برنامه توسعه یا انشایی از آرزوهای بزرگ؟!

برنامه ششم توسعه در سال پایانی قرار دارد و مقدمات تدوین برنامه هفتم توسعه در حال تدارک است و تجربه شش برنامه توسعه پیش روست. برنامه هایی که فهرست طولانی از احکام قانونی درباره موضوعات مختلف و ریز و درشت و اهداف بلندپروازانه و مدینه فاضله ای را تصویر کردند اما بسیاری از آن احکام به مرحله اجرا نرسید و آن مدینه فاضله محقق نشد و اکنون در آستانه تدوین برنامه هفتم، با انبوهی از مسائل و چالش ها مواجه هستیم. روز گذشته گزارش مرکز پژوهش های مجلس از عملکرد برنامه ششم توسعه نشان داد که کمتر از نیمی از 732 حکم قانونی در این برنامه اجرایی شده است و بقیه یا ناقص محقق شده  یا هیچ عملکردی در ارتباط با آن وجود نداشته است. واقعیت این است که جهان  سال هاست از مدل برنامه های توسعه حجیم و همه جانبه گذر کرده است. بسیاری از کشورها پس از تدوین اسناد بلند مدت و راهبردی که صرفا افق چند ده ساله پیش رو را نشان می دهد، سراغ برنامه های چند ساله ای رفته اند که به طور مشخص و با اهداف کمی، به چند مسئله اصلی و نه همه مسائل پرداخته است. روز گذشته نیز در هم اندیشی مرکز پژوهش های مجلس که با حضور برخی کارشناسان برگزار شد، دو مقام اقتصادی دولت همین مطالبه را مطرح کردند که برنامه هفتم از اهداف غیرواقعی و بلندپروازانه فاصله بگیرد و به جای نسخه پیچی برای طیف وسیعی از مسائل ریز و درشت کشور روی چند مسئله اصلی تر و کلان تر تمرکز کند. واقعیت این است که مسائل اصلی و چالش های کشور را می توان در چند موضوع کلان دسته بندی کرد: 1 - ناترازی بودجه که معضل ناترازی صندوق های بازنشستگی، وابستگی بودجه به نفت و هزینه های بالای دولت را در خود دارد. 2 - مسئله آب و محیط زیست که معضلات ریزگردها، فرونشست زمین و خشکسالی را شامل می شود. 3 - عقب ماندگی در سرمایه گذاری که بهبود محیط کسب و کار، اصلاح نظام بانکی و مالیاتی با آن ها مرتبط است. 4 - آسیب های اجتماعی که موضوعات جمعیت، نظام خانواده و آموزش و پرورش را می توان مرتبط با آن دید. 5 - هدررفت انرژی که مسئله ضرورت بهینه سازی مصرف انرژی و کاهش مصرف و همزمان با آن افزایش تولید انرژی را می بیند. 6 - ضرورت نقش آفرینی جدی تر ایران در تکمیل خطوط اصلی ترانزیتی و کریدورهای بین المللی 7 - تدوین برنامه توسعه صنعتی متناسب با آمایش سرزمینی و مزیت های منطقه ای و ملی این موارد، چند مصداق از مسائل اصلی و کلان کشور هستند. حتما می توان چند مورد دیگر به این فهرست اضافه کرد یا اساسا صورت بندی متفاوتی از مسائل اصلی و کلان کشور ارائه کرد اما تا زمانی که برنامه توسعه ما انبوهی از احکام و قوانین و الزامات را بدون امکان تحقق آن ها و بدون واقعی دیدن تامین منابع مالی آن ها شامل شود، علاوه بر این که قطار توسعه به مقصد نمی رسد، گرفتار بار سنگین هزینه تراشی های متعدد در احکام مختلف قانون برنامه توسعه می شود. مانع مهم در راه رسیدن به مدل مطلوب طراحی برنامه توسعه، سهم خواهی های بخشی و محلی است. دستگاه هایی که منتظر فصل برنامه ریزی و بودجه ریزی هستند، لابی های خود را برای گنجاندن مسائل خود در دل برنامه توسعه آغاز کرده اند. چه بسا بسیاری از این مسائل و مطالبات به حق باشد و حتی بتوان به نحوی آن را در برنامه توسعه گنجاند اما آسیب در کمین برنامه توسعه هفتم این است که دستگاه های مختلف و نمایندگان طیف های مختلف ذی نفع از اقشار مختلف، بدون توجه به نخ های تسبیح برنامه توسعه که همان چند مسئله اصلی است، بخواهند مسائل خود را در قالب برنامه توسعه بگنجانند و باز هم برنامه توسعه ای حجیم و بی ثمر و بدون قابلیت تبدیل به گفتمان واحد برای توسعه کشور شود. پس ضرورت دارد که در گام نخست مجمع تشخیص مصلحت نظام در سیاست های کلی برنامه هفتم توسعه، سراغ تغییر رویکرد در تدوین برنامه برود و سپس دولت و مجلس در تدوین برنامه توسعه به گفتمانی واحد برسند که اجازه تبدیل برنامه توسعه را به انشایی پر از آرزوهای بزرگ ندهد.