند و آرزوی‌شان این است که تا کمر خم شده دست غرب را ببوسند و به خاطر جایزه‌ای که دریافت می‌کنند، به هر خواسته آنان تمکین کنند و در خدمت آنان باشند.  * پژوهشگر مسائل سیاسی