دولت و گردنه احياي برجام‌‌‌‌

 اين روزها خبرهاي ضد و نقيضي از آينده مذاكرات احياي برجام به گوش مي‌رسد. طرف امريكايي اعلام كرده كه پيشنهاد اتحاديه اروپا را پذيرفته است. نمايندگان ايران از وين براي مشورت درخصوص طرح پيشنهادي اتحاديه اروپا به تهران بازگشتند و برخي منابع خبر از ضرب‌الاجل اتحاديه اروپا براي پذيرفتن طرح پيشنهادي خود به طرف‌هاي مذاكره‌كننده داده‌اند. اين در حالي است كه طرف مقابل يعني امريكا همانند سابق سعي در انداختن توپ به زمين ايران دارد و گفته است كه با طرح پيشنهادي اتحاديه اروپا موافق است و منتظر خبر از سوي ايران است. در داخل ايران نيز بسياري از كنشگران اجتماعي و سياسي به رييس‌جمهور توصيه كرده‌اند كه در صورتي ‌كه سرنوشت مذاكرات به ‌نظر شخص وي وابسته است نامبرده با طرح پيشنهادي اتحاديه اروپا موافقت كند، اما در اين ‌ميان طرح چند سوال ضروري است؛ 1- مشكل دولت آقاي رييسي در مذاكرات احياي برجام چيست؟ 2- دولت سيزدهم براي احياي برجام و توافق در مذاكرات با چه فرصت‌ها و چالش‌هايي مواجه است؟ 3- و بالاخره اينكه راه‌حل رسيدن به نتيجه چيست؟  درخصوص پرسش نخست واقعيت اين است كه رييس‌جمهور محترم هم در مناظرات انتخاباتي و هم پس ‌از آن بارها نظر موافق خود را براي احياي برجام در صورت عادلانه بودن اعلام و در آخرين اظهارنظر اعلام كرده‌اند كه رسيدن به هر توافقي در وين مشروط به حل ‌و فصل تمام مسائل مربوط به موضوع پادماني بين ايران و آژانس است ولي علي‌رغم نظر مساعد شخص رييس‌جمهور واقعيت اين است كه دولت وي و تيم مذاكره‌كننده براي احياي برجام با چالش‌هايي از نظر داخلي و بين‌المللي مواجه است كه مهم‌ترين آنها عبارتند از: 1- دولت آقاي رييسي همانند دولت‌هاي قبل ‌از خود متكي به يك پايگاه طبقاتي و برآمده از يك حزب نيست بلكه طيفي از نيروهاي مختلف جناح اصولگرا با يكديگر ائتلاف و امكان رسيدن به قدرت امكان رسيدن وي به قدرت را فراهم كرده‌اند. 
در بين اين نيروها ديدگاه‌هاي مختلفي درخصوص برجام وجود دارد كه از مخالف تا موافق را مي‌توان مشاهده كرد و حتي جاي بسي تعجب است كه برخي از نيروهاي مخالف برجام در دولت قبل اكنون در تيم مذاكره‌كننده حضور دارند. لذا به ‌نظر مي‌رسد درخصوص برجام و احياي آن در خود دولت اتفاق‌نظر وجود نداشته باشد و به ‌نظر مي‌رسد مشكل اصلي رييس‌جمهور در همين نكته باشد. 2- تامل در مذاكرات برجام و سپس احياي آن در دولت قبل و دولت فعلي بيانگر اين مهم است كه موضوع هسته‌اي ايران و مذاكرات مربوط به آن هم براي طرف ايراني و هم طرف امريكايي تبديل به يك موضوع حيثيتي و ارزشي گرديده است و اين در حالي است كه تبديل يك موضوع در مذاكرات ديپلماتيك به موضوع حيثيتي و ارزشي دست كارگزاران سياست خارجي را براي مانورهاي ديپلماتيك بسته و سبب مي‌گردد تا آنها به موضوع نگاه صفر و صدي داشته باشند. 3- مجلس محترم در مصوبه خود در اسفند 1399 درخصوص احياي برجام هرگونه توافق درخصوص احياي آن را منوط به لغو تمامي تحريم‌هاي امريكا عليه ايران كرده است حال‌ آنكه مذاكرات مربوط به احياي برجام است و هيچ‌گاه در برجام همه تحريم‌ها لغو نگرديده و چنين امتيازي به ايران داده نشده بود لذا اين قانون نيز خود چالشي فراروي مازاد تيم مذاكره‌كننده است. 4- تنش‌هاي ايجاد شده در روابط روسيه و چين با غرب به‌ ويژه امريكا بر سر موضوع اوكراين و تايوان تا اندازه‌اي سبب گرديده است تا هم‌گرايي لازم در مذاكرات بين گروه‌هاي مذاكره‌كننده به ويژه گروه 1+5 وجود نداشته باشد و طرف‌هاي چيني و روسي به‌ ويژه روس‌ها سعي كنند در صورت امكان از كارت مذاكرات هسته‌اي ايران براي چانه‌زني با غرب در حل مسائل ديپلماتيك خود استفاده كنند. 5- هدف اصلي امريكا در مذاكرات به بن‌بست كشاندن آن و مقصر جلوه دادن ايران به ‌منظور همراه كردن ديگر طرف‌هاي مذاكره با خود براي ارجاع مجدد پرونده هسته‌اي ايران به شوراي امنيت و قرار دادن ايران ذيل بند هفت است، اما علي‌رغم وجود چنين چالش‌هايي فراروي رييس‌جمهور و كارگزاران سياست خارجي وي براي احياي برجام در مقابل دولت از چند امتياز نيز برخوردار است: 1- شعار اصلي انتخاباتي دولت مردمي بودن بوده است و اكنون نيز شخص رييس‌جمهور تاكيد بر اجرا و عملياتي كردن آن دارد لذا به‌ نظر مي‌رسد افكار عمومي انتظار دارد نامبرده به شعار انتخاباتي خود درخصوص برجام پايبند باشد. 2- رييس‌جمهور از امتياز طلايي يك‌دست بودن بلوك حاكميت استفاده كرده و با استفاده از اين فرصت طلايي اين گره كور ديپلماسي ايران را باز كند. 3- علي‌رغم اين واقعيت كه شايد برجام و احياي آن تاثير زيادي بر حوزه اقتصادي نداشته باشد اما واقعيت آن است كه پيامدهاي رواني احياي آن براي اقتصاد و معيشت مردم مهم است و عده‌اي را كه سال‌ها از فرصت تحريم صاحب سرمايه‌هاي كلان گرديده‌اند از اين فرصت محروم و قطعا اين تحول با شعار دولت مبني ‌بر مقابله با فساد و بي‌عدالتي تطبيق مي‌كند و سبب بهبود وضع معيشت مردم، ثبات اقتصادي و مهم‌تر از همه كارآمدي دولت و تقويت پايگاه مردمي آن مي‌گردد. 4- رييس‌جمهور به دليل پايگاه مردمي و مذهبي خود نبايد نگران مخالفت گروه‌هاي مخالف برجام در حاكميت يا نهادهاي غيرسياسي باشد چراكه نام‌برده در اين خصوص از حمايت افكار عمومي و مهم‌تر از همه نخبگان سياسي دانشگاهي و حوزوي از همه جناح‌ها برخوردار است. بنابراين باتوجه به چنين پيشينه‌اي نگارنده بر اين باورم كه رييس‌جمهور محترم براي باز كردن اين گره كور ديپلماسي همانند برخي موضوعات ديگر مانند رابطه با عربستان بايد شخصا تصميم قاطع بگيرد؛ بدين‌معنا كه با مدنظر قرار دادن منافع ملي و براساس چارچوب قانون اساسي درخصوص تصميمات كلان يعني مشورت با نخبگان و بررسي موضوع در شوراي عالي امنيت ملي و سپس كسب نظر مهم‌ترين مقام مذهبي و سياسي كشور خود در اين خصوص تصميم بگيرد و مانع از دخالت گروه‌هاي فشار يا نهادهاي بيروني گردد. شاه‌كليد اتخاذ چنين تصميمي از سوي رييس‌جمهور مدنظر قرار دادن منافع ملي از سوي وي است و رييس‌جمهور بايد براي نيل بدين ‌منظور با مدنظر قرار دادن سه اصل عزت، حكمت و مصلحت عمل كند و در صورت ضرورت با قاطعيت، شفافيت و پاسخگويي با چالش‌هاي فراروي خود مقابله كند. در صورت اتخاذ چنين راهكاري از سوي دولت نام‌برده بايد مطمئن باشد كه اتخاذ اين مهم هم در تحكيم پايگاه مردمي دولت وي و هم در كارآمدي و مشروعيت آن تاثيري قابل توجه خواهد داشت.